شمارهٔ ۴
بر سر کوی تو ای شوخ عسس بسیار است
آری آری به شکرزار مگس بسیار است
همچو من سوخته چشم تو کس بسیار است
نظر گرم تو با اهل هوس بسیار است
شعله را میل به آمیزش خس بسیار است
اهل دل را به جهان درد و الم بشناسد
بی ادب هر که شد ارباب کرم بشناسد
کیست تا گرگ ز آهوی حرم بشناسد
مرد باید که بد و نیک ز هم بشناسد
ورنه در زیر فلک ناکس و کس بسیار است
روزیم محنت و منزلگه من درد و غم است
مهربانی ز حریفان طلبیدن ستم است
زین سخن درد من سوخته هر صبحدم است
عمر اگر خوش گذرد زندگی نوح کم است
ور به ناخوش گذرد نیم نفس بسیار است
ای لبت باده پرست و نگهت باده فروش
پا به دامن کش و با غیر مکن جوش و خروش
شنو این پند من امروز اگر داری هوش
گل همین به بهر حرف نیندازد گوش
ورنه درد دل مرغان چمن بسیار است
سیدا سیر چمن ساز در ایام ربیع
چشم بگشای به نظاره گل های بدیع
چند گوئیم که ما را نشود یار مطیع
قابل فیض اسیر دل ما نیست رفیع
ورنه در خانه صیاد قفس بسیار است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: مسمط
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر سر کوی تو ای شوخ عسس بسیار است
آری آری به شکرزار مگس بسیار است
هوش مصنوعی: در کنار کوی تو، ای محبوب باطراوت، افرادی زیادی حضور دارند و این نشان از شوق و اشتیاق آنهاست. درست مانند اینکه در باغ شکر، مگسهای زیادی وجود دارد که به شیرینی جذب شدهاند.
همچو من سوخته چشم تو کس بسیار است
نظر گرم تو با اهل هوس بسیار است
هوش مصنوعی: بسیاری همچون من عاشق و دلسوخته چشمهای تو هستند و به نظر گرم تو که باعث تحریک خواستههای آنها میشود، توجه دارند.
شعله را میل به آمیزش خس بسیار است
هوش مصنوعی: شعله تمایل زیادی به ترکیب و ارتباط با مواد آتشزا دارد.
اهل دل را به جهان درد و الم بشناسد
بی ادب هر که شد ارباب کرم بشناسد
هوش مصنوعی: افراد با درک عمیق و احساسات واقعی، رنج و دردهای دنیا را میشناسند؛ اما آن کس که بیادب و فاقد معرفت است، تنها کسانی را میشناسد که دارای صفات خوب و کرامت هستند.
کیست تا گرگ ز آهوی حرم بشناسد
مرد باید که بد و نیک ز هم بشناسد
هوش مصنوعی: کیست که بتواند گرگ را از آهو تشخیص دهد؟ مرد باید بتواند خوب و بد را از هم تمیز دهد.
ورنه در زیر فلک ناکس و کس بسیار است
هوش مصنوعی: در دنیای زیر آسمان، افراد بیارزش و بیاعتبار زیادی وجود دارند.
روزیم محنت و منزلگه من درد و غم است
مهربانی ز حریفان طلبیدن ستم است
هوش مصنوعی: روزگار من پر از سختی و جایگاه من سرشار از درد و غم است. درخواست محبت از دوستان، خود نوعی ظلم و ستم به حساب میآید.
زین سخن درد من سوخته هر صبحدم است
عمر اگر خوش گذرد زندگی نوح کم است
هوش مصنوعی: از این گفته متوجه میشوم که درد من هر صبح تازه میشود. اگر عمر به خوشی بگذرد، زندگی نوح خیلی کم به نظر میرسد.
ور به ناخوش گذرد نیم نفس بسیار است
هوش مصنوعی: اگر حتی بگذرد نیمهای از عمر به سختی و ناخوشی، هنوز هم زندگی ارزشمند است و اهمیت دارد.
ای لبت باده پرست و نگهت باده فروش
پا به دامن کش و با غیر مکن جوش و خروش
هوش مصنوعی: ای لب تو مانند بادهای دلانگیز است و نگاه تو به مانند فروشندهای که باده میفروشد، پس به دامن من بیا و با دیگران شور و هیجان نداشته باش.
شنو این پند من امروز اگر داری هوش
گل همین به بهر حرف نیندازد گوش
هوش مصنوعی: امروز به حرفهای من خوب توجه کن، چون اگر هوش و درک داشته باشی، این نکته مهم را درک خواهی کرد که گل به هر سخنی گوش نمیدهد.
ورنه درد دل مرغان چمن بسیار است
هوش مصنوعی: در میان پرندگان چمن، غم و دردهای زیادی وجود دارد، اما شاید کمتر کسی از آنها باخبر باشد.
سیدا سیر چمن ساز در ایام ربیع
چشم بگشای به نظاره گل های بدیع
هوش مصنوعی: ای خوب، در روزهای بهار به باغ برو و چشمهایت را به تماشای گلهای تازه و زیبا بگشا.
چند گوئیم که ما را نشود یار مطیع
قابل فیض اسیر دل ما نیست رفیع
هوش مصنوعی: چند بار باید بگوییم که ما نمیتوانیم یاری بیابیم که مطیع و قابل استفاده باشد؛ زیرا دل ما در اختیار کسی نیست که در مقام رفیع و والایی قرار دارد.
ورنه در خانه صیاد قفس بسیار است
هوش مصنوعی: اگرچه در خانه صیاد قفسهای زیادی وجود دارد، اما این بدان معنا نیست که هر کسی میتواند به راحتی در آنجا زندگی کند.