گنجور

شمارهٔ ۳

یارب از پیمانه صحبت شرابی ده مرا
از لب جان بخش اهل دل کبابی ده مرا
سینه ام یک ذره خالی نیست از اندوه و غم
خانه تاریک دارم آفتابی ده مرا
غنچه ام افسرده گردیدست از بی شبنمی
همچو برگ گل در اعضا آب و تابی ده مرا
از خرابی پیکرم گردیده مانند هلال
تا به پیراهن نگنجم ماهتابی ده مرا
خشک گردیدست نخل هستیم از تشنگی
یارب از جوبار لطف خویش آبی ده مرا
در غم روز حساب افتاده ام چون سیدا
تا شوم آسوده رزق بی حسابی ده مرا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یارب از پیمانه صحبت شرابی ده مرا
از لب جان بخش اهل دل کبابی ده مرا
هوش مصنوعی: ای پروردگار، از پیمانه‌ای که شیرینی صحبت را به همراه دارد، به من بنوشان و از لبانی که جان را تازه می‌کند و دل را زنده می‌سازد، تقدیم کن کبابی خوشمزه برای من.
سینه ام یک ذره خالی نیست از اندوه و غم
خانه تاریک دارم آفتابی ده مرا
هوش مصنوعی: دلم پر از اندوه و غم است و حتی یک لحظه هم خالی از ناراحتی نیست. در این وضعیت ناامیدی، به دنبال نوری هستم که راه مرا روشن کند و به زندگی‌ام امید بدهد.
غنچه ام افسرده گردیدست از بی شبنمی
همچو برگ گل در اعضا آب و تابی ده مرا
هوش مصنوعی: غنچه‌ام به خاطر نبود باران ناراحت و پژمرده شده است، مانند برگ گل که در قسمت‌هایش به آب و زندگی نیاز دارد. لطفاً به من هم روزنه‌ای از زندگی و نشاط عطا کن.
از خرابی پیکرم گردیده مانند هلال
تا به پیراهن نگنجم ماهتابی ده مرا
هوش مصنوعی: پیکرم به اندازه‌ای خراب و آسیب‌دیده شده که حالا به شکل هلال درآمده‌ام، طوری که دیگر نتوانم در پیراهنی جا بگیرم. ماهتابی، تو هم به من بده.
خشک گردیدست نخل هستیم از تشنگی
یارب از جوبار لطف خویش آبی ده مرا
هوش مصنوعی: نخل ما به دلیل تشنگی خشک شده است. ای خدای مهربان، از جویبار لطف خود، به من آبی بده.
در غم روز حساب افتاده ام چون سیدا
تا شوم آسوده رزق بی حسابی ده مرا
هوش مصنوعی: در اندوه روز حساب به سر می‌برم، مانند سیدا. می‌خواهم که بی‌حساب و بدون دردسر، روزی مرا برسانی تا آرامش داشته باشم.