شمارهٔ ۴۳
مشعل طور تجلیست دل انور ما
دست نورانی موسی است ز پا تا سر ما
اثر سوختگان تا به قیامت باقیست
می توان شمع برافروخت ز خاکستر ما
از شکست دل ما سنگ به فریاد آید
همچو گل داغ شد از پهلوی ما بستر ما
به گرفتاریی مادام سراسر شده چشم
می پرد دیده صیاد به بال و پر ما
پشت آئینه ز جوهر به زمین می آید
می کند موی گرانی به تن لاغر ما
تاج دادن به گدا زینت شاهان باشد
ای هما دور مکن سایه خود از سر ما
می شود صفحه آئینه ز صیقل روشن
جنگ دارند بتان بر سر خاکستر ما
می دهد غنچه گلزار هوس بوی زکام
شود از نشاء می خشک دماغ تر ما
روزگاریست که بر گرد جهان می گردد
سر خورشید فلک در طلب ساغر ما
تکمه تاج سر دولت شاهی مرگ است
کار شمشیر کند بال هما بر سر ما
همچو گل خاطر ما جمع نباشد ز حواس
وقت آنست که بر هم خورد این دفتر ما
ما چو از خانه پریدیم به دام افتادیم
یاد پرواز برون رفته ز بال و پر ما
چشم ما ماتم بسیار حریفان دیدست
کرده در خاک دو صد شیشه می ساغر ما
کار شمشیر کند آه دل مظلومان
خورده از چشمه خون آب دم خنجر ما
از نی کلک تو با ما قفسی بافته اند
استخوانیست نمایان شده از پیکر ما
نیزه خامه ما را به جهان کرد علم
نظر مرحمت میر سخن پرور ما
کام دل از گل خورشید چو شبنم گیرد
سیدا هر که نظر یافت ز چشم تر ما
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مشعل طور تجلیست دل انور ما
دست نورانی موسی است ز پا تا سر ما
هوش مصنوعی: این بیت به بیان روشنایی و نورانی بودن دل شاعر میپردازد. شاعر از مشعل طور، اشارهای به تجلی الهی دارد و میگوید که دل او با نور خداوند پرنور است. همچنین اشاره میکند که این نورانی بودن از سر تا پا در وجود او وجود دارد و به نوعی ارتباط با موسی و نورانی بودن او را هم بیان میکند.
اثر سوختگان تا به قیامت باقیست
می توان شمع برافروخت ز خاکستر ما
هوش مصنوعی: آثار افرادی که دچار سوختگی و سختی شدند، تا پایان دنیا باقی خواهد ماند. میتوان از خاکستر آنها شمعی روشن کرد و روشنی بخشید.
از شکست دل ما سنگ به فریاد آید
همچو گل داغ شد از پهلوی ما بستر ما
هوش مصنوعی: از درد و شکست قلب ما، سنگها هم به ناله و فریاد درمیآیند، مانند گلی که از اثر داغ به وجود آمده است و بستر ما را تحت تاثیر قرار داده است.
به گرفتاریی مادام سراسر شده چشم
می پرد دیده صیاد به بال و پر ما
هوش مصنوعی: چشمان صیاد همواره به ما و پرواز ما خیره است، زیرا در دام مشکلات و سختیها گرفتاریم.
پشت آئینه ز جوهر به زمین می آید
می کند موی گرانی به تن لاغر ما
هوش مصنوعی: در پشت آئینه، زیبایی و شکوهی وجود دارد که بر زمین مینشیند و باعث میشود موی ما به صورت سنگینی بر روی بدن لاغرمان بیفتد.
تاج دادن به گدا زینت شاهان باشد
ای هما دور مکن سایه خود از سر ما
هوش مصنوعی: به افرادی که در موقعیتهای بالا هستند، یاری و کمک به نیازمندان زیبنده و شایسته است. ای هما، سایهایت را از سر ما دور مکن و همیشه بر ما نگهدار.
می شود صفحه آئینه ز صیقل روشن
جنگ دارند بتان بر سر خاکستر ما
هوش مصنوعی: حضور ما بر خاکستر نشانگر گنجینهای از زیبایی و زرق و برق است که به وسیله درخشش تلاشها و صفای دل به تصویر کشیده میشود. بتهای زیبایی در حیات ما به رقابت و جلوهگری پرداختهاند، و این خود موجب میشود که حقیقت ما به وضوح و روشنی نمایان شود.
می دهد غنچه گلزار هوس بوی زکام
شود از نشاء می خشک دماغ تر ما
هوش مصنوعی: غنچهی گلزار بوی خوشی به مشام میرساند و این باعث میشود که آدم به یاد بوی زکام بیفتد، همانطور که نشاء وقتی خشک میشود، بر روی بینی ما تأثیر میگذارد.
روزگاریست که بر گرد جهان می گردد
سر خورشید فلک در طلب ساغر ما
هوش مصنوعی: زمانی است که خورشید در آسمان به دور زمین میچرخد و در جستجوی لیوان میگردد تا ما را شاد کند.
تکمه تاج سر دولت شاهی مرگ است
کار شمشیر کند بال هما بر سر ما
هوش مصنوعی: مرگ، بزرگترین و آخرین دکمهای است که بر تاج سر سلطنت و قدرت شاهی زده میشود. شمشیر، نماد خشونت و جنگ، در نهایت میتواند آرامش و آرامش خیال را بر سر ما به ارمغان آورد.
همچو گل خاطر ما جمع نباشد ز حواس
وقت آنست که بر هم خورد این دفتر ما
هوش مصنوعی: خاطر ما و افکارمان مانند گل است که جمع نمیشود. زمان آن رسیده که این دفتر زندگیمان به هم بریزد.
ما چو از خانه پریدیم به دام افتادیم
یاد پرواز برون رفته ز بال و پر ما
هوش مصنوعی: زمانی که از خانه خارج شدیم و به پرواز درآمدیم، گرفتار دام و محدودیت شدیم. یاد پرواز و آزادیای که داشتیم، به یاد ما میآید و غمانگیز است که اکنون بال و پرمان را در دنیای واقعی احساس نمیکنیم.
چشم ما ماتم بسیار حریفان دیدست
کرده در خاک دو صد شیشه می ساغر ما
هوش مصنوعی: چشم ما در سوگ و اندوه بسیار از حریفان بوده و در این میان، به اندازه دو صد شیشه، دل شکسته داریم.
کار شمشیر کند آه دل مظلومان
خورده از چشمه خون آب دم خنجر ما
هوش مصنوعی: سلاح و شمشیر از رنج و درد دل کسانی که مظلوم هستند، جان میگیرد و از چشمه خون، آب و انرژی خود را از طرز رفتار خنجر به دست میآورد.
از نی کلک تو با ما قفسی بافته اند
استخوانیست نمایان شده از پیکر ما
هوش مصنوعی: نی، با خلاقیت و هنر تو، قفسی ساخته که به وضوح از وجود ما ساخته شده است.
نیزه خامه ما را به جهان کرد علم
نظر مرحمت میر سخن پرور ما
هوش مصنوعی: نیزهی خامه ما به جهان نشانگر نظر و محبت استاد ما در شعر و ادب است.
کام دل از گل خورشید چو شبنم گیرد
سیدا هر که نظر یافت ز چشم تر ما
هوش مصنوعی: اگر دل از زیباییهای زندگی مانند زیبایی گل و نور خورشید سیراب شود، مانند شبنم تازه و شاداب خواهد بود. هر کسی که با چشم دل به زیباییها نگاه کند، از احساسات و عشق ما بهرهمند میشود.