شمارهٔ ۳۶
تیره بختی گفت در گوش خطش راز مرا
کرد روشن عاقبت این سرمه آواز مرا
سیر از خود رفتن من می دهد بوی وداع
کرده اند از نکهت گل بال پرواز مرا
تهمت نقصان پر و بال مرا از کو تهیست
کرده است آسودگی مقراض پرداز مرا
دولت دنیا دل آسوده ام را نقش پاست
سایه بال هما صید است شهباز مرا
از چراغ خانه ام بزم حریفان در گرفت
چرب و نرمی شد زبان شکوه غماز مرا
بی رخت در انجمن چون مرده پروانه ام
شمع خواهد با تو گفت انجام و آغاز مرا
سیدا امروز کلکم اژدهایی می کند
خصم نادان می شمارد سحر اعجاز مرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تیره بختی گفت در گوش خطش راز مرا
کرد روشن عاقبت این سرمه آواز مرا
هوش مصنوعی: بدبختی در گوشم گفت و راز من را آشکار کرد و در نهایت، این سرمه (کانی معروفی برای زیباتر کردن چشم) صدای من را نمایان کرد.
سیر از خود رفتن من می دهد بوی وداع
کرده اند از نکهت گل بال پرواز مرا
هوش مصنوعی: سیر شدن از خویشتن نشاندهنده جدایی و وداعی است که با عطر گلها احساس میشود و این احساس آزادگی و پرواز را در من به وجود میآورد.
تهمت نقصان پر و بال مرا از کو تهیست
کرده است آسودگی مقراض پرداز مرا
هوش مصنوعی: اتهام کمبود و نقص، باعث شده است که من از استفاده از بال و پر خود محروم شوم و حالا دیگه هیچ راحتی برایم باقی نمانده است.
دولت دنیا دل آسوده ام را نقش پاست
سایه بال هما صید است شهباز مرا
هوش مصنوعی: دولت دنیا باعث شده که دل من راحت باشد، ولی من در زیر سایه یک پرنده بزرگ به دام افتادهام که همانند یک شکارچی برای من به حساب میآید.
از چراغ خانه ام بزم حریفان در گرفت
چرب و نرمی شد زبان شکوه غماز مرا
هوش مصنوعی: از نور چراغ خانهام، مجلس خوشگذرانی دوستان به پا شد و زبان من که در شکایت و غمگساری است، نرم و لطیف شد.
بی رخت در انجمن چون مرده پروانه ام
شمع خواهد با تو گفت انجام و آغاز مرا
هوش مصنوعی: بدون وجود تو در جمع، مانند پروانهای مردهام. شمعی که در کنار توست، دربارهی سرانجام و آغاز من صحبت خواهد کرد.
سیدا امروز کلکم اژدهایی می کند
خصم نادان می شمارد سحر اعجاز مرا
هوش مصنوعی: امروز، هر یک از شما به مثل یک اژدها در آمدهاید و دشمن نادان، توانایی جادویی من را نادیده میگیرد.