گنجور

شمارهٔ ۲۱

اگر قامت برافرازی زمین را جان شود پیدا
به هر جا لب گشاید چشمه حیوان شود پیدا
به دل از داغ تیرش بوستان تازه یی دارم
که از نخل گل او غنچه پیکان شود پیدا
بر اطراف جهان عمریست چون خورشید می گردم
به امیدی که درد عشق را درمان شود پیدا
بود چون آب مشرب بر دهان آسیا روزی
لبی تا وا شود از خوان دوران نان شود پیدا
غبارم را دهد بر باد رشک گردباد آخر
که می گفت از بیابان چون تو سرگردان شود پیدا
مشو با لشکر خود این همه مغرور ای زاهد
مبادا نیزه داری زان صف مژگان شود پیدا
به زیر بال بلبل غنچه گردد از حیا پنهان
ز هر جانب که آن شوخ گل خندان شود پیدا
به زور سیم گردد نرم همچون مغز سختی ها
به طفلی گر دهند این استخوان دندان شود پیدا
ز گشت باغ چون آن نازنین محمل نشین گردد
ز گلهای چمن همچون جرس افغان شود پیدا
نگه دارد خدا از دانه صیاد مرغان را
مباد از خانه صاحب طمع احسان شود پیدا
اگر پرسند در روز قیامت کشتگانت را
عجب دارم تو را از جوش خون دامی شود پیدا
تو در خوبی شوی مشهور تا من بینوا گردم
مرا افلاسی رو آرد تو را دامان شود پیدا
گل رخسار شبنم سوز اگر در باغ بنماید
ز هر شاخی چو نرگس دیده حیران شود پیدا
برای خانه حق می کنی ای سیدا سستی
چه خواهی کرد اگر صحرای بی پایان شود پیدا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر قامت برافرازی زمین را جان شود پیدا
به هر جا لب گشاید چشمه حیوان شود پیدا
هوش مصنوعی: اگر قدت را بلند کنی، زندگی و روح در زمین نمایان می‌شود و هر جا که صحبت کنی، نبوغ و خرد به وجود خواهد آمد.
به دل از داغ تیرش بوستان تازه یی دارم
که از نخل گل او غنچه پیکان شود پیدا
هوش مصنوعی: در دل از عشق و درد او، باغی جدید به وجود آورده‌ام که در آن، غنچه‌های زیبایی از عشقش به چشم می‌خورد.
بر اطراف جهان عمریست چون خورشید می گردم
به امیدی که درد عشق را درمان شود پیدا
هوش مصنوعی: سال‌هاست که در اطراف جهان گردش می‌کنم، مثل خورشید، با این امید که بالاخره درمانی برای درد عشقم پیدا کنم.
بود چون آب مشرب بر دهان آسیا روزی
لبی تا وا شود از خوان دوران نان شود پیدا
هوش مصنوعی: در روزی که آسیا مانند آب نوشیدنی به دهانش می‌رسد، لبی پیدا می‌شود که از سفره‌ی زندگی نان به دست آورد.
غبارم را دهد بر باد رشک گردباد آخر
که می گفت از بیابان چون تو سرگردان شود پیدا
هوش مصنوعی: دود و غباری که از من باقی مانده، با وزش تندباد به غربت می‌رود و این نشان می‌دهد که آن باد، از بیابان‌ها می‌گذرد و مرا به یاد می‌آورد که چقدر سرگردان و گم‌شده‌ام.
مشو با لشکر خود این همه مغرور ای زاهد
مبادا نیزه داری زان صف مژگان شود پیدا
هوش مصنوعی: ای زاهد، فریب نخور و این‌گونه مغرور نباش که در جمع یاران خودت قرار داری. چه بسا که در زمینۀ قدرت و نفوذ، نشانه‌هایی از ضعف و آسیب در تو پنهان باشد که به راحتی دیده نمی‌شود.
به زیر بال بلبل غنچه گردد از حیا پنهان
ز هر جانب که آن شوخ گل خندان شود پیدا
هوش مصنوعی: وقتی بلبل بر بال خود غنچه را می‌پوشاند، از شرم و حیا در پنهانی به سر می‌برد، و هر زمان که آن گل نازناز خندان نمایان می‌شود، از همه سمت‌ها حس زیبایی و شگفتی را به وجود می‌آورد.
به زور سیم گردد نرم همچون مغز سختی ها
به طفلی گر دهند این استخوان دندان شود پیدا
هوش مصنوعی: سیم که جنسی سخت است، اگر با فشار و زور کار شود، نرم خواهد شد. مانند اینکه اگر به یک کودک استخوانی بدهند، دندان از آن رشد می‌کند و نمایان می‌شود.
ز گشت باغ چون آن نازنین محمل نشین گردد
ز گلهای چمن همچون جرس افغان شود پیدا
هوش مصنوعی: وقتی آن معشوقه زیبا به باغ می‌آید و در محمل قرار می‌گیرد، صدای خوش گل‌های چمن مانند صدای زنگ‌ها به گوش می‌رسد و به این ترتیب، شوق و نشاط در فضا پخش می‌شود.
نگه دارد خدا از دانه صیاد مرغان را
مباد از خانه صاحب طمع احسان شود پیدا
هوش مصنوعی: خداوند از دانه‌ای که صیاد برای پرندگان می‌افشاند، مراقبت می‌کند تا مبادا این پرندگان از جایی که طمع و امید به احسان وجود دارد، ظاهر شوند.
اگر پرسند در روز قیامت کشتگانت را
عجب دارم تو را از جوش خون دامی شود پیدا
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت از تو بپرسند درباره کشتگانت، تعجب می‌کنم که چطور از جوشیدن خون تو نشانه‌ای پدیدار خواهد شد.
تو در خوبی شوی مشهور تا من بینوا گردم
مرا افلاسی رو آرد تو را دامان شود پیدا
هوش مصنوعی: تو به خاطر خوبی‌هایت مشهور می‌شوی و من که در فقر و بیچارگی به سر می‌برم، به تو نسبت می‌دهم. در حقیقت، این تو هستی که درخشان و بزرگ می‌شوی و من در سایه‌ات قرار می‌گیرم.
گل رخسار شبنم سوز اگر در باغ بنماید
ز هر شاخی چو نرگس دیده حیران شود پیدا
هوش مصنوعی: اگر در باغ گلی با چهره‌ای چون شبنم بسوزد و خود را نمایان کند، به گونه‌ای که از هر شاخه‌ای مانند نرگس دیده‌ها حیران شود، زیبایی‌اش همه را شگفت‌زده خواهد کرد.
برای خانه حق می کنی ای سیدا سستی
چه خواهی کرد اگر صحرای بی پایان شود پیدا
هوش مصنوعی: ای سید، تو برای حق تلاش می‌کنی، اما اگر در این راه سستی کنی، چه می‌کنی اگر مشکلات مانند یک بیابان بی‌پایان پیش‌رویت قرار بگیرد؟