گنجور

شمارهٔ ۲۸

ز خون بیگناهان قد شمشیرت دو تا باشد
شهیدان تو را در سینه چون گل چاکها باشد
به خاک کشتگان تا روز محشر این ندا باشد
گریبان چاکی عشاق از ذوق فنا باشد
الف در سینه گندم ز شوق آسیا باشد
نمی گردی مرا ای اشک جنت یک نفس همدم
که بر احوال زار خویشتن سازی مرا محرم
بود چون مهر تابان این سخن مشهور در عالم
به اندک روی گرمی پشت بر گل می نهد شبنم
چرا در آشنایی اینقدر کس بی وفا باشد
ز اسباب جهان وارستگی چون سایه پیدا کن
تن خود را به راه خلق چون نقش کف پا کن
بپوش از هستی خود چشم سیر ملک بالا کن
قدم در چشم خاکی نه سرافرازی تماشا کن
به این تل چون برایی آسمان در زیر پا باشد
تعجب نیست از فرهاد کوه بیستون کندن
ندارد تاب تیر ناله عاشق دل آهن
شبی می گفت زلفش از سر بازی به گوش من
به آهی می توان افلاک را زیر و زبر کردن
در آن کشور که چاک سینه محراب دعا باشد
شبی چون سیدا رفتم به سیر بوستان صایب
به هر جانب نهادم روی چون آب روان صایب
شنیدم این نوا را از زبان قمریان صایب
توانی سبز شد در حلقه آزادگان صایب
تو را چون سرو اگر در چار موسم یک قبا باشد!

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: مسمط
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز خون بیگناهان قد شمشیرت دو تا باشد
شهیدان تو را در سینه چون گل چاکها باشد
هوش مصنوعی: اگر برای بیگناهانی که جانشان گرفته شده خون بریزی، مانند دو شمشیر در دستانت خواهد بود و شهیدان تو همچون گل‌هایی که دچار چاک و آسیب شده‌اند، در دل تو خواهند بود.
به خاک کشتگان تا روز محشر این ندا باشد
گریبان چاکی عشاق از ذوق فنا باشد
هوش مصنوعی: روز قیامت، در کنار مزار کشته شدگان، صدایی خواهد بود که نشان از عشق و دلبستگی عاشقان به فنا و فانی بودن زندگی دارد. آنجا، عشاق با اشتیاق و عشقشان، خود را به خاطر این حقیقت می‌سوزانند و از شور و شوق فنا، گریبان‌هایشان را چاک می‌کنند.
الف در سینه گندم ز شوق آسیا باشد
هوش مصنوعی: عشق و اشتیاقی که در دل گندم وجود دارد، ناشی از امید به تبدیل شدن به آرد در آسیاب است. گندم به خاطر این آرزو در دلش حس شوق و انتظار دارد.
نمی گردی مرا ای اشک جنت یک نفس همدم
که بر احوال زار خویشتن سازی مرا محرم
هوش مصنوعی: ای اشک بهشتی، نمی‌خواهم که حتی برای یک لحظه به دور من بچرخی، زیرا تو تنها همدمی هستی که می‌توانی حال خراب مرا بگویی و به رازهای دل من آگاهی بدهی.
بود چون مهر تابان این سخن مشهور در عالم
به اندک روی گرمی پشت بر گل می نهد شبنم
هوش مصنوعی: این سخن معروف در دنیا چون خورشید درخشان است، که با کمترین تماس، شبنم را بر روی گل می‌نهد.
چرا در آشنایی اینقدر کس بی وفا باشد
هوش مصنوعی: چرا در روابط نزدیک این همه افراد بی وفا وجود دارند؟
ز اسباب جهان وارستگی چون سایه پیدا کن
تن خود را به راه خلق چون نقش کف پا کن
هوش مصنوعی: از وسایل و الزامات دنیا دوری کن و همچون یک سایه در زندگی باقی بمان. خود را به گونه‌ای در میان مردم قرار بده که مانند نقش کف پا، به سادگی و بدون جلب توجه باشد.
بپوش از هستی خود چشم سیر ملک بالا کن
قدم در چشم خاکی نه سرافرازی تماشا کن
هوش مصنوعی: برای دیدن حقیقت‌های بالا و والایی، باید از وابستگی به دنیای مادی و ظواهر بگذری. با نگاهی عمیق و دل پاک، قدم بردار به دنیایی بالاتر و برتر، اما فریب نخور که این سرافرازی و زیبایی، فقط یک جنبه از حقیقت است و نباید تحت تأثیر آن قرار گرفت.
به این تل چون برایی آسمان در زیر پا باشد
هوش مصنوعی: در این جمله به این معناست که وقتی به این بلندی نگاه می‌کنی، گویی آسمان در زیر پاهایت قرار دارد.
تعجب نیست از فرهاد کوه بیستون کندن
ندارد تاب تیر ناله عاشق دل آهن
هوش مصنوعی: تعجبی نیست که فرهاد در مقابل کوه بیستون نتوانسته تاب و توان تحمل تیرهای عاشقانه را داشته باشد، زیرا دل او از آهن ساخته نشده است.
شبی می گفت زلفش از سر بازی به گوش من
به آهی می توان افلاک را زیر و زبر کردن
هوش مصنوعی: شبی صحبت می‌کرد که زلف‌هایش از روی شوخی به گوش من رسید و با یک آه می‌توانم دنیا را به هم بریزم.
در آن کشور که چاک سینه محراب دعا باشد
هوش مصنوعی: در آن سرزمین که سینه‌اش به خاطر دعا و راز و نیاز پاره شده است،
شبی چون سیدا رفتم به سیر بوستان صایب
به هر جانب نهادم روی چون آب روان صایب
هوش مصنوعی: در شب همچون سیاهی، به گردش در باغی رفتم. به هر طرف نگریستم، چهره‌ام همانند آب روان بود.
شنیدم این نوا را از زبان قمریان صایب
توانی سبز شد در حلقه آزادگان صایب
هوش مصنوعی: گوش سپردم به این آواز که از پرندگان قمری می‌آید، ای صائب! تو در جامعه آزادگان به چیزی نیکو و خرم تبدیل شده‌ای.
تو را چون سرو اگر در چار موسم یک قبا باشد!
هوش مصنوعی: اگر تو مانند سرو بهار و تابستان و پاییز و زمستان یکی باشی، همیشه در زیبایی و نشاط باقی خواهی ماند!