گنجور

شمارهٔ ۳۵۸

شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل
عندلیبان سوختند از گرمی بازار گل
بعد از این گلهای بیخار از چمن خواهد شکفت
بس که شد پامال از جوش تماشا خار گل
غنچه همچون ساقیان مینای پر می در بغل
می دهد باد از صراحی خنده سرشار گل
می کند پردازگر آئینه ها را روشناس
در حقیقت گل فروشانند خدمتگار گل
سیدا در صحبت منعم نباشد بهره یی
باغبان را نیست سودی از زر بسیار گل

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل
عندلیبان سوختند از گرمی بازار گل
هوش مصنوعی: شهر و دشت از زیبایی صورت گل شعله‌ور شده‌اند و پروانه‌ها از حرارت بازار گل سوزان شده‌اند.
بعد از این گلهای بیخار از چمن خواهد شکفت
بس که شد پامال از جوش تماشا خار گل
هوش مصنوعی: پس از این، گل‌های فاقد عطر از چمن خواهد شکفت، زیرا خارها از شدت تماشای زیبایی گل‌ها زیر پا رفتند.
غنچه همچون ساقیان مینای پر می در بغل
می دهد باد از صراحی خنده سرشار گل
هوش مصنوعی: غنچه مانند نوشنده‌های خوش‌شراب، در آغوش خود، میخوارگی و سرخوشی را به همراه دارد. نسیم، از ظرفی که پر از خنده و شادی است، گل‌هایی را می‌برد.
می کند پردازگر آئینه ها را روشناس
در حقیقت گل فروشانند خدمتگار گل
هوش مصنوعی: آئینه‌سازان به خوبی می‌دانند که گل‌فروشان واقعاً خدمتگزاران گل‌ها هستند.
سیدا در صحبت منعم نباشد بهره یی
باغبان را نیست سودی از زر بسیار گل
هوش مصنوعی: در گفتگو با افراد بلندپایه و ثروتمند، کسی نمی‌تواند از مزایایشان بهره‌مند شود؛ همان‌طور که باغبان از گل‌های زیاد، سودی نمی‌برد.

حاشیه ها

1402/08/02 21:11
سید مصطفی سامع

شعر شماره ۷۹
رهبر حی 

ابتدا کردم به نام قادر دادار گل
مطلعم گل  خامه ام گل مصرع واشعار گل

حمد گویم قادری را کو بود حی و قدیم
ذکر او گل شکر او گل  حمد آن بادار گل

پس از آن آرم به لب نعت شه لولاک را 
اصل بستان رسالت احمد مختار گل

سرور و سردار کل انبیا خیر البشر
راه او گل ، شرع او گل  دین آن دلدار گل

 مدح خوانم  از امیرمؤمنان شاه عرب
کو بود  فتاح خیبر  حیدر کرار گل

خوانده  نفس مصطفی اورا به قرآن کبریا
نص او گل  آیه  گل ام الکتابِ یار گل 
 
زهره زهرای اطهر  پاره قلب رسول 
عصمتش گل عفتش گل  عترت  اطهار گل

صد چو حاتم ریزه خوار سفره مولا حسن
بخشش گل جود او گل بذل بی اظهار گل

سبط احمد رهبر آزادگان شاه شهید
کربلا در کربلا  گل عشق آن سالار گل

سید سجاد امام العارفین  زین العباد
ورد او گل طاعتش گل سبحه و دستار گل 

پنجمین شمع هدایت باقرعلم  لَدُن
بینشش گل دانشش گل یاسمن رخسار گل

جعفر نیکو لقب صادق بود بحر علوم
مسلکش گل مشربش گل مذهب سرشار گل

موسی کاظم بود فرخنده خو، نیکو صبور
حلم اوگل صبر او گل میرخوش کردار گل

شاه دین شمس ولایت  هشتمین پیشوا رضا 
آستان گل روضه گل آن گنبد دوار گل

جان جانان خسرو خوبان به عالم شاه جواد 
رأفتش گل شفقتش گل حب آن سردار گل

حجت دهم نقی سلطان دریا دل نقی 
سالکش گل عارفش گل هادی دیندار گل

 عسکری میر امم دارد به سامره مقام 
نام او گل شان او گل  میمنت آثار گل 

رهبر حی قطب دوران مهدی دنیا ودین 
دوری اش گل غیبتش گل انتظارِ یار گل 


سامعا در انتظار او بود هستی همه
گر بیاید می شود این گلستان پر بار گل
۵-۸-۱۴۰۲
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن