شمارهٔ ۶۴
ای بهار لطف تو آبروی بستانها
از تو دامن پر گل خار در بیابانها
ای کبابت ابراهیم وی هلاکت اسماعیل
مستعد قربانی در تن همه جانها
صبح صادق و کاذب بر در تو میآیند
بر امید احسانت پهن کرده دامانها
چشم بر رهت دارند کوچهباغها امروز
از دوروی صف بسته در چمن خیابانها
ساغر تهیدستی عمر میکند افزون
چرخ سرنگون کاسه بگذرانده دورانها
ساغر گل از شبنم چشمه حیات آمد
سروها خضرگویان در کنار بستانها
قصر روزگار آخر خاک بر سرت ریزد
چند سازی ای غافل خواب زیر ایوانها
زلف دلبران گردد بر رگ زمین پیوند
عاقبت شود پامال سبزهای مژگانها
دشمنان عاجز را پایمال نتوان کرد
ترکش پر از تیر است شیر را نیستانها
کشکشان سوی لیلی برده عشق مجنون را
طوق بندگی باد چاک در گریبانها
سیدا خط و زلفش قصد دیدنت دارند
خانه را بکن جاروب آمدند مهمانها
اطلاعات
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بهار لطف تو آبروی بستانها
از تو دامن پر گل خار در بیابانها
هوش مصنوعی: بهار، تو با لطف و زیباییات باعث زینت و رونق باغها هستی، حتی در دشتی که پر از خار است، باز هم دامنات پر از گلهاست.
ای کبابت ابراهیم وی هلاکت اسماعیل
مستعد قربانی در تن همه جانها
هوش مصنوعی: ای که همچون ابراهیم مورد امتحان قرار گرفتهای و همچون اسماعیل جانها را برای قربانی آماده کردهای.
صبح صادق و کاذب بر در تو میآیند
بر امید احسانت پهن کرده دامانها
هوش مصنوعی: در صبح زود، افرادی با نیتهای راست و دروغ به سراغ تو میآیند و امیدوارند که از لطف و مهربانی تو بهرهمند شوند.
چشم بر رهت دارند کوچهباغها امروز
از دوروی صف بسته در چمن خیابانها
هوش مصنوعی: امروز کوچهها و باغها با چشمهایی به راه تو دوخته شدهاند و در باغچههای خیابانها صفی از درختان و گلها به انتظار ایستادهاند.
ساغر تهیدستی عمر میکند افزون
چرخ سرنگون کاسه بگذرانده دورانها
هوش مصنوعی: کاسهٔ خالی از شراب، عمر خود را سپری میکند و چرخ روزگار نیز زمانهای زیادی را پشت سر گذاشته است.
ساغر گل از شبنم چشمه حیات آمد
سروها خضرگویان در کنار بستانها
هوش مصنوعی: جام گل، از شبنم چشمه زندگانی پر شده است و سروها به رنگ سرسبزی در کنار باغها ایستادهاند.
قصر روزگار آخر خاک بر سرت ریزد
چند سازی ای غافل خواب زیر ایوانها
هوش مصنوعی: در روزگار آخر، زود باشد که سرانجام با خاک یکسان شوی. پس بیدار باش، و غافل نباش و از خواب غفلت بیدار شو.
زلف دلبران گردد بر رگ زمین پیوند
عاقبت شود پامال سبزهای مژگانها
هوش مصنوعی: موی دلبران به مانند ریشه درختان به زمین وصل میشود و در نهایت باعث خفگی و از بین رفتن زیباییهای سبز و گلها میشود.
دشمنان عاجز را پایمال نتوان کرد
ترکش پر از تیر است شیر را نیستانها
هوش مصنوعی: دشمنان ضعیف را نمیتوان زیر پا گذاشت، زیرا توانایی ضربه زدن دارند و همچون شیرانی هستند که در جنگلها و بیابانها قدرت خود را نشان میدهند.
کشکشان سوی لیلی برده عشق مجنون را
طوق بندگی باد چاک در گریبانها
هوش مصنوعی: عشق مجنون او را به سمت لیلی میکشاند و او در این راه تمام تلاشش را میکند. در این حال، در دلش نداشتهها و غمهایش مانند چاکی در لباسش خود را نشان میدهد.
سیدا خط و زلفش قصد دیدنت دارند
خانه را بکن جاروب آمدند مهمانها
هوش مصنوعی: عزیزم با موهای زیبایش قصد دیدنت را دارد، خانه را تمیز کن که مهمانها در راهند.
حاشیه ها
1401/11/10 09:02
ریحانه بشری
کنایه ای که در آخر به خودش گفته زیباست✨
خانه را بکن جاروب آمدند مهمان ها

سیدای نسفی