گنجور

بخش ۹۳ - در تفسیر آیه مبارکه و من یعش عن ذکرالرحمن الی آخر

یاد حق بربندد از آن خانه رخت
مرغ رحمت بَرپرد از آن درخت
چون دل از یاد خدا غافل شود
دیو اهریمن در آن داخل شود
چون شود داخل بگیرد آن حصار
قدسیان گویند اینک الفرار
همرهان قدس یاران وطن
روح را بدرود گویند آن زمن
رخت از آن ویرانه ده بیرون کشند
روح را در چنگ اهریمن نهند
روح ماند هم غریب و هم اسیر
دیو گردد هم امیر و هم وزیر
ساحت دل جای اهریمن شود
صفهٔ جم دیو را مسکن شود
طوطیان آهنگ هندستان کنند
جایشان زاغ و زغن جولان کنند
گرگها را چون رسد آنجا قدم
آهوان سوی تتار آرند رم
گلشن دل را رسد گاه خزان
بگذرد زان صرصری دامن کشان
یک سمومی بگذرد بر آن چمن
هم بسوزد لاله و هم نسترن
بگذرد سیْلی سیه بر آن دیار
برکند از بیخ و از بن آن حصار
مأمن دزدان شود مشکوی شاه
اندر آن شیطان فرازد بارگاه
روح را سر پا نهند زنجیرها
در هلاک او کنند تدبیرها
بر سر او آرد آنچه هیچکس
بر سر دشمن نیارد یک نفس
گوشه گیرد عقل و گرید زار زار
بهر آن شهزادهٔ والا تبار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یاد حق بربندد از آن خانه رخت
مرغ رحمت بَرپرد از آن درخت
هوش مصنوعی: به یاد خدا از آن خانه بیرون می‌رود و مرغ رحمت از درخت آن مکان پرواز می‌کند.
چون دل از یاد خدا غافل شود
دیو اهریمن در آن داخل شود
هوش مصنوعی: زمانی که دل از یاد خدا فاصله بگیرد، شیطان و نیروهای منفی وارد آن می‌شوند.
چون شود داخل بگیرد آن حصار
قدسیان گویند اینک الفرار
هوش مصنوعی: وقتی کسی وارد مرزهای مقدس می‌شود، می‌گویند: حالا وقت فرار است.
همرهان قدس یاران وطن
روح را بدرود گویند آن زمن
هوش مصنوعی: همراهان مقدس و دوستان وطن در آن زمان به روح خود وداع می‌گویند.
رخت از آن ویرانه ده بیرون کشند
روح را در چنگ اهریمن نهند
هوش مصنوعی: آنها لباس را از آن ویرانه بیرون می‌آورند و روح را در دست شیطان می‌گذارند.
روح ماند هم غریب و هم اسیر
دیو گردد هم امیر و هم وزیر
هوش مصنوعی: روح انسان جدا از جسم، به نوعی احساس تنهایی و اسیری می‌کند و در عین حال، می‌تواند قدرت و مقام بالایی را تجربه کند. این احساسات متضاد نشان‌دهندهٔ وضعیت پیچیده‌ای است که انسان در زندگی خود با آن مواجه است.
ساحت دل جای اهریمن شود
صفهٔ جم دیو را مسکن شود
هوش مصنوعی: اگر دل انسانی پاک و خالی از هر شر و فساد باشد، آنجا را می‌توان به مکانی برای داشتن صفات نیک و خالق حساب کرد. به عبارت دیگر، قلبی که به خوبی و صفا آراسته شده، مانند مکانی برای دیو و اهریمن می‌شود که برعکس آن، نشانگر وجود زشتی‌ها و ناپاکی‌هاست.
طوطیان آهنگ هندستان کنند
جایشان زاغ و زغن جولان کنند
هوش مصنوعی: پرندگان رنگارنگ و خوش‌آواز به سمت هند پرواز می‌کنند و در حالی که جای آنها خالی است، پرندگان سیاه به پرواز و سرگرمی مشغول می‌شوند.
گرگها را چون رسد آنجا قدم
آهوان سوی تتار آرند رم
هوش مصنوعی: وقتی که گرگ‌ها به جایی برسند، آهوها به سمت تاتارها فرار می‌کنند.
گلشن دل را رسد گاه خزان
بگذرد زان صرصری دامن کشان
هوش مصنوعی: دل مانند گلشن است که گاهی به فصل خزان دچار می‌شود و این تغییرات بر زندگی‌اش تأثیر می‌گذارد. باد سردی می‌وزد که باعث می‌شود از زیبایی‌ها و شادابی‌اش کاسته شود.
یک سمومی بگذرد بر آن چمن
هم بسوزد لاله و هم نسترن
هوش مصنوعی: یک باد سمی از روی چمن عبور می‌کند و باعث می‌شود که هم گل لاله و هم گل نسترن بسوزند و از بین بروند.
بگذرد سیْلی سیه بر آن دیار
برکند از بیخ و از بن آن حصار
هوش مصنوعی: سیل تیره‌ای بر آن سرزمین خواهد گذشت و دیوار را از ریشه و بنیاد برخواهد کند.
مأمن دزدان شود مشکوی شاه
اندر آن شیطان فرازد بارگاه
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که اگر فردی به دیار و مکانی برود که در آن دزدان و افراد نادرست حضور دارند، در واقع خود را در خطر قرار داده و به نوعی به آن مکان تعلق می‌گیرد. همچنین، ممکن است اشاره‌ای به قدرت و نفوذ برخی از افراد در این فضا داشته باشد که باعث می‌شود دیگران را به خود جذب کنند. در نهایت، این کلام بیانگر نیاز به احتیاط و آگاه بودن از محیط پیرامون است.
روح را سر پا نهند زنجیرها
در هلاک او کنند تدبیرها
هوش مصنوعی: زنجیرها روح را متوقف می‌کنند و با نقشه‌ریزی‌هایشان باعث نابودی‌اش می‌شوند.
بر سر او آرد آنچه هیچکس
بر سر دشمن نیارد یک نفس
هوش مصنوعی: آنچه که او در زندگی خود بر سرش می‌آید، چیزهایی هستند که هیچ‌کس حتی برای دشمن خود نیز انجام نمی‌دهد.
گوشه گیرد عقل و گرید زار زار
بهر آن شهزادهٔ والا تبار
هوش مصنوعی: عقل در گوشه‌ای پنهان می‌شود و به شدت اشک می‌ریزد به خاطر آن شاهزاده گران‌قدر.