گنجور

شمارهٔ ۳۷۰

بنده مرحمت چشم سیاهت گردم
از سر چپ غلط انداز نگاهت گردم
هاله را بینم و آغوش هوس بگشایم
ماه را بینم و از روی چو ماهت گردم
خط شبرنگ گل روی تو را بنده شوم
از سر سایه خورشید پناهت گردم
ای سیه چشم ز پیش نظرم تند مرو
آنقدر باش که قربان نگاهت گردم
نقش پای تو به هر کوچه مرا پیش آید
گردبادی شوم و از سر راهت گردم
روز و شب کار به یاران تو زاریست مرا
به امید تو ز دنبال سپاهت گردم
سیدا سیر چمن می کند و می گوید
غنچه گل شوم از طرف کلاهت گردم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بنده مرحمت چشم سیاهت گردم
از سر چپ غلط انداز نگاهت گردم
هوش مصنوعی: من از روی لطف چشمان سیاه تو، بندۀ تو هستم و می‌خواهم از سر چپ و به طرز فریبنده‌ای به نگاه تو بیفتم.
هاله را بینم و آغوش هوس بگشایم
ماه را بینم و از روی چو ماهت گردم
هوش مصنوعی: وقتی هاله‌ای را می‌بینم، تمایل دارم آن را در آغوش بگیرم و هنگامی که ماه را مشاهده می‌کنم، به یاد زیبایی تو به وجد می‌آیم.
خط شبرنگ گل روی تو را بنده شوم
از سر سایه خورشید پناهت گردم
هوش مصنوعی: من افتخار می‌کنم که به زیبایی‌های چهره‌ات توجه کنم و از سایه‌ی پرنور تو بهره‌برم.
ای سیه چشم ز پیش نظرم تند مرو
آنقدر باش که قربان نگاهت گردم
هوش مصنوعی: ای چشمان تیرگی که از من دور نشو، آنقدر در کنارم بمان که جانم را فدای نگاه تو کنم.
نقش پای تو به هر کوچه مرا پیش آید
گردبادی شوم و از سر راهت گردم
هوش مصنوعی: هر جا که رد پای تو باشد، من به یاد تو در آنجا شگفت‌زده و هیجان‌زده می‌شوم و به فکر تو می‌افتم.
روز و شب کار به یاران تو زاریست مرا
به امید تو ز دنبال سپاهت گردم
هوش مصنوعی: روز و شب برای دوستان تو ناله و زاری می‌کنم، و به امید تو از پی سپاه تو حرکت می‌کنم.
سیدا سیر چمن می کند و می گوید
غنچه گل شوم از طرف کلاهت گردم
هوش مصنوعی: سیدا در حال قدم زدن در چمنزار است و می‌گوید که دوست دارد به گل تبدیل شود در سایه کلاهی که بر سر دارم.