شمارهٔ ۵
شاد کن از وصل یارب جان افگار مرا
صحت کامل عنایت ساز بیمار مرا
چون کمان روزی که پشت من ز پیری خم شود
حلقه گوش جوانان ساز گفتار مرا
چشم زارم را مطیع نفس بی پروا مکن
بر سرم ویران مگردان خار دیوار مرا
از خط رخسار خوبان آب ده مژگان من
در کنار سنبل تر سبز کن خار مرا
سنگ را چون لعل کردی در ترازویم ز لطف
ساز از خورشید رویان گرم بازار مرا
قطره یی از باده توحید در جامم بریز
راست کن همچون نهال سرو رفتار مرا
سینه ام را همچو روی ساده رویان صاف کن
خانه آئینه گردان طبع هموار مرا
شست و شویی ده به آب رحمت خود هر سحر
از سیاهی چون لباس صبح دستار مرا
از غمش عمریست آرامی ندارم چون سپند
بر سر لطف آر آن نامهربان یار مرا
بر سر بازار آن روزی که بگشایم دکان
چشم انصافی بده یارب خریدار مرا
بر سر خوان تو روی آورده ام چون سیدا
روزی موران مکن کلک شکربار مرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شاد کن از وصل یارب جان افگار مرا
صحت کامل عنایت ساز بیمار مرا
هوش مصنوعی: ای خدا، من را شاد کن از وصل و نزدیک شدن به محبوب؛ و برای جان رنجورم سلامتی کامل عطا کن که به خاطر بیماری نیازمند خواب و آرامشم.
چون کمان روزی که پشت من ز پیری خم شود
حلقه گوش جوانان ساز گفتار مرا
هوش مصنوعی: به وقتی که سن و سال بر من اثر بگذارد و تنم دچار خمیدگی شود، جوانان با شوق و انرژی سخنان من را به خاطر بسپارند و آنها را دنبال کنند.
چشم زارم را مطیع نفس بی پروا مکن
بر سرم ویران مگردان خار دیوار مرا
هوش مصنوعی: چشم گریانم را تحت تأثیر نفس بیپروا قرار نده و بر روی من ویرانی نیاور، همانطور که خارهای دیوارم را نیز نابود نکن.
از خط رخسار خوبان آب ده مژگان من
در کنار سنبل تر سبز کن خار مرا
هوش مصنوعی: از زیبایی چهره ی خوبان، اشکهای من مانند آبی که در کنار گل سنبل میریزد، خار و خشم من را لطیف و سبز میکند.
سنگ را چون لعل کردی در ترازویم ز لطف
ساز از خورشید رویان گرم بازار مرا
هوش مصنوعی: این بیت به این معنا است که وقتی سنگ را به مانند لعل (جواهر) در ترازوی من قرار میدهی، به لطف خداوند، روی زیبا و تابناک بازار من نیز گرم و پررنگ میشود. در واقع، شاعر به زیبایی و ارزشمندی چیزهایی که در زندگیاش به وجود میآید اشاره میکند.
قطره یی از باده توحید در جامم بریز
راست کن همچون نهال سرو رفتار مرا
هوش مصنوعی: یک قطره از شراب توحید در لیوانم بریز و مرا درست کن، همانطور که نهال سرو را راست و زیبا میکنی.
سینه ام را همچو روی ساده رویان صاف کن
خانه آئینه گردان طبع هموار مرا
هوش مصنوعی: سینهام را مانند چهرهی صاف و بیزرق و برق انسانهای ساده، صاف و یکدست کن. خانهام را به جایی تبدیل کن که آینهای از خصوصیات و ویژگیهایم باشد و روشهای فکریام را هموار و بیمانع سازد.
شست و شویی ده به آب رحمت خود هر سحر
از سیاهی چون لباس صبح دستار مرا
هوش مصنوعی: هر صبح با آب رحمتت، مرا از تیرگیها بشوی و پاک کن، همانطور که لباس صبح روشن و دلنشین است.
از غمش عمریست آرامی ندارم چون سپند
بر سر لطف آر آن نامهربان یار مرا
هوش مصنوعی: مدت طولانی است که به خاطر غم او آرامش ندارم. همچون آتش، بر سر مهر او بایست و آن یار سنگدل را به یاد من بینداز.
بر سر بازار آن روزی که بگشایم دکان
چشم انصافی بده یارب خریدار مرا
هوش مصنوعی: در روزی که دکانم را باز کنم، ای کاش چشم انصاف را به خریدارانم هدیه دهی.
بر سر خوان تو روی آورده ام چون سیدا
روزی موران مکن کلک شکربار مرا
هوش مصنوعی: من به میزبانی تو آمدهام همچون سیدهای که روزی مورچهها را میخورد، پس قلم شیرین من را به زحمت نینداز.