شمارهٔ ۴۷
ماه من مست شراب ناب می بینم تو را
لب به لب بر ساغر مهتاب می بینم تو را
از میان بوالهوس هرگز نمی آیی برون
کشتی افتاده در گرداب می بینم تورا
هیچ کس را طاقت نظاره روی تو نیست
پنجه خورشید عالم تاب می بینم تو را
در کدامین بزم امشب را به روز آورده یی
جام می بردست مست خواب می بینم تو را
آستان کوی تو پیر و جوان را متکاست
قبله ارباب شیخ و شاب می بینم تو را
سیدا آن سیمتن عزم کجا دارد که باز
اضطراب آلوده چون سیماب می بینم تو را
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ماه من مست شراب ناب می بینم تو را
لب به لب بر ساغر مهتاب می بینم تو را
هوش مصنوعی: من میخواهم تو را در حالتی ببینم که همچون ماهی درخشان و سرمست از شراب باشی، در حالی که لبهایت به نوشیدنی نورانی شب مانند ساغر پر شده است.
از میان بوالهوس هرگز نمی آیی برون
کشتی افتاده در گرداب می بینم تورا
هوش مصنوعی: تو را در جایی میبینم که در میان افراد بیخود و لاقید هستی و به نظر میرسد که از این وضعیت نجات نمییابی. در واقع، مانند کشتیای که در طوفان گیر کرده، در حال دست و پا زدن به خاطر خودت هستی.
هیچ کس را طاقت نظاره روی تو نیست
پنجه خورشید عالم تاب می بینم تو را
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند زیبایی چشمان تو را تحمل کند، زیرا من در تو چیزی از تابش خورشید را میبینم.
در کدامین بزم امشب را به روز آورده یی
جام می بردست مست خواب می بینم تو را
هوش مصنوعی: در کدام مهمانی امشب، جام شراب را به جشنی با روز رنگین تبدیل کردهای؟ من در مستی خواب تو را میبینم.
آستان کوی تو پیر و جوان را متکاست
قبله ارباب شیخ و شاب می بینم تو را
هوش مصنوعی: در کنار درب خانهات، هم جوانان و هم پیریها جمع شدهاند و همه به تو نگاه میکنند. تو را به عنوان قبلهی دلهای شیوخ و جوانان میبینم.
سیدا آن سیمتن عزم کجا دارد که باز
اضطراب آلوده چون سیماب می بینم تو را
هوش مصنوعی: سیدا، آن کسی که میخواهی به کجا بروی؟ که من همچنان تو را میبینم و اضطراب و بیقراریام مانند جیوه میچرخد.