شمارهٔ ۶۰
ز گلشن می رسد رنگ حجاب آلوده بینیدش
به رخ پوشیده رومال گلاب آلوده بینیدش
سرانگشت از خون کباب آلوده بینیدش
صبوحی کرده لبهای شراب آلوده بینیدش
خمار باده در چشمان خواب آلوده بینیدش
بتی دارم که مژگانش فگنده رخنه ام در جان
هوای سنبل زلفش دوانده ریشه در ایمان
به کار آن پری ماننده آئینه ام حیران
پس از عمری که سویم بینداز بیم غرض بینان
به هر جانب نگاه اضطراب آلوده بینیدش
زبان را طوطیان بربسته اند از شرم گفتارش
به زیر بال قمری سرو پنهان شد ز رفتارش
نباشد زیر گردون هیچ کس را تاب دیدارش
ره نظاره کردن نیست بر خورشید رخسارش
نقاب عارض ماه حجاب آلوده بیندیش
به میدان می رود تنها نگاه او ز غیوری
دلم را مدتی شد ناتوان کردست مهجوری
مرا دور از شهادتگاه افگندست رنجوری
سر مردم کشی دارد سیه چشمی ز مخموری
به خون آغشته مژگان عتاب آلوده بینیدش
مرا چون لاله داغ ای سیدا خندیدنش دارد
چمن را مضطرب دامان از گل چیدنش دارد
به دل هر کس خیال گرد سر گردیدنش دارد
چو می داند که شانی آرزوی دیدنش دارد
به سوی خانه رفتار شتاب آلوده بینیدش
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: مسمط
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز گلشن می رسد رنگ حجاب آلوده بینیدش
به رخ پوشیده رومال گلاب آلوده بینیدش
هوش مصنوعی: از باغی که بهاری است، رنگ و بویی که به حجاب آلوده است را ببینید. او را در حالتی میبینید که رویش با پارچهای از گلاب آغشته پوشیده شده است.
سرانگشت از خون کباب آلوده بینیدش
صبوحی کرده لبهای شراب آلوده بینیدش
هوش مصنوعی: سرانگشتانی که از خون کباب رنگین شدهاند را میبینید، و لبهایی را که با شراب آغشتهاند، در حال نوشیدن مشاهده میکنید.
خمار باده در چشمان خواب آلوده بینیدش
هوش مصنوعی: در چشمان خواب آلود، میتوان نشانههای مستی و سرمستی ناشی از باده را مشاهده کرد.
بتی دارم که مژگانش فگنده رخنه ام در جان
هوای سنبل زلفش دوانده ریشه در ایمان
هوش مصنوعی: من محبوبی دارم که چشمهایش در جان من نفوذ کرده و هوای خوشبویی مانند سنبل به من میدهد. زلفهای او ریشه درایمان من دارد و من به شدت به او وابستهام.
به کار آن پری ماننده آئینه ام حیران
پس از عمری که سویم بینداز بیم غرض بینان
هوش مصنوعی: من در حیرتم چون آینهای که به آن پری همسان مینگرم، پس از سالها که او را دیدم، دیگر از نیت و اهداف دنیا نگرانم.
به هر جانب نگاه اضطراب آلوده بینیدش
هوش مصنوعی: هر طرف که نگاه کنید، احساس نگرانی و اضطراب را در چهره او مشاهده خواهید کرد.
زبان را طوطیان بربسته اند از شرم گفتارش
به زیر بال قمری سرو پنهان شد ز رفتارش
هوش مصنوعی: طوطیها از خجالت از صحبت کردن خود، زبانشان را بستهاند و قمری به خاطر رفتار طوطی، زیر بالش مخفی شده است.
نباشد زیر گردون هیچ کس را تاب دیدارش
ره نظاره کردن نیست بر خورشید رخسارش
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند دیدار او را تحمل کند و هیچکس نمیتواند به تماشای زیباییاش بنشیند، همچون اینکه نمیتوان به خورشید نگاه کرد.
نقاب عارض ماه حجاب آلوده بیندیش
هوش مصنوعی: صورت زیبا و دلنشین خود را با حجابهای ناپاک نپوشان، چون این کار باعث میشود زیباییات قابل درک نباشد.
به میدان می رود تنها نگاه او ز غیوری
دلم را مدتی شد ناتوان کردست مهجوری
هوش مصنوعی: او به میدان می رود و فقط نگاهش باعث آن شده که دل من در مدت طولانی ناتوان و بیرمق شود. همین غم دوریاش مرا آزار میدهد.
مرا دور از شهادتگاه افگندست رنجوری
سر مردم کشی دارد سیه چشمی ز مخموری
هوش مصنوعی: مرا از دیدن مکانهایی که در آنها خونریزی و شهادت اتفاق میافتد دور نگهداشتهاند و حالتی دردناک دارم. چشمان تیرهای که تحت تأثیر شراب قرار گرفتهاند، نشاندهنده احساسات عمیق من دربارهٔ کشتار مردم است.
به خون آغشته مژگان عتاب آلوده بینیدش
هوش مصنوعی: به مژگانی که به خون آلوده شدهاند و نگاهی سرشار از سرزنش دارند، توجه کنید.
مرا چون لاله داغ ای سیدا خندیدنش دارد
چمن را مضطرب دامان از گل چیدنش دارد
هوش مصنوعی: من مانند لالهای به درد و رنج زندگی گرفتارم و خندیدن او چمن را ناآرام کرده است، زیرا او از گل چیدن لذت میبرد و این کارش باعث تلاطم در باغ میشود.
به دل هر کس خیال گرد سر گردیدنش دارد
چو می داند که شانی آرزوی دیدنش دارد
هوش مصنوعی: هر کسی در دلش این آرزو را دارد که دور او بچرخد و به او نزدیک شود، چون میداند که آن شخص برایش ارزش و خواستنی است.
به سوی خانه رفتار شتاب آلوده بینیدش
هوش مصنوعی: به سمت خانه با شتاب حرکت میکند و آنجا را میبیند.