گنجور

شمارهٔ ۳۶۹

لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم
مژده وصل رسانی ز پیامت گردم
جلوه قامت تو روح روان است مرا
خیز و بخرام که از طرز خرامت گردم
دهن از بردن نام تو شده کان شکر
این چه نام شکرین است ز نامت گردم
به تغافل گهی از پیش نظر می گذری
می دهی گاه سلامی ز سلامت گردم
چون مه چارده از حسن رخت پر شده است
با تو قربان شوم از ماه تمامت گردم
سیدا از الم وعده تو گشت کباب
سوختی جان من از وعده خامت گردم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم
مژده وصل رسانی ز پیامت گردم
هوش مصنوعی: وقتی تو صحبت می‌کنی، من از کلماتت شاداب می‌شوم و می‌خواهم از پیامت خبر رسیدن به وصال را دریافت کنم.
جلوه قامت تو روح روان است مرا
خیز و بخرام که از طرز خرامت گردم
هوش مصنوعی: ظاهر زیبای تو برای من جان و روحی است. بلند شو و برقص که از زیبایی حرکت تو به شگفتی می‌آیم.
دهن از بردن نام تو شده کان شکر
این چه نام شکرین است ز نامت گردم
هوش مصنوعی: زبانم از بردن نام تو به لطافت شکر درآمده است. این چه نام شیرینی است که با یاد تو در دل من نقش بسته؟
به تغافل گهی از پیش نظر می گذری
می دهی گاه سلامی ز سلامت گردم
هوش مصنوعی: گاهی بی‌توجهی و از جلوی چشم من عبور می‌کنی، و گاهی هم با احوالپرسی‌ات به من خبر از خوبی‌ات می‌دهی.
چون مه چارده از حسن رخت پر شده است
با تو قربان شوم از ماه تمامت گردم
هوش مصنوعی: صورت زیبای تو مانند ماه چهاردهم است که تمام نور و جلا را در خود دارد. من برای تو آماده‌ام که فدای زیبایی‌ات شوم و مانند ماه کامل در کنار تو باشم.
سیدا از الم وعده تو گشت کباب
سوختی جان من از وعده خامت گردم
هوش مصنوعی: ای آقا، وعده‌ای که به من دادی، مانند کبابی شده که در آتش سوخته است و جان من از این وعده ناپخته و ناتمام به شدت آزرده است.