شمارهٔ ۴۰
ای خط سبزت بهار محشر آوارهها
سنبل زلفت کمند گردن نظارهها
در چمن ای شعلهخو تا عزم رفتن کردهای
شمع روشن کردهاند از مقدمت فوارهها
کوکبم را نیست آرامی ز گردشهای چرخ
خواب آسایش نمیبینم در این گهوارهها
روزگاری شد مروت رفته از دریادلان
تر نمیگردد سرانگشتی از این فوارهها
ما ز مصر امروز گویا رخت هستی بستهایم
نیست ما را کاوران غیر از گریبان پارهها
گشتهایم از شیر مادر تا جدا خون میخوریم
تخت شاهی بود ما را تخته گهوارهها
حسن را از خیرهچشمان میرسد آخر زیان
ماه میگردد هلال از الفت سیارهها
سیدا در جوی ارباب کرم نم بس که نیست
آب حسرت میزند جوش از لب فوارهها
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خط سبزت بهار محشر آوارهها
سنبل زلفت کمند گردن نظارهها
هوش مصنوعی: ای خط سبز تو نشانهی بهار و روزهای پر نشاط است، و سنبل زلفت مانند دام در گردن تماشاچیان زیباییات گرفتار شده است.
در چمن ای شعلهخو تا عزم رفتن کردهای
شمع روشن کردهاند از مقدمت فوارهها
هوش مصنوعی: در چمن، ای زبانهٔ آتش! حالا که عزم رفتن کردهای، به خاطر حضور تو، فوارهها شمعهای روشنی را روشن کردهاند.
کوکبم را نیست آرامی ز گردشهای چرخ
خواب آسایش نمیبینم در این گهوارهها
هوش مصنوعی: من ستارهای هستم که به خاطر چرخشهای زمان، هیچ آرامشی ندارم و در این گهوارهها تنها خواب آسایش را نمیبینم.
روزگاری شد مروت رفته از دریادلان
تر نمیگردد سرانگشتی از این فوارهها
هوش مصنوعی: زمانی بود که انسانها دارای مروت و جوانمردی بودند، اما اکنون دیگر خبری از آن نیست. کسانی که دل بزرگ دارند، دیگر نمیتوانند حتی بهاندازهای کوچکی از مشکلات و سختیهای زندگی فرار کنند و به سوی آرامش برگردند.
ما ز مصر امروز گویا رخت هستی بستهایم
نیست ما را کاوران غیر از گریبان پارهها
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که ما امروز از مصر به جایی رفتهایم و دیگر هیچ چیزی از هستیمان با ما نیست. تنها چیزی که داریم، پارچههای پارهای است که بر تن داریم.
گشتهایم از شیر مادر تا جدا خون میخوریم
تخت شاهی بود ما را تخته گهوارهها
هوش مصنوعی: ما از زمان کودکی و از شیر مادر به اینجا رسیدهایم و حالا در صحنهای پر از خون و جنگ حضور داریم. جایگاه ما در زندگی مانند تخت شاهی بوده اما در اصل، پشتیبانیمان از گهوارههای زندگیمان نشأت میگیرد.
حسن را از خیرهچشمان میرسد آخر زیان
ماه میگردد هلال از الفت سیارهها
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت چشمان زیبا، در نهایت باعث آسیب دیدن دل میشود و در واقع، وقتی که ماه به هلال تبدیل میشود، نشاندهنده این است که روابط و دوستیها میان سیارات نیز ممکن است تحت تأثیر این زیبایی باشد.
سیدا در جوی ارباب کرم نم بس که نیست
آب حسرت میزند جوش از لب فوارهها
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که در جوی که پر از محبت و بخشش است، حتی از دلتنگی و حسرت هم خبری نیست و این احساسات نمیتوانند خود را بروز دهند. در واقع، هنگامی که نعمت و خوبی جریان دارد، حسرت و اندوه نزد انسان جایی ندارند و تمام وجود پر از شادی و سرور میشود.