شمارهٔ ۳۱۲
شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید
ناله از مرده پروانه برون می آید
رشک اگر خاطر مشاطه پریشان نکند
زلف کی از بغل شانه برون می آید
اگر آن سنگدل از کوچه مستان گذرد
شیشه از بزم چو دیوانه برون می آید
امشب ای ماه کجا ساخته ای باده کشی
نگه از چشم تو مستانه برون می آید
خانه یی را که جمال تو چراغان سازد
شمع از تربت پروانه برون می آید
حلقه زلف تو را دیده دلم رفت ز جا
دزد در نیم شب از خانه برون می آید
شب به بزمی که قدت انجمن آرا گردد
شمع از خاطر پروانه برون می آید
دیده ام پیش تو من مرده خود را امشب
شمع چون کشته شد از خانه برون می آید
تو خط من چمنی را که چراغان سازد
سبزه اش چون پر پروانه برون می آید
سیدا پیر خرابات به استقبالم
شیشه بر دست ز میخانه برون می آید
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید
ناله از مرده پروانه برون می آید
هوش مصنوعی: وقتی شب مانند شمعی از خانه خارج میشود، صدای ناله مرده پروانهای به گوش میرسد.
رشک اگر خاطر مشاطه پریشان نکند
زلف کی از بغل شانه برون می آید
هوش مصنوعی: اگر دل مشاطه به خاطر حسادت آرام نباشد، زلف چگونه میتواند از کنار شانه بیرون بیفتد؟
اگر آن سنگدل از کوچه مستان گذرد
شیشه از بزم چو دیوانه برون می آید
هوش مصنوعی: اگر آن شخص بیرحم از میان جمع خوشگذران عبور کند، شیشهها که در حال مستی هستند، به طور جنونی از مهمانی بیرون میآیند.
امشب ای ماه کجا ساخته ای باده کشی
نگه از چشم تو مستانه برون می آید
هوش مصنوعی: امشب ای ماه، کجایی که بادهنوشی را به راه انداختهای و نگاه مست تو از چشمانت بیرون میریزد.
خانه یی را که جمال تو چراغان سازد
شمع از تربت پروانه برون می آید
هوش مصنوعی: در خانهای که زیبایی تو نورافشانی کند، شمعی از خاک پروانه به وجود میآید.
حلقه زلف تو را دیده دلم رفت ز جا
دزد در نیم شب از خانه برون می آید
هوش مصنوعی: دلم از دیدن حلقه موهای تو بسیار به هم ریخته شده است، انگار دزدی در نیمه شب از خانه بیرون میآید.
شب به بزمی که قدت انجمن آرا گردد
شمع از خاطر پروانه برون می آید
هوش مصنوعی: در شب، وقتی که جشنی برپا میشود و تو در مرکز توجه قرار میگیری، شعله شمعی به یاد پروانهای که در ذهن داری، روشن میشود.
دیده ام پیش تو من مرده خود را امشب
شمع چون کشته شد از خانه برون می آید
هوش مصنوعی: امشب دیدهام که مردهی خودم به پیش تو میآید، همانطور که شمعی که خاموش شده، از خانه بیرون میرود.
تو خط من چمنی را که چراغان سازد
سبزه اش چون پر پروانه برون می آید
هوش مصنوعی: تو با خط خودت دنیایی را میسازی که مثل یک چمنزار شاداب و پر رنگ و لعاب خواهد بود و سبزهها مانند پروانهها از آن بیرون میآیند.
سیدا پیر خرابات به استقبالم
شیشه بر دست ز میخانه برون می آید
هوش مصنوعی: جوانی در حال حاضر به دیدار من میآید، در حالی که در دستش شیشهای از شراب دارد و از میخانه خارج میشود.

سیدای نسفی