گنجور

شمارهٔ ۳۶۵

موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم
چون خط پشت لب از گرد دهانت گردم
از خجالت نتوانم به تو نزدیک شدن
چون تهیدست بر اطراف دکانت گردم
گر نشینی به چنین پای تو را بوسه زنم
در خرامی ز سر سرو روانت گردم
به سر خود دهن تلخ مرا شیرین کن
تا به کی از سر انگور کشانت کردم
بر کمر تیغ پی کشتنم آویخته یی
پا ز سر کرده ز شمشیر میانت گردم
گوشه ابرو و مژگان تو را بنده شوم
جان سپر ساخته از تیر و کمانت گردم
سیدا را جگر ریش به ناصور رساند
از خط پشت لب مشک فشانت گردم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم
چون خط پشت لب از گرد دهانت گردم
هوش مصنوعی: من به جادوی کلام تو تبدیل می‌شوم و مانند نشانه‌ای از خطی که بر لبان تو نشسته، در فضای کلمات تو محو می‌شوم.
از خجالت نتوانم به تو نزدیک شدن
چون تهیدست بر اطراف دکانت گردم
هوش مصنوعی: از خجالت نمی‌توانم به تو نزدیک شوم، چون مثل کسی هستم که بی‌پول در کنار دکان تو ایستاده باشد.
گر نشینی به چنین پای تو را بوسه زنم
در خرامی ز سر سرو روانت گردم
هوش مصنوعی: اگر تو در این حال بنشینی، من پای تو را بوسه می‌زنم و در حالی که مانند درخت سرو زیبا و راست‌قامتی هستی، به دور تو می‌چرخم و به تماشای تو می‌پردازم.
به سر خود دهن تلخ مرا شیرین کن
تا به کی از سر انگور کشانت کردم
هوش مصنوعی: به من محبت کن و تلخی زندگی‌ام را به شیرینی تبدیل کن، تا چه زمانی باید به یاد گذشته و مشکلات بیفتم؟
بر کمر تیغ پی کشتنم آویخته یی
پا ز سر کرده ز شمشیر میانت گردم
هوش مصنوعی: بر کمرم تیغی هست که به خاطر کشتنم به آن آویخته شده، و من به خاطر شمشیری که در میانت قرار دارد، از سر خود پا گردیده‌ام.
گوشه ابرو و مژگان تو را بنده شوم
جان سپر ساخته از تیر و کمانت گردم
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی‌های تو، جانم را فدای عشق تو می‌کنم و برای تو مانند سپری در برابر تیر و کمانت قرار می‌گیرم.
سیدا را جگر ریش به ناصور رساند
از خط پشت لب مشک فشانت گردم
هوش مصنوعی: سیدا با دلی پر از درد و غم به جایی رسید که احساس رسیدن به محبوبش را دارد. از وجود مشک، بویی دل‌انگیز به مشامش می‌رسد و به نوعی عشق و احساساتش را پرورش می‌دهد.