شمارهٔ ۳۲۷
همرهان رفتند و من پا در وطن دارم هنوز
تکیه چون صورت به دیوار بدن دارم هنوز
غنچه گل را نسیم صبح عریان کرد و رفت
ساده لوحی بین که فکر پیرهن دارم هنوز
شمع ها رفتند و از پروانه آثاری نماند
بزم بر هم خورد و فکر انجمن دارم هنوز
غنچه افسرده ام از من شکفتن رفته است
گل خزان گردید و سر در پیرهن دارم هنوز
ماتم فرهاد شیرین را به عالم کار کرد
شکوه ها از بیستون چون کوهکن دارم هنوز
صبح نزدیک آمد و پروانه ها را خواب کرد
خویش را چون شمع سرگرم سخن دارم هنوز
وقف دندان ندامت شد لب من غنچه وار
آرزوی بوسه زان کنج دهن دارم هنوز
سیدا دل کندن از دنیا به پیری مشکل است
فکر گردیدن به اطراف چمن دارم هنوز
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همرهان رفتند و من پا در وطن دارم هنوز
تکیه چون صورت به دیوار بدن دارم هنوز
هوش مصنوعی: دوستان و همراهانم رفتند، اما من همچنان در وطن خود هستم. مانند اینکه صورتم به دیوار تکیه دادهام و هنوز به اینجا وابستهام.
غنچه گل را نسیم صبح عریان کرد و رفت
ساده لوحی بین که فکر پیرهن دارم هنوز
هوش مصنوعی: نسیم صبح گل را باز کرد و رفت، در حالی که من سادهلوحانه فکر میکردم هنوز لباسی دارم.
شمع ها رفتند و از پروانه آثاری نماند
بزم بر هم خورد و فکر انجمن دارم هنوز
هوش مصنوعی: شمعها خاموش شدند و از پروانه دیگر نشانی باقی نماند. دورهمی به هم خورد و هنوز هم به یاد آن تجمع فکر میکنم.
غنچه افسرده ام از من شکفتن رفته است
گل خزان گردید و سر در پیرهن دارم هنوز
هوش مصنوعی: من مانند یک غنچه پیکرم پژمرده است و دیگر نمیتوانم بشکفم. حالا که به دوران خزان رسیدهام، هنوز در خودم نشانههای جوانی و زندگی را دارم.
ماتم فرهاد شیرین را به عالم کار کرد
شکوه ها از بیستون چون کوهکن دارم هنوز
هوش مصنوعی: فرهاد که عاشق شیرین بود، به خاطر غم عشق او به سراغ کار و تلاش رفت و همچنان از درد فراق او رنج میکشد، گویی بزرگترین دردها را بر دوش دارد.
صبح نزدیک آمد و پروانه ها را خواب کرد
خویش را چون شمع سرگرم سخن دارم هنوز
هوش مصنوعی: صبح نزدیک شده و پروانهها خوابشان برده است. من همچنان مانند شمع در حال صحبت کردن هستم.
وقف دندان ندامت شد لب من غنچه وار
آرزوی بوسه زان کنج دهن دارم هنوز
هوش مصنوعی: من دیگر به خاطر پشیمانی دندان نمیزنم و لبهایم مانند غنچه است. هنوز در دلم آرزوی بوسهای از آن گوشه دهانم دارم.
سیدا دل کندن از دنیا به پیری مشکل است
فکر گردیدن به اطراف چمن دارم هنوز
هوش مصنوعی: دل کندن از دنیا در سن پیری دشوار است و هنوز در خیال من است که به اطراف چمن نگاه کنم.

سیدای نسفی