گنجور

شمارهٔ ۳۵۲

مه بود در کلبه ام چون در ته دامن چراغ
خانه من ز آتش گل می کند روشن چراغ
جوهر شمشیر او را کرد خون من علم
می رساند تیغ بر خورشید از روغن چراغ
پشت بام خانه اش سیلی زند مهتاب را
هر که چون فانوس دارد زیر پیراهن چراغ
تیره روزان می کنند از آه روشن خانه را
در بغل دارد بنفشه از گل سوسن چراغ
هر که دارد بر جگر چون لاله داغ آتشین
می تواند کرد روشن با لب دامن چراغ
آشنایی راست گیرد دست در افتادگی
رشته را نبود به غیر از دیده سوزن چراغ
لاله روشن می کند خاک شهیدان تو را
بر مزار کشتگان باشد سر بی تن چراغ
کی توان در پرده پنهان کرد حسن شوخ را
در اگر بندند بیرون گردد از روزن چراغ
سیدا از بس که با پروانه دارم الفتی
در نمی گیرد به هر غمخانه یی بی من چراغ

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مه بود در کلبه ام چون در ته دامن چراغ
خانه من ز آتش گل می کند روشن چراغ
هوش مصنوعی: در کلبه‌ام، مانند ماه می‌درخشد و مانند شعله‌هایی که از آتش گل به وجود می‌آید، چراغ خانه‌ام را روشن می‌کند.
جوهر شمشیر او را کرد خون من علم
می رساند تیغ بر خورشید از روغن چراغ
هوش مصنوعی: جوهرهٔ شمشیر او باعث شد که خون من بر روی آن بریزد. تیغ نشان دهندهٔ قدرت و درخشش است، همان‌طور که نور چراغ به خورشید می‌رسد.
پشت بام خانه اش سیلی زند مهتاب را
هر که چون فانوس دارد زیر پیراهن چراغ
هوش مصنوعی: آن که در دل خود نور و روشنایی دارد، هر جا باشد می‌تواند در تاریکی شب، زیبایی‌ها را ببیند و از آنها لذت ببرد. مانند کسی که در شب، فانوس به دست دارد و می‌تواند مسیرش را روشن کند.
تیره روزان می کنند از آه روشن خانه را
در بغل دارد بنفشه از گل سوسن چراغ
هوش مصنوعی: تاریک اندیشان با ناله و آه، روزهای ناامید را سپری می‌کنند و در عوض، بنفشه‌ای که در آغوش گل سوسن است، نوری را به خانه می‌آورد.
هر که دارد بر جگر چون لاله داغ آتشین
می تواند کرد روشن با لب دامن چراغ
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش همچون لاله، داغی سوزان دارد، می‌تواند با لبش، دامن روشنایی را روشن کند.
آشنایی راست گیرد دست در افتادگی
رشته را نبود به غیر از دیده سوزن چراغ
هوش مصنوعی: دوستی و ارتباط واقعی فقط با تلاش و کوشش به دست می‌آید و بدون دیدگاه صحیح و دقیق به زندگی نمی‌توان این ارتباط را شکل داد.
لاله روشن می کند خاک شهیدان تو را
بر مزار کشتگان باشد سر بی تن چراغ
هوش مصنوعی: گل لاله از خاک شهیدان تو جوانه می‌زند و بر مزار کشته‌ها، سر بریده‌ای مثل چراغ روشنایی می‌دهد.
کی توان در پرده پنهان کرد حسن شوخ را
در اگر بندند بیرون گردد از روزن چراغ
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند زیبایی و جذابیت یک معشوق بازیگوش را در پنهانی نگه دارد. حتی اگر او را در پرده و مخفیگاهی هم بپوشانند، باز هم از منفذی مانند روزنه چراغ به بیرون می‌آید و خود را نشان می‌دهد.
سیدا از بس که با پروانه دارم الفتی
در نمی گیرد به هر غمخانه یی بی من چراغ
هوش مصنوعی: به خاطر علاقه و پیوند عمیقی که با پروانه دارم، حتی در خانه‌های پر غم و اندوهی که بدون من هستند، نمی‌توانم ارتباطی برقرار کنم و آنجا را روشن کنم.