گنجور

شمارهٔ ۳۱۴

مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد
طبع ما را سرد این کافور نتوانست کرد
روزگاری کرد خسرو قصرهای زرنگار
خانه ای شیرین تر از زنبور نتوانست کرد
برشکست کاسه دست گدا افسوس نیست
این صدا را چینی فغفور نتوانست کرد
من که باشم از در ارباب دولت برخورم
دانه ای زین خوشه بیرون مور نتوانست کرد
مال منعم می زند در خانه بانگ بی محل
حاصل خود را نهان زنبور نتوانست کرد
نیستند از آرزو خالی سلیمان تا به مور
هیچ کس از خود طمع را دور نتوانست کرد
صبحدم خورشید شب را زیر دست خویش ساخت
میل در چشمش کشید و کور نتوانست کرد
رستم از قتل پسر از بس که بدنامی کشید
مرده خود را نهان در گور نتوانست کرد
خط برآورد دلی از وصل او ممنون نشد
خضر ما ویرانه یی معمور نتوانست کرد
پرتو رخساره او کرد دل را بی قرار
طاقت شمع تجلی طور نتوانست کرد
عمر عنقا گرچه در خلوت نشینی صرف شد
نام خود چون سیدا مشهور نتوانست کرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مو سفیدی حرص دنیا دور نتوانست کرد
طبع ما را سرد این کافور نتوانست کرد
هوش مصنوعی: سفیدی موها نمی‌تواند اشتیاق ما به دنیا را کم کند؛ حتی این بوی خوش کافور هم نتوانسته تأثیری در آن بگذارد.
روزگاری کرد خسرو قصرهای زرنگار
خانه ای شیرین تر از زنبور نتوانست کرد
هوش مصنوعی: خسرو زمانی کاخ‌های زیبا و زرق و برقی ساخت، اما هیچ‌گاه نتوانست خانه‌ای خوشمزه‌تر و شیرین‌تر از عسل زنبورها بسازد.
برشکست کاسه دست گدا افسوس نیست
این صدا را چینی فغفور نتوانست کرد
هوش مصنوعی: گدا اگرچه کاسه‌اش شکست، جای نگرانی نیست، زیرا صدای او را هیچ‌کس نمی‌تواند ساکت کند.
من که باشم از در ارباب دولت برخورم
دانه ای زین خوشه بیرون مور نتوانست کرد
هوش مصنوعی: من چه کسی هستم که از درگاه بزرگواران دولتمند، دانه‌ای از این خوشه نصیبم شود؟ حتی مور هم نمی‌تواند از این خوشه بهره‌ای ببرد.
مال منعم می زند در خانه بانگ بی محل
حاصل خود را نهان زنبور نتوانست کرد
هوش مصنوعی: بخشایشگر در خانه‌اش سر و صدا می‌کند و از دارایی‌اش سخن می‌گوید، اما در واقع، نتیجه تلاش‌های او را به صورت پنهانی به دست آورده و مانند زنبور که نمی‌تواند چیزی را پنهان کند، این اموال و دستاوردهایش برای دیگران روشن نیست.
نیستند از آرزو خالی سلیمان تا به مور
هیچ کس از خود طمع را دور نتوانست کرد
هوش مصنوعی: سلطان سلیمان همچنان آرزوهایی دارد و هیچ‌کس نمی‌تواند از آرزوهای خود دست بکشد، حتی اگر به اندازه یک مورچه باشد.
صبحدم خورشید شب را زیر دست خویش ساخت
میل در چشمش کشید و کور نتوانست کرد
هوش مصنوعی: در سپیده‌دم، خورشید توانست شب را تحت کنترل خود درآورد و اشتیاقش را در چشمانش به تصویر کشید، اما نتوانست آن را نادیده بگیرد یا نابود کند.
رستم از قتل پسر از بس که بدنامی کشید
مرده خود را نهان در گور نتوانست کرد
هوش مصنوعی: رستم به دلیل بدنامی ناشی از کشتن پسر، نتوانست خود را خفته و در گور پنهان کند.
خط برآورد دلی از وصل او ممنون نشد
خضر ما ویرانه یی معمور نتوانست کرد
هوش مصنوعی: دل از طریق وصال او خوشحال نشد، هرچند خضر (نگهبان) ما نتوانست ویرانه‌ای را آباد کند.
پرتو رخساره او کرد دل را بی قرار
طاقت شمع تجلی طور نتوانست کرد
هوش مصنوعی: نور صورت او باعث شد که دل به شدت بی‌قراری کند؛ مانند شمعی که در برابر نور تجلی کوه طور نمی‌تواند تاب بیاورد.
عمر عنقا گرچه در خلوت نشینی صرف شد
نام خود چون سیدا مشهور نتوانست کرد
هوش مصنوعی: زندگی را اگرچه در تنهایی و دور از حزن و غم سپری کرد، اما نتوانست نامش را به خوبی و مشهوریت برساند.