شمارهٔ ۳۸۳
تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ام
خانه یی از سیم بهر خویش برپا کرده ام
از برای سیم دنیا پا در این ره مانده ام
شهر و صحرا از نسیم اشک دریا کرده ام
تا نریزد آبروی لنگر من بر زمین
از چپ و از راست آغوش نظر واکرده ام
چون سپند روی آتش هست کارم جست و خیز
در عجایب منزلی امروز مأوا کرده ام
همچو تار سیم هر دم می خورم صد پیچ و تاب
سیدا تا دار دنیا را تماشا کرده ام
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ام
خانه یی از سیم بهر خویش برپا کرده ام
هوش مصنوعی: من برای عشق آن معشوق زیبا به پناهگاهی در کوی او پناه بردهام و خانهای از نقره برای خود ساختهام.
از برای سیم دنیا پا در این ره مانده ام
شهر و صحرا از نسیم اشک دریا کرده ام
هوش مصنوعی: به خاطر جاذبههای دنیای مادی، در این مسیر ماندهام و از این راه به سفر کردهام، شهری و بیابانی را با اشکهای دریایی خود پر کردهام.
تا نریزد آبروی لنگر من بر زمین
از چپ و از راست آغوش نظر واکرده ام
هوش مصنوعی: تا وقتی که آبروی من آسیب نبیند، از هر طرف آماده استقبال و مشاهده هستم.
چون سپند روی آتش هست کارم جست و خیز
در عجایب منزلی امروز مأوا کرده ام
هوش مصنوعی: مثل برزخی که روی آتش نشسته، من بیقرار و پرجنب و جوش در شگفتیها به سر میبرم و امروز در مکانی خاص سکونت گزیدهام.
همچو تار سیم هر دم می خورم صد پیچ و تاب
سیدا تا دار دنیا را تماشا کرده ام
هوش مصنوعی: مانند تار سیم، هر لحظه با پیچ و تابهای زیادی مواجه میشوم، زیرا به خوبی دنیا را دیدهام و تجربه کردهام.

سیدای نسفی