شمارهٔ ۳۷۵
اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم
زخمیم کهنه دست ز مرهم کشیده ایم
بر هر دری که در طلب آب رفته ایم
چندان نشسته ایم ز خود نم کشیده ایم
بر بوریای خانه خود نقش بسته ایم
پای از بساط مردم عالم کشیده ایم
روشن چراغ خویش ز مهتاب کرده ایم
منت ز شمع پرتو کس کم کشیده ایم
از بی کسی به خانه آئینه رفته ایم
از عکس خویش صورت آدم کشیده ایم
دست طمع ز خوان کریمان بریده ایم
دامن ز خار وادی حاتم کشیده ایم
در باغ روزگار تماشا نکرده ایم
میل حسد بدیده شبنم کشیده ایم
ما کعبه را به آبله پای رفته ایم
ساغر تهی ز چشمه زمزم کشیده ایم
ای سیدا چو غنچه سر خویش عمرهاست
در آستین پیرهن غم کشیده ایم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم
زخمیم کهنه دست ز مرهم کشیده ایم
هوش مصنوعی: ما اشکهای تازهای داریم که از زلال زمزم میچکد و زخمهای قدیمیمان را با دستهایی که از مرهم دور ماندهاند، میسازیم.
بر هر دری که در طلب آب رفته ایم
چندان نشسته ایم ز خود نم کشیده ایم
هوش مصنوعی: هر کجا که برای پیدا کردن آب رفتهایم، مدت طولانی آنجا نشستهایم و از خودمان خمیدگی و زحمت کشیدهایم.
بر بوریای خانه خود نقش بسته ایم
پای از بساط مردم عالم کشیده ایم
هوش مصنوعی: ما در خانه خودمان نشانههایی از خود به جا گذاشتهایم، زیرا از زندگی و دارایی دیگران جدا شدهایم.
روشن چراغ خویش ز مهتاب کرده ایم
منت ز شمع پرتو کس کم کشیده ایم
هوش مصنوعی: ما نورانیت و روشنایی خود را از مهتاب گرفتهایم و نیازی به شمع دیگران نداریم، بنابراین هیچکس را برای روشناییاش به زحمت نداشتهایم.
از بی کسی به خانه آئینه رفته ایم
از عکس خویش صورت آدم کشیده ایم
هوش مصنوعی: به خاطر تنهایی به خانهای شبیه به آینه رفتهایم و از تصویر خودمان، ظاهری شبیه به آدمی ساختهایم.
دست طمع ز خوان کریمان بریده ایم
دامن ز خار وادی حاتم کشیده ایم
هوش مصنوعی: دست خود را از درخواست و انتظار از بخشندگان کوتاه کردهایم و از درد و رنجی که در راه بخشندگی وجود دارد، دوری جستهایم.
در باغ روزگار تماشا نکرده ایم
میل حسد بدیده شبنم کشیده ایم
هوش مصنوعی: ما در زندگی به تماشای زیباییها نپرداختهایم و فقط حس حسادت را تجربه کردهایم.
ما کعبه را به آبله پای رفته ایم
ساغر تهی ز چشمه زمزم کشیده ایم
هوش مصنوعی: ما برای نیایش به کعبه رفتهایم، مانند کسی که پایش زخم شده است و در عین حال، از ساغری که خالی از آب زلال زمزم است، نوشیدهایم.
ای سیدا چو غنچه سر خویش عمرهاست
در آستین پیرهن غم کشیده ایم
هوش مصنوعی: ای سرور من، مانند غنچهای که در آستین پیراهن غم پنهان شده، سالهاست که به خاطر غم و اندوه زندگی میگذرانم.