شمارهٔ ۳۷۹
گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم
با زبان آتشین چون لاله داغت می کنم
می توانم گلشنت را سوخت از یک برق آه
پاس خاطر داریی گلهای باغت می کنم
باده نابم ولی چشمت به خونم تشنه است
روغن بادامم اما بی دماغت می کنم
با وجود آنکه می دانم کجا داری مقام
لیک با خود پس نمی آیم سراغت می کنم
تا نریزد باده وصلت به کام سیدا
چشم پر خون را نگهبان ایاغت می کنم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم
با زبان آتشین چون لاله داغت می کنم
هوش مصنوعی: من مانند گردباد، خاک را در چشمان روشنی تو میپاشم و با زبانی شعلهور، چون لاله، سوزش دلتنگیات را به وجود میآورم.
می توانم گلشنت را سوخت از یک برق آه
پاس خاطر داریی گلهای باغت می کنم
هوش مصنوعی: میتوانم با یک زلزله وحشتناک گلهای باغت را نابود کنم، اما به خاطر خاطرات زیبایت از آن گلها، در سر میپرورانم.
باده نابم ولی چشمت به خونم تشنه است
روغن بادامم اما بی دماغت می کنم
هوش مصنوعی: من شراب ناب و خوبی دارم، اما چشمان تو به دیدن خون من تشنه است. من روغن بادام دارم، اما بدون وجود تو نمیتوانم آن را استفاده کنم.
با وجود آنکه می دانم کجا داری مقام
لیک با خود پس نمی آیم سراغت می کنم
هوش مصنوعی: با اینکه میدانم تو کجا هستی و در چه موقعیتی قرار داری، اما نمیتوانم خودم را به سمت تو ببرم و دنبالت بیفتم.
تا نریزد باده وصلت به کام سیدا
چشم پر خون را نگهبان ایاغت می کنم
هوش مصنوعی: تا زمانی که شراب وصالت به کام سیدا نریزد، من چشمهای پر از خونت را مورد حفاظت قرار میدهم.

سیدای نسفی