شمارهٔ ۱۰
ز خون دل شده رنگین دو دیده تر ما
بهار لاله ما گل کند ز ساغر ما
چرا چو شمع به بالین ما نمی آیی
ز انتظاریی بی حد سفید شد سر ما
گذشت عمر و دل ما به آرزو نرسید
در آشیانه ما پیر شد کبوتر ما
به پای تکیه ما سفر فرو نمی آرد
کلاه گوشه معشوق ما قلندر ما
ستاره سوختگان چون سپند سبز شدند
کجاست گریه ابر بهار اختر ما
زدی به تیغ و بریدی و ساختی پامال
چه روزها که نه افگنده ای تو بر سر ما
به سیدا نظر مرحمت نمی سازی
ز چشم دام تو افتاده صید لاغر ما
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز خون دل شده رنگین دو دیده تر ما
بهار لاله ما گل کند ز ساغر ما
هوش مصنوعی: با اشکهای دلفروزان ما، دیدههایمان رنگین شده و بهاری برای لالههایمان به وجود میآورد. گلهای ما از شراب وجود ما شکوفا میشوند.
چرا چو شمع به بالین ما نمی آیی
ز انتظاریی بی حد سفید شد سر ما
هوش مصنوعی: چرا مثل شمع کنار ما نمینشینی؟ انتظار زیادی کشیدیم و موهای ما از سفیدی پر شده است.
گذشت عمر و دل ما به آرزو نرسید
در آشیانه ما پیر شد کبوتر ما
هوش مصنوعی: عمر ما سپری شد و دلمان به خواستههایمان نرسید، در حالی که کبوتر ما، که نماد امید و آرزو بود، در خانه ما پیر شد.
به پای تکیه ما سفر فرو نمی آرد
کلاه گوشه معشوق ما قلندر ما
هوش مصنوعی: به خاطر تکیهگاه ما، کسی جرات نمیکند سفر کند. در یک سو، معشوق ما و در سوی دیگر، قلندری که به ما وابسته است، قرار دارد.
ستاره سوختگان چون سپند سبز شدند
کجاست گریه ابر بهار اختر ما
هوش مصنوعی: ستارههای سوخته همچون سبزههای تازه و سرسبز شدند. حالا کجاست آن باران غمانگیز بهاری که باید بر سر اختر ما بریزد؟
زدی به تیغ و بریدی و ساختی پامال
چه روزها که نه افگنده ای تو بر سر ما
هوش مصنوعی: تو با نیرنگ و تزویر خود به ما آسیب زدی و ما را تضعیف کردی، اما در طول روزهایی که از ما ظلم کردی، هیچگاه در برابر ما نایستادی و ما را در سختی نگذاشتی.
به سیدا نظر مرحمت نمی سازی
ز چشم دام تو افتاده صید لاغر ما
هوش مصنوعی: ای سیدا، مهربانی تو به من نمیرسد و به همین خاطر دل من به شکار تو افتاده است. من که خودم صید و شکار تو هستم، به خاطر بیتابی و ضعف به دام تو گرفتار شدهام.