گنجور

شمارهٔ ۳۵۳

صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف
در پی چون تو ستمگار غلط کردم حیف
مدتی بود در این شهر گمان می کردم
من تو را یار وفادار غلط کردم حیف
بوده یی با من سودا زده چون مهر و فلک
آشنایی سر بازار غلط کردم حیف
بر سر کوی تو هر خار غمی می دیدم
می زدم بر سر دستار غلط کردم حیف
سیدا از غم او شب همه شب همچون شمع
داشتم دیده بیدار غلط کردم حیف

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف
در پی چون تو ستمگار غلط کردم حیف
هوش مصنوعی: عمر من بیهوده گذشت ای دوست، اشتباه کردم که در پی کسی چون تو که ستمگر است، رفتم. افسوس که این اشتباه را کردم.
مدتی بود در این شهر گمان می کردم
من تو را یار وفادار غلط کردم حیف
هوش مصنوعی: مدتی فکر می‌کردم که در این شهر تو همیار و همدم وفاداری هستی، اما متوجه شدم که اشتباه می‌کردم و اکنون حسرت می‌خورم.
بوده یی با من سودا زده چون مهر و فلک
آشنایی سر بازار غلط کردم حیف
هوش مصنوعی: در روزگارانی با تو دوستی داشتم که مانند مهر و آسمان با هم آشنا بودیم، اما در وسط بازار، اشتباهی مرتکب شدم که خیلی حیف بود.
بر سر کوی تو هر خار غمی می دیدم
می زدم بر سر دستار غلط کردم حیف
هوش مصنوعی: در مسیر تو، هر نشان از دلتنگی و غم می‌دیدم و به خاطر آن، بر سر دستارم می‌زدم. حالا می‌فهمم که اشتباه کردم و افسوس می‌خورم.
سیدا از غم او شب همه شب همچون شمع
داشتم دیده بیدار غلط کردم حیف
هوش مصنوعی: من به خاطر غم او تمام شب را همچون شمع بیدار ماندم و احساس کردم که اشتباه کردم. افسوس!