گنجور

شمارهٔ ۳۷

ز بخت تیره بود تازه داغ لاله ما
فتیله آه بود در چراغ ناله ما
ز بحر کاسه گرداب پر نمی گردد
چگونه آب نگردد دل پیاله ما
جهانیان در گفت و شنود بربستند
نصیب رخنه دیوار شد رساله ما
دماغ سوختگان را که می کند روشن
تهی شدست ز روغن چراغ لاله ما
ز خانه پا نگذاریم سیدا بیرون
مباد کهنه براتی شود حواله ما

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز بخت تیره بود تازه داغ لاله ما
فتیله آه بود در چراغ ناله ما
هوش مصنوعی: غمی که به خاطر تقدیر بد برای ما به وجود آمده، همچون گل لاله‌ای تازه است که داغش بر دل ما باقی مانده و درد و شکیبایی‌مان در زندگی شبیه شعله‌ای است که همیشه درآتش اشک و ناله می‌سوزد.
ز بحر کاسه گرداب پر نمی گردد
چگونه آب نگردد دل پیاله ما
هوش مصنوعی: از دریا کاسه‌ای پر نمی‌شود، پس چگونه دل ما که مانند پیاله است، پر نخواهد شد؟
جهانیان در گفت و شنود بربستند
نصیب رخنه دیوار شد رساله ما
هوش مصنوعی: مردم دنیا در گفتگوها و تعاملات خود مشغولند و در این میان، نوشته و پیام ما به عنوان نقطه‌ای از نفوذ و جایی برای بیان افکار و احساسات ما مطرح شده است.
دماغ سوختگان را که می کند روشن
تهی شدست ز روغن چراغ لاله ما
هوش مصنوعی: بزرگ‌ترین و بهترین روشنگر برای عاشقان سوخته‌دل، همان عشق و درک عمیق دلسوزی است. این عشق مانند روغن در چراغ روشنایی می‌بخشد، و وقتی این روغن تمام شود، آن روشنی و گرما نیز ناپدید می‌شود.
ز خانه پا نگذاریم سیدا بیرون
مباد کهنه براتی شود حواله ما
هوش مصنوعی: نباید از خانه بیرون برویم، زیرا ممکن است نامه کهنه‌ای به ما برسد که به ضرر ما باشد.