گنجور

شمارهٔ ۶۳

غبار گرد بادم توتیای چشم اخترها
پریشان کرد صحرای جنونم مغز در سرها
ز خون تشنگان میخانه دشت کربلا باشد
چو سرهای شهیدان خاک می لیسند ساغرها
نباشد بهره از اموال خود دنیاپرستان را
صدف را تر نمی گردد گلو از آب گوهرها
نشان از کعبه مقصود دهد انگشت مکتوبم
شکسته در تلاش نامه ام بال کبوترها
ز چشمم بسته رخت هستی خود خواب آسایش
کف پهلوی من سیلی زند بر روی بسترها
به عالم کار می سازند اهل جود سایل را
همین آواز می آید به گوش از حلقه درها
منه در زیر گردون سیدا پهلوی راحت را
چه آساید کسی در سایه این کهنه منظرها

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غبار گرد بادم توتیای چشم اخترها
پریشان کرد صحرای جنونم مغز در سرها
هوش مصنوعی: غبار و گرد باد چشم‌هایم باعث شد که ستاره‌ها در آسمان گیج و پریشان شوند و این وضعیت، بیابان دیوانگی من را پر کرد.
ز خون تشنگان میخانه دشت کربلا باشد
چو سرهای شهیدان خاک می لیسند ساغرها
هوش مصنوعی: در دشت کربلا، خون تشنگانی که به میخانه‌ای تبدیل شده، به مانند ساغرهایی است که خاک سرهای شهیدان را می‌لیسند.
نباشد بهره از اموال خود دنیاپرستان را
صدف را تر نمی گردد گلو از آب گوهرها
هوش مصنوعی: دنیاگرایان از اموال خود هیچ سود واقعی نمی‌برند، همان‌طور که لایه‌های صدف با آب گوهرها پر نمی‌شود.
نشان از کعبه مقصود دهد انگشت مکتوبم
شکسته در تلاش نامه ام بال کبوترها
هوش مصنوعی: انگشت من که بر روی نامه‌ام است، نشانه‌ای از کعبه و هدف نهایی من را نشان می‌دهد، در حالی که در تلاش برای نوشتن، نوشته‌ام مانند بال‌های کبوترها شکسته شده است.
ز چشمم بسته رخت هستی خود خواب آسایش
کف پهلوی من سیلی زند بر روی بسترها
هوش مصنوعی: از چشمانم چهره‌ات می‌آید، خواب آرامش بر کف پهلویم، و اینگونه در بسترها سیلی از احساسات بر روی من می‌زند.
به عالم کار می سازند اهل جود سایل را
همین آواز می آید به گوش از حلقه درها
هوش مصنوعی: اهل generosity و بخشش به کسانی که نیازمندند کمک می‌کنند و این صدا همواره از دروازه‌ها به گوش می‌رسد.
منه در زیر گردون سیدا پهلوی راحت را
چه آساید کسی در سایه این کهنه منظرها
هوش مصنوعی: در زیر آسمان، مقام رفیع را پایین نیاورید، زیرا در زیر سایه این منظره ویرانه، هیچ کس نمی‌تواند به آرامش واقعی دست یابد.