گنجور

شمارهٔ ۴۸

ای خاکمال سرو روان تو آب‌ها
موج کناره کرد فریبت سراب‌ها
فانوس سد ره نشود نور شمع را
کی می‌شوند مانع حسنت نقاب‌ها
چشم تو را به خواب ندیدند مردمان
با آنکه رفته‌اند به یاد تو خواب‌ها
ای موج آب خضر کجا می‌روی که باز
افتاده است بر رگ جان اضطراب‌ها
عمری‌ست ناله‌ها رگ و پوست می‌کنند
مطرب چه گفته است به گوش رباب‌ها
از بس که در قلمرو فهم امتیاز نیست
شد زیر مشق ما ورق انتخاب‌ها
مغرور سیم خود مشو ای چنگ عاقبت
بر گردن تو کنده شود این طناب‌ها
نزدیک آمدست که یاران بنا کنند
دیوارهای میکده را از کتاب‌ها
پیش دهان یار زبان لال می‌شود
بیهوده رفته‌ایم به خود سر حساب‌ها
می‌کرد یاد سوختگان چشم مست او
افگنده‌اند نعل در آتش کباب‌ها
گفتم غبار خاطر دل شست‌و‌شو دهم
پر شد ز خاک کاسه چشم حباب‌ها
روی دلی ز ماه‌جبینان ندیده‌ام
گرمی نمانده است درین آفتاب‌ها
دوران مرا به هوش نیاورد سیدا
شد مستیم زیاد از این احتساب‌ها

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خاکمال سرو روان تو آب‌ها
موج کناره کرد فریبت سراب‌ها
هوش مصنوعی: ای خاک‌دهنده درختان بلند تو، آب‌ها کناره را ترک کردند و در فریبت سراب‌ها ظهور کردند.
فانوس سد ره نشود نور شمع را
کی می‌شوند مانع حسنت نقاب‌ها
هوش مصنوعی: اگرچه فانوس نمی‌تواند نور شمع را مسدود کند و مانع آن شود، اما نقاب‌ها همچنان نمی‌توانند زیبایی تو را پنهان کنند.
چشم تو را به خواب ندیدند مردمان
با آنکه رفته‌اند به یاد تو خواب‌ها
هوش مصنوعی: مردم حتی در خواب هم نتوانستند چشم تو را ببینند، با این حال، خاطرات تو باعث می‌شود که خواب‌هایشان به یاد تو باشد.
ای موج آب خضر کجا می‌روی که باز
افتاده است بر رگ جان اضطراب‌ها
هوش مصنوعی: ای موج آب خضر، کجا می‌روی که اضطراب‌ها دوباره بر رگ جانم نشسته‌اند؟
عمری‌ست ناله‌ها رگ و پوست می‌کنند
مطرب چه گفته است به گوش رباب‌ها
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که ناله‌ها بر جان و تن ما تاثیر می‌گذارند؛ حالا ببین مطرب چه رازی را به ساز رباب می‌گوید.
از بس که در قلمرو فهم امتیاز نیست
شد زیر مشق ما ورق انتخاب‌ها
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه در زمینه درک و فهم هیچ تفاوتی وجود ندارد، ورق انتخاب‌ها زیر قلم‌نویس ما قرار گرفته است.
مغرور سیم خود مشو ای چنگ عاقبت
بر گردن تو کنده شود این طناب‌ها
هوش مصنوعی: به خودت نبال و مغرور نشو، زیرا در نهایت این زنجیرها که به تو وابسته‌اند، ممکن است از گردن تو جدا شوند.
نزدیک آمدست که یاران بنا کنند
دیوارهای میکده را از کتاب‌ها
هوش مصنوعی: دوستان و یاران به زودی تصمیم گرفته‌اند که دیوارهای میکده را از کتاب‌ها بسازند.
پیش دهان یار زبان لال می‌شود
بیهوده رفته‌ایم به خود سر حساب‌ها
هوش مصنوعی: در مقابل لب‌های دوست، آدمی ناتوان و خاموش می‌شود. بی‌فایده است که به دست خود، به حساب و کتاب‌های مختلف پرداخته‌ایم.
می‌کرد یاد سوختگان چشم مست او
افگنده‌اند نعل در آتش کباب‌ها
هوش مصنوعی: وی به یاد کسانی که به خاطر عشق سوزانده شده‌اند، نظر می‌کند و چشمان نوشین او همچون آتشی است که کباب‌ها را زیر نعل می‌افکند.
گفتم غبار خاطر دل شست‌و‌شو دهم
پر شد ز خاک کاسه چشم حباب‌ها
هوش مصنوعی: گفتم که غم و غصه‌ها را از دل‌ام دور کنم و پاک‌سازی‌اش کنم، اما دیدم که چشمانم از اشک پر شده و مثل حباب‌های کوچکی که در آب ایجاد می‌شوند، پر از غم و غصه‌ است.
روی دلی ز ماه‌جبینان ندیده‌ام
گرمی نمانده است درین آفتاب‌ها
هوش مصنوعی: بر روی هیچ دل زیبایی نرمی و گرمایی نمی‌بینم، گویی در این آفتاب‌ها چیزی از گرما باقی نمانده است.
دوران مرا به هوش نیاورد سیدا
شد مستیم زیاد از این احتساب‌ها
هوش مصنوعی: حالم به قدری خراب است که حتی نمی‌توانم متوجه گذر زمان شوم، و من در این وضعیت نشئه‌وار دچار افکار بی‌پایه و محاسبات بی‌فایده شده‌ام.