شمارهٔ ۳۷۷
از آن روزی که دور افتاد زان زلف دو تا دستم
گره نگشاید از کار کسی مانند پا دستم
ز زیر ناخنم چون گل ز غیرت خون به جوش آید
چو سازد آرزوی رنگ از برگ حنا دستم
مرا دست تهی از آستین بیرون نمی آید
فرو رفتست تا بازو به کام اژدها دستم
چرا کلکم نسازد سبز همچون خضر عالم را
که بر کف همچو سرو از راستی دارد عصا دستم
ز هر انگشت من مانند نی فریاد برخیزد
اگر یک لحظه گردد از گریبانم جدا دستم
به انگشت حیا تا پرده از رویش برافگندم
ز طشت شعله آتش نمی سازد ابا دستم
ز فکر روز حشر ای سیدا بیرون نمی آیم
در این دریای پرشورش نگیرد گر خدا دستم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از آن روزی که دور افتاد زان زلف دو تا دستم
گره نگشاید از کار کسی مانند پا دستم
هوش مصنوعی: از زمانی که آن زیبای با زلفهای دوگانه از من دور شد، نتوانستم به هیچ کاری از دیگران کمک کنم، مثل اینکه دستم از پا ناتوانتر شده است.
ز زیر ناخنم چون گل ز غیرت خون به جوش آید
چو سازد آرزوی رنگ از برگ حنا دستم
هوش مصنوعی: از زیر ناخنم مانند گل، به خاطر غیرت و حسادت، خون بداخل میجوشد زمانی که آرزوی رنگی از برگ حنا را در دستانم خیال کنم.
مرا دست تهی از آستین بیرون نمی آید
فرو رفتست تا بازو به کام اژدها دستم
هوش مصنوعی: دست من به دلیل اینکه تهی است و چیزی در آستین ندارم، بیرون نمیآید؛ زیرا به شدت در چنگال اژدها فرو رفته و گرفتار شده است.
چرا کلکم نسازد سبز همچون خضر عالم را
که بر کف همچو سرو از راستی دارد عصا دستم
هوش مصنوعی: چرا همه چیز مانند خضر درختان سبز نمیشود؟ او که در دستش عصایی دارد و از راستگویی مانند سرو است.
ز هر انگشت من مانند نی فریاد برخیزد
اگر یک لحظه گردد از گریبانم جدا دستم
هوش مصنوعی: اگر دستم یک لحظه از من جدا شود، مانند نی صدای فریادم بلند خواهد شد.
به انگشت حیا تا پرده از رویش برافگندم
ز طشت شعله آتش نمی سازد ابا دستم
هوش مصنوعی: با احتیاط و با حیا، نمیتوانم پرده از چهرهاش بردارم، چون نمیتوانم با دستم آتشی را که در دل دارم، ایجاد کنم.
ز فکر روز حشر ای سیدا بیرون نمی آیم
در این دریای پرشورش نگیرد گر خدا دستم
هوش مصنوعی: من از فکر روز قیامت بیرون نمیروم، ای سید. در این دریای پرتلاطم، اگر خداوند دستم را نگیرد، نجات نخواهم یافت.