شمارهٔ ۳۵۵
روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف
گردد بهشت یک طرف آنکو به یک طرف
سنجند اگر به روز قیامت گناه من
افتد ز بار جم ترازو به یک طرف
شوق تو مست کرده چنان اهل باغ را
افتاده گل به یک طرف و بو به یک طرف
چون شانه پاره پاره دلم گر شود رواست
خط یک طرف کشیده و گیسو به یک طرف
چشمی که چون نگاه به هر سو می دوید
امروز کرده گوشه ابرو به یک طرف
چون سیدا اگر چه بهر سوی می تپم
آخر نهم ز درد تو پهلو به یک طرف
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف
گردد بهشت یک طرف آنکو به یک طرف
هوش مصنوعی: در روز قیامت، وقتی که صبح برپایی آن روز فرا برسد، بهشت به یک سمت و جهنم به سمت دیگر قرار خواهد گرفت.
سنجند اگر به روز قیامت گناه من
افتد ز بار جم ترازو به یک طرف
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت گناه من را سنجش کنند، بار گناهم در ترازو به یک طرف میافتد.
شوق تو مست کرده چنان اهل باغ را
افتاده گل به یک طرف و بو به یک طرف
هوش مصنوعی: عشق و شوق تو به حدی همه را شگفتزده کرده که گلها و بوی خوششان به سمتهای مختلفی رفتهاند و هر چیزی تحت تاثیر این عشق دچار تغییر شده است.
چون شانه پاره پاره دلم گر شود رواست
خط یک طرف کشیده و گیسو به یک طرف
هوش مصنوعی: وقتی دل من مانند شانهای که دندانههایش پاره پاره شده، در هم و برهم میشود، اشکالی ندارد که خطی در یک طرف بکشم و موهایم به سمت دیگری بریزد.
چشمی که چون نگاه به هر سو می دوید
امروز کرده گوشه ابرو به یک طرف
هوش مصنوعی: چشمی که همیشه به سمتهای مختلف مینگریست، امروز فقط با یک اشاره به گوشه ابرو، توجهش را به سمت مشخصی جلب کرده است.
چون سیدا اگر چه بهر سوی می تپم
آخر نهم ز درد تو پهلو به یک طرف
هوش مصنوعی: هرچند که در تلاش برای فرار از درد و رنج تو هستم و به همه سو میتپم، اما در نهایت این درد توست که مرا به یک سو میکشاند و نمیتوانم از آن فرار کنم.