گنجور

شمارهٔ ۲۳

تا سبزه به گلزار جمال تو دمیده
آراسته حسن تو به اوصاف حمیده
گویم به شب و روز من پشت خمیده
ای خال و خط زلف تو آرایش دیده
این دیده بسی دیده و مثل تو ندیده
ای دامن تو پاکتر است از دل معصوم
منشین به رقیبان سیه روی نفسی شوم
احوال خود امروز کنم پیش تو معلوم
در عشق تو مشهورم و از وصل تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده
شوخی که منم فاخته سرو قد او
پیوسته چو طوطیست ادا فهم و سخنگو
هر لحظه مرا با نگه گرم ز هر سو
دنبال خودش می کشد آن نرگس جادو
فریاد از آن نرگس دنباله کشیده
بیرون چو رود شمع من از خانه فانوس
آیند چو پروانه حریفان پی پابوس
گیرم سر راه وی و گویم به صد افسوس
رفتن به چه ماند بر خرامیدن طاووس
دیدن به نگه کردن آهوی رمیده
شادم که چو سید فلک باز بخواند
مانند قدح بر در میخانه نشاند
بردن دلم از جا به صد افسون نتواند
واعظ سخن بوالعجبی می شنواند
خسرو به همین عمر نصیحت نشنیده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: مسمط
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا سبزه به گلزار جمال تو دمیده
آراسته حسن تو به اوصاف حمیده
هوش مصنوعی: تا زمانی که سبزه در باغ زیبایی تو شکفته و به زیبایی‌های تو زینت بخشیده است، جمال تو به ویژگی‌های نیک زیبایی آراسته است.
گویم به شب و روز من پشت خمیده
ای خال و خط زلف تو آرایش دیده
هوش مصنوعی: در شب و روز، من به یاد تو هستم و حالت خمیده‌ات مانند نشانه‌ای از زیبایی‌ات در چشم من نقش بسته است.
این دیده بسی دیده و مثل تو ندیده
هوش مصنوعی: این چشم بسیار چیزها را دیده، اما مثلی مانند تو ندیده است.
ای دامن تو پاکتر است از دل معصوم
منشین به رقیبان سیه روی نفسی شوم
هوش مصنوعی: دامن تو از دل پاک‌تر است؛ نگو که من در مقایسه با رقیبان زشت‌روی، نفسی آلوده دارم.
احوال خود امروز کنم پیش تو معلوم
در عشق تو مشهورم و از وصل تو محروم
هوش مصنوعی: امروز حال و روز خود را برای تو بیان می‌کنم. در عشق تو زبانزد هستم، اما از رسیدن به تو بی‌بهره‌ام.
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده
هوش مصنوعی: اگرچه یعقوب در مواجهه با مصیبت، احساس ضعف می‌کند، اما هیچ چیزی نمی‌تواند او را از محبت و ایمانش به یوسف دور کند.
شوخی که منم فاخته سرو قد او
پیوسته چو طوطیست ادا فهم و سخنگو
هوش مصنوعی: شوخی من این است که مانند فاخته‌ای هستم که همیشه در کنار او قرار دارم و مانند طوطی، بی‌وقفه حرف می‌زنم و به ظرافت‌های کلام او توجه دارم.
هر لحظه مرا با نگه گرم ز هر سو
دنبال خودش می کشد آن نرگس جادو
هوش مصنوعی: هر لحظه، با نگاه گرم و محبت‌آمیزش، مرا از هر طرف به سمت خودش می‌کشد و این نرگس جادویی که اشاره به زیبایی و جاذبه‌اش دارد، باعث چنین حالی شده است.
فریاد از آن نرگس دنباله کشیده
هوش مصنوعی: صدای دل‌انگیز نرگس که به آرامی و به زیبایی در حال حرکت است، دل را به وجد می‌آورد.
بیرون چو رود شمع من از خانه فانوس
آیند چو پروانه حریفان پی پابوس
هوش مصنوعی: وقتی از خانه بیرون می‌روم، مانند شمع می‌درخشم و در این بین، دوستانم مانند پروانه‌ها به گرد من می‌چرخند و برای نزدیک شدن به من تلاش می‌کنند.
گیرم سر راه وی و گویم به صد افسوس
رفتن به چه ماند بر خرامیدن طاووس
هوش مصنوعی: حتی اگر در مسیر او قرار بگیرم و بگویم که با افسوس، رفتن او چه شباهتی به راه رفتن طاووس دارد، باز هم فایده‌ای ندارد.
دیدن به نگه کردن آهوی رمیده
هوش مصنوعی: نگاه کردن به آهوی فراری و ترساننده، حس و حال خاصی را القا می‌کند.
شادم که چو سید فلک باز بخواند
مانند قدح بر در میخانه نشاند
هوش مصنوعی: من خوشحالم که مانند یک جام در میخانه، وقتی که آسمان شروع به خواندن می‌کند، دوباره بر جای خود نشسته‌ام.
بردن دلم از جا به صد افسون نتواند
واعظ سخن بوالعجبی می شنواند
هوش مصنوعی: واعظ نمی‌تواند با تمام افسون‌های خود، دلم را از جایی که هست بدزدد و به جایی دیگر ببرد، زیرا او فقط سخنانی عجیب و غریب می‌گوید.
خسرو به همین عمر نصیحت نشنیده
هوش مصنوعی: خسرو در طول عمرش هیچ وقت نصیحتی را نشنیده است.