شمارهٔ ۶۱
در چمن امروز بلبل مست گفتار خود است
کبک در کهسارها پابند رفتار خود است
سرو مغرور قد و گل محو رخسار خود است
هر که را بینم در عالم گرفتار خود است
کار حق در طاق نسیان مانده در کار خود است
دل درون سینه ام در آتش غم در گرفت
ناله جانسوز من آفاق را در بر گرفت
چرخ نتواند مرا از زیر خاکستر گرفت
کیست از دوش کسی باری تواند بر گرفت
گر همه عیسی است در فکر خر و بار خود است
از شکست شیشه غم در خاطر پیمانه نیست
خانه فانوس را پروای صاحب خانه نیست
زندگانی آشنایان را به هم یارانه نیست
گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست
صبح نزدیک است در فکر شب کار خود است
روزگاری شد که در ویرانهای هستم مقیم
می کنم پیوسته یاد از عهد یاران قدیم
این ندا آمد برون از خاک موسی کلیم
خضر آسودست از تعمیر دیوار یتیم
هر کسی را روی در تعمیر دیوار خود است
خانه بر دوشیم ما را حاجت دستار نیست
پیکر ما را لباس تازهای در کار نیست
سیدا ما را نظر بر دست دنیا دار نیست
چشم صایب چون صدف بر ابر گوهر بار نیست
زیر بار منت طبع گهر بار خود است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: مسمط
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در چمن امروز بلبل مست گفتار خود است
کبک در کهسارها پابند رفتار خود است
هوش مصنوعی: در چمن، بلبل سرمست در حال آوازخوانی است و کبک در کوهستانها به رفتار و عادتهای خود پایبند است.
سرو مغرور قد و گل محو رخسار خود است
هر که را بینم در عالم گرفتار خود است
هوش مصنوعی: هر که را در این دنیا میبینم، به نوعی به زیبایی و جذابیت خودش مبتلا شده است؛ مانند سرو بلندی که مغرورانه قد کشیده و گلی که در زیبایی چهرهاش غرق شده است.
کار حق در طاق نسیان مانده در کار خود است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کارهای خداوند در ذهن و یادها فراموش شده و خود او در پی انجام آن است.
دل درون سینه ام در آتش غم در گرفت
ناله جانسوز من آفاق را در بر گرفت
هوش مصنوعی: دل من به شدت از غم میسوزد و در آتش ناراحتیام میسوزد. نالههای دردآور من بهقدری زیاد است که همه جا را تحت تأثیر قرار میدهد.
چرخ نتواند مرا از زیر خاکستر گرفت
کیست از دوش کسی باری تواند بر گرفت
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند مرا از زیر خاکستر به بالا بیاورد، همچنان که هیچکس نمیتواند بار کسی را از دوش او بردارد.
گر همه عیسی است در فکر خر و بار خود است
هوش مصنوعی: اگر همه مردم در اندیشهاند که مانند عیسی (پیامبر) باشند، اما در حقیقت هر کس به فکر خود و مشکلات و بار زندگیاش است.
از شکست شیشه غم در خاطر پیمانه نیست
خانه فانوس را پروای صاحب خانه نیست
هوش مصنوعی: از اینکه شیشه غم شکسته شده، دل پیمانه دیگر غمگین نیست و خانه فانوس هم نگران حال صاحبخانه نیست.
زندگانی آشنایان را به هم یارانه نیست
گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست
هوش مصنوعی: زندگی آشنایان با یکدیگر پیوندی عمیق ندارد. اشک شمع برای پروانهای که از بین رفته، معنا ندارد.
صبح نزدیک است در فکر شب کار خود است
هوش مصنوعی: صبح در حال نزدیک شدن است و او درگیر تفکر درباره کارهای شب گذشتهاش است.
روزگاری شد که در ویرانهای هستم مقیم
می کنم پیوسته یاد از عهد یاران قدیم
هوش مصنوعی: روزگاری است که در مکانی خراب و خالی زندگی میکنم و دائماً به یاد دوستان و عهد و پیمانهای قدیمیام هستم.
این ندا آمد برون از خاک موسی کلیم
خضر آسودست از تعمیر دیوار یتیم
هوش مصنوعی: صوتی از درون زمین به گوش میرسد که نشان میدهد موسی کلیم و خضر در آرامش هستند و دیوار یتیمی که نیاز به تعمیر داشت، اکنون از کار افتاده است.
هر کسی را روی در تعمیر دیوار خود است
هوش مصنوعی: هر فردی مسئولیت و وظیفهای دارد که باید به بهبود و سازندگی زندگی و شرایط خود بپردازد.
خانه بر دوشیم ما را حاجت دستار نیست
پیکر ما را لباس تازهای در کار نیست
هوش مصنوعی: ما در این دنیا بیمنزل و بیمکان هستیم و نیازی به زینت ظاهری نداریم، چراکه وجود ما با وجود سختیها و مشکلات، به زیبایی نیاز ندارد.
سیدا ما را نظر بر دست دنیا دار نیست
چشم صایب چون صدف بر ابر گوهر بار نیست
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره شده که وضعیت ما تحت تأثیر دنیا و مادیات نیست و نگاه ما به زندگی باید فراتر از ظواهر آن باشد. مانند صدفی که در دریا به دنبال مروارید است و به ابرها که گوهر را به همراه دارند، توجهی ندارد. این بیانگر استقلال از دنیای ظاهری و جستجوی ارزشهای عمیقتر است.
زیر بار منت طبع گهر بار خود است
هوش مصنوعی: افراد ممکن است تحت فشار مواقع مختلف، ویژگیهای خود را نشان دهند و خود را در شرایط سخت و دشوار بسنجد.