گنجور

شمارهٔ ۱۸

ای مه من خانه زین جلوه گاه خود مکن
عالمی را روز محشر دادخواه خود مکن
آتش غیرت به جان بیگناه خود مکن
سرمه را هم محرم چشم سیاه خود مکن
تا توانی آشنایی با نگاه خود مکن
سرو با آن سرفرازی قامتت را چاکر است
باغ با این رنگ و بو حسن تو را انشاگر است
گرچه گل در نازکی مشهور در بحر و بر است
خاطرم شرم و حیا از برگ گل نازکتر است
شاخ گل را زینت طرف کلاه خود مکن
تا به کی با ما نمی سازی ز استغنا نگاه
پایمال مور گردد آخر این روی چو ماه
تا تو یک دم چشم بر هم می زنی چون دود آه
لشکر غارتگر خط می رسد از گرد راه
تکیه بر جمعیت زلف سپاه خود مکن
جلوه قد تو گر از ناز دامن بر زند
باغبان از گلستان از سرو قمری دل کند
غمزه ات در بزم خوبان مست خود را افگند
رنگ بر رخساره عصمت میان را بشکند
دست بازی با سر زلف سیاه خود مکن
تا شدم چون سیدا در حلقه زلفت اسیر
جز دعای جان تو چیزی ندارم در ضمیر
در میان دلبران خواهی که باشی بی نظیر
پند صایب را تو در گوش غرور حسن گیر
بیش ازاین آزار جان نیکخواه خود مکن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: مسمط
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای مه من خانه زین جلوه گاه خود مکن
عالمی را روز محشر دادخواه خود مکن
هوش مصنوعی: ای ماه من، از زیبایی‌ات خانه را دستخوش تغییر نکن و در روز قیامت، به خاطر خودت، جهانی را مورد مؤاخذه قرار نده.
آتش غیرت به جان بیگناه خود مکن
سرمه را هم محرم چشم سیاه خود مکن
هوش مصنوعی: آتش حسادت را بر دل بیگناه خود نزن و چشم سیاه خود را به رازها و دل‌شکستگی‌ها آلوده نکن.
تا توانی آشنایی با نگاه خود مکن
هوش مصنوعی: تا جایی که می‌توانی، با نگاهت رابطه‌ی نزدیکی برقرار نکن.
سرو با آن سرفرازی قامتت را چاکر است
باغ با این رنگ و بو حسن تو را انشاگر است
هوش مصنوعی: سرو به خاطر قامت بلند و زیبایت خاضع و سر به زیر است و باغ به خاطر رنگ و بوی دل‌انگیز تو عاشق و شیدا شده است.
گرچه گل در نازکی مشهور در بحر و بر است
خاطرم شرم و حیا از برگ گل نازکتر است
هوش مصنوعی: اگرچه گل به خاطر نازکی‌اش در دریای زیبایی یا در دشت‌های زیبا شناخته شده است، اما من نسبت به احساسات و افکارم، شرم و حیا را حتی از برگ گل هم نازک‌تر احساس می‌کنم.
شاخ گل را زینت طرف کلاه خود مکن
هوش مصنوعی: شاخ گل را به عنوان زینت کلاه خود استفاده نکن.
تا به کی با ما نمی سازی ز استغنا نگاه
پایمال مور گردد آخر این روی چو ماه
هوش مصنوعی: تا کی نمی‌خواهی با ما کنار بیایی؟ با این طرز نگاهی که از خودت داری، سرانجام زیبایی‌ات کمرنگ و محو خواهد شد، مانند پایی که زیر پا رفته است.
تا تو یک دم چشم بر هم می زنی چون دود آه
لشکر غارتگر خط می رسد از گرد راه
هوش مصنوعی: به محض اینکه تو برای یک لحظه چشم برهم می زنی، به سرعت مانند دود، خطی از لشکر غارتگران از دور می رسد.
تکیه بر جمعیت زلف سپاه خود مکن
هوش مصنوعی: به دیگران و جمعیت تکیه نکن و از نیروی خودت غافل نشو.
جلوه قد تو گر از ناز دامن بر زند
باغبان از گلستان از سرو قمری دل کند
هوش مصنوعی: اگر زیبایی قد و قامت تو باعث ناز و توجه باغبان شود، او از گل‌های باغ دست خواهد کشید و به سمت سرو قمری خواهد رفت.
غمزه ات در بزم خوبان مست خود را افگند
رنگ بر رخساره عصمت میان را بشکند
هوش مصنوعی: نگاه فریبنده‌ات در محفل زیبایی‌ها، خود را به طرزی جذاب نشان می‌دهد و رنگی بر چهره‌ی معصومیت می‌افکند، به‌گونه‌ای که این معصومیت را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
دست بازی با سر زلف سیاه خود مکن
هوش مصنوعی: کاری با موهای سیاه خود نکن که بیهوده است.
تا شدم چون سیدا در حلقه زلفت اسیر
جز دعای جان تو چیزی ندارم در ضمیر
هوش مصنوعی: وقتی که به زلفت گرفتار شدم و مانند یک شخص محترم و بزرگ در دام عشق تو افتادم، تنها چیزی که در دل و درونم دارم، دعا و خواسته جان توست.
در میان دلبران خواهی که باشی بی نظیر
پند صایب را تو در گوش غرور حسن گیر
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در جمع دلبران بی‌نظیر باشی، به نصیحت صایب گوش کن و از غرور زیبایی‌ات پرهیز کن.
بیش ازاین آزار جان نیکخواه خود مکن
هوش مصنوعی: لطفاً بیشتر از این به جان خوب خود آسیب نرسان.