گنجور

شمارهٔ ۳۲۶

صد بیابان طی شد و از کاروان دورم هنوز
کشتی توفانی دریای پرشورم هنوز
بزم آخر گشت و دوران باده چندانی ندارد
شد تهی میخانه افلاک و مخمورم هنوز
پرتو خورشیدم و دارم هوای کوی دوست
عالم از من روشن است و طالب نورم هنوز
از توکل روزیم هر روز می گردد زیاد
خوشه چین خرمن ایام چون مورم هنوز
گنج در ویرانه بانگ خیر مقدم می زند
منزل من خانه جغد است معمورم هنوز
آمدی و خون عرق کردم ز بالینم مرو
بر سر من ساعتی بنشین که رنجورم هنوز
ناوکت را می کشم خواهی نخواهی برکنار
چون کمان در خانه بازو بود زورم هنوز
مدتی شد ساغرم را کرده دوران سرنگون
در شکست کاسه چینی و فغفورم هنوز
سیدا یا آنکه دوران تلخ کامم کرده است
می خلد چون نیش بر تن نوش زنبورم هنوز

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صد بیابان طی شد و از کاروان دورم هنوز
کشتی توفانی دریای پرشورم هنوز
هوش مصنوعی: تا به حال مسافت زیادی را طی کرده‌ام، اما هنوز از گروه و کاروان خود فاصله دارم و هنوز در دریایی پر از طوفان و هیجان غرق هستم.
بزم آخر گشت و دوران باده چندانی ندارد
شد تهی میخانه افلاک و مخمورم هنوز
هوش مصنوعی: مجلس آخر برگزار شد و دیگر نمی‌توان باده‌ای زیاد نوشید. حالا که آسمان هم خالی از می است، من هنوز تحت تأثیر آن قرار دارم.
پرتو خورشیدم و دارم هوای کوی دوست
عالم از من روشن است و طالب نورم هنوز
هوش مصنوعی: من نوری از خورشید هستم و دل‌تنگ دیدار دوست‌ام. جهان را با روشنی وجودم روشن کرده‌ام، اما هنوز هم به دنبال نور و روشنی بیشتر هستم.
از توکل روزیم هر روز می گردد زیاد
خوشه چین خرمن ایام چون مورم هنوز
هوش مصنوعی: با تکیه بر توکل به امید خدا، هر روز بر روزی‌ام افزوده می‌شود و مانند موری که از خرمن گندم خوشه می‌چیند، از برکت ایام بهره‌مند می‌شوم.
گنج در ویرانه بانگ خیر مقدم می زند
منزل من خانه جغد است معمورم هنوز
هوش مصنوعی: در خرابه‌ای که گنج hidden وجود دارد، به من خوش‌آمد می‌گوید. خانه من همان جایی است که جغدها در آن سکونت دارند، اما من هنوز در آنجا زندگی می‌کنم.
آمدی و خون عرق کردم ز بالینم مرو
بر سر من ساعتی بنشین که رنجورم هنوز
هوش مصنوعی: تو آمدی و من از شدت احساس و دلتنگی به شدت تحت فشار قرار گرفتم. اکنون که اینجا هستی، خواهش می‌کنم مدتی در کنار من بمان و مرا تنها نگذار، چون هنوز دردمند و رنجور هستم.
ناوکت را می کشم خواهی نخواهی برکنار
چون کمان در خانه بازو بود زورم هنوز
هوش مصنوعی: من ناو تو را به سمت کناری می‌رانم، خواهی یا نخواهی، همچنان که کمان در خانه‌ی بازو قرار دارد و قدرت من هنوز برقرار است.
مدتی شد ساغرم را کرده دوران سرنگون
در شکست کاسه چینی و فغفورم هنوز
هوش مصنوعی: مدتی می‌شود که لیوانم رفته‌رفته پر از شراب می‌شود، در حالی که کاسه چینی شکست و ناتوانی‌ام هنوز پابرجاست.
سیدا یا آنکه دوران تلخ کامم کرده است
می خلد چون نیش بر تن نوش زنبورم هنوز
هوش مصنوعی: ای سید، تو که زندگی‌ام را با تلخی‌ها پر کرده‌ای، هنوز هم مانند نیش زنبور بر جانم اثر می‌گذاری و طعم شیرینی را با وجود تلخی‌ها از من می‌گیری.