گنجور

بخش ۸۸ - در مذمت تقلید و نکوهش ارباب آن

جهل باشد علم تقلید ای عمو
ای بر این تقلید بادا صد تفو
بندهٔ تقلید می‌دان خاص و عام
جملگی تقلید را گشته غلام
جمله را آورده گردن در کمند
پایشان و دستشان را کرده بند
آن یکی در قید تقلید علوم
وآن دگر محبوس تقلید رسوم
این شنیده یک قضیه ز اوستاد
یا دو نکته از پدر بگرفته یاد
گفته جایی لانسلم نیست این
وحی یا الهام ربانیست این
صد نتیجه آورد از آن برون
عالمی گردد به عالم ذوفنون
زان قضیه هیچ نه آگاهیش
نی مقدم داند و نی تالیش
گر ز اصلِ آن ازو پرسی به جد
یا عنودی خواندت یا مستبد
یا تو را گوید که سوفسطاییی
یا جهول خالی از داناییی
منشأ آن را نداند از چه خواست
مبدأش چه منتهای آن کجاست
چون قضایایش نبود از اجتهاد
آن نتایج جمله از تقلید زاد
پس بود تقلید یکسر علم او
کی ز گربه شیر زاید ای عمو
چون بنای کار بر تقلید بود
کی ز حق او قابل تأیید بود
زمرهٔ دیگر به تقلید و گمان
گشته محبوس رسوم باستان
اختیاری نیست خورد و خوابشان
اجتهادی نه یکی زآداب‌شان
آمد و شدشان نه اندر دست خویش
بسته قانونها دهانشان را لویش
جمله در تقلید آبا و نیا
جملگی محبوس ریبند و ریا
خانه قانونست زینسان ساختن
کنگر ایوان آن افراختن
صحن آن کردن چنان ایوان چین
گرچه از همسایه دزدیدن زمین
جامه قانون است ببریدن چنان
جبه زنگاری و دستار ارغوان
جامهٔ کعبه اگر باید ربود
جامه بر قانون بباید دوخت زود
هست قانون خواندن این میهمان
با فلان و با فلان و با فلان
کاسه قانون نیست در خوان کم ز بیست
وام کن ده بیست شب آمد بایست
رسم نبود چون تو در صف نعال
حمله‌آور سوی صدر ای ذوالجلال
چون تویی قانون نباشد در طریق
فرد و تنها راه رفتن بی رفیق
یا کشیدن آب و نان بهر عیال
باره کاری گو مکش ای ریش‌مال
خویش را عادل شمارد آن حقیر
در عدالت بی شبیه و بی نظیر
مال مظلومان ستاند بیدریغ
با شکنجه زیر چوب و زیر تیغ
گوییش کی با عدالت این رواست
گوید اما این نه از دوران ماست
هست این قانون سلطان نامیش
ای هزاران خنده‌ات بادا به ریش
کی کند قانون ستم را عدل و داد
آفرین بر این عدالت‌هات باد
ویلکم یا قوم من تقلیدکم
و هو حبل من مسد فی جیدکم
رشته تقلید از پا باز کن
بهر خود رسمی ز نو آغاز کن
تا تو در تقلید هستی ای پسر
بنده‌ای قانونچیان، را ای پسر
رشته را بگسل ز بند آزاد باش
مصلحت بینِ دل ناشاد باش
ترک این تقلید پر تشویش گیر
مصلحت بینیِ خود را پیش گیر
هان و هان ای جان من آزاد زی
خواجهٔ خود باش از غم شاد زی
بندهٔ تقلید این و آن مباش
خواجه‌ای تو، بندهٔ دونان مباش
این رسوم کهنه را بر باد ده
همگنان را رسمی از نو یاد ده
اختیار خود به دست خویش ده
دست شرع و عقل دوراندیش ده

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جهل باشد علم تقلید ای عمو
ای بر این تقلید بادا صد تفو
هوش مصنوعی: عمو، دانایی که فقط از روی تقلید یاد گرفته باشد، در واقع جهل را بر خود حمل کرده است. بر این نوع تقلید، صد بار نفرین باد!
بندهٔ تقلید می‌دان خاص و عام
جملگی تقلید را گشته غلام
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی که خود را تابع و پیرو دیگران می‌داند، در حقیقت در دایره‌ای محدود قرار گرفته و تحت تأثیر نظر و رفتار دیگران زندگی می‌کند. او به نوعی به بندگی تقلید گرفتار آمده و تمام مردم، از عام و خاص، تحت تأثیر این تقلید هستند. به عبارتی، او وابسته به نظرات و عادات دیگران شده و در این محدودیت به سر می‌برد.
جمله را آورده گردن در کمند
پایشان و دستشان را کرده بند
هوش مصنوعی: همه را به دام انداخته و به زنجیر کشیده‌اند، به طوری که پایشان در بند است و دست‌هایشان هم گرفتار شده‌اند.
آن یکی در قید تقلید علوم
وآن دگر محبوس تقلید رسوم
هوش مصنوعی: یکی در دام تقلید دانش‌ها گرفتار است و دیگری در بند رسم و رسوم.
این شنیده یک قضیه ز اوستاد
یا دو نکته از پدر بگرفته یاد
هوش مصنوعی: این شنیده حاکی از این است که فردی یا چند نکته مهم را از استاد یا پدرش آموخته است.
گفته جایی لانسلم نیست این
وحی یا الهام ربانیست این
هوش مصنوعی: در این بیت گفته شده که هیچ نشانه‌ای از لانسلم وجود ندارد و آنچه بیان شده، نشأت‌گرفته از الهام و وحی الهی است.
صد نتیجه آورد از آن برون
عالمی گردد به عالم ذوفنون
هوش مصنوعی: یک نتیجه می‌تواند به اندازه‌ای تاثیرگذار باشد که برای شخصی در دنیای دانش و فناوری، دنیای جدیدی بگشاید.
زان قضیه هیچ نه آگاهیش
نی مقدم داند و نی تالیش
هوش مصنوعی: از آن ماجرا هیچ‌کس نه از پیش چیزی می‌داند و نه از پس آن خبر دارد.
گر ز اصلِ آن ازو پرسی به جد
یا عنودی خواندت یا مستبد
هوش مصنوعی: اگر از اصل موضوع او بپرسی، یا با جدیت جواب می‌دهد یا به شکلی سختگیرانه با تو رفتار می‌کند.
یا تو را گوید که سوفسطاییی
یا جهول خالی از داناییی
هوش مصنوعی: شاید به تو بگویند که داری حرف‌های بی‌اساس می‌زنی یا اینکه آدمی هستی که از دانش و آگاهی بی‌بهره‌ای.
منشأ آن را نداند از چه خواست
مبدأش چه منتهای آن کجاست
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌داند که منشا این خاستگاه از کجاست و مقصد نهایی آن به کجا می‌رسد.
چون قضایایش نبود از اجتهاد
آن نتایج جمله از تقلید زاد
هوش مصنوعی: چون سرنوشتش از تلاش خود نبود، تمام نتایج او تنها به خاطر تقلید به دست آمده است.
پس بود تقلید یکسر علم او
کی ز گربه شیر زاید ای عمو
هوش مصنوعی: تقلید کامل نمی‌تواند نشانه‌ی علم واقعی باشد؛ همان‌طور که از گربه شیر به دنیا نمی‌آید، علم و دانش هم فقط از تقلید حاصل نمی‌شود.
چون بنای کار بر تقلید بود
کی ز حق او قابل تأیید بود
هوش مصنوعی: وقتی که اساس کار بر تقلید باشد، چگونه می‌تواند از حقیقت تأیید و پشتیبانی شود؟
زمرهٔ دیگر به تقلید و گمان
گشته محبوس رسوم باستان
هوش مصنوعی: گروه دیگری که به تقلید و فکرهای نادرست مشغولند، گرفتار سنت‌های قدیمی شده‌اند.
اختیاری نیست خورد و خوابشان
اجتهادی نه یکی زآداب‌شان
هوش مصنوعی: آن‌ها در خوردن و خوابیدن هیچ اختیاری ندارند و این کارها از روی تفکر و اجتهاد نیست، بلکه به‌طور طبیعی و به صورت غریزی انجام می‌دهند.
آمد و شدشان نه اندر دست خویش
بسته قانونها دهانشان را لویش
هوش مصنوعی: آمد و رفت آنها نه به دست خودشان، بلکه بر اساس قوانین و مقرراتی که برایشان تعیین شده است، به طوری که هر چه می‌گویند تحت کنترل و محدودیت است.
جمله در تقلید آبا و نیا
جملگی محبوس ریبند و ریا
هوش مصنوعی: تمامی انسان‌ها از تقلید و پیروی از نیاکان و اجداد خود به شدت تحت تأثیر قرار گرفته‌اند و در این مسیر، گرفتار تردید و فریب می‌شوند.
خانه قانونست زینسان ساختن
کنگر ایوان آن افراختن
هوش مصنوعی: خانه به قوانین معین و نظم خاصی ساخته می‌شود، همچنان که کنگرها برای بزرگ‌تر کردن و زیباتر کردن ایوان‌ها به کار می‌روند.
صحن آن کردن چنان ایوان چین
گرچه از همسایه دزدیدن زمین
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که حتی اگر زمین یا خواسته‌ای از همسایه به طرز نادرستی به دست آمده باشد، همچنان می‌توان با تزئین و زیباسازی فضا، آن را جلوه‌ای دلپذیر بخشید. در واقع، ظاهر سازی می‌تواند بر روی کیفیت و مشروعیت آنچه که به دست آمده تأثیر بگذارد.
جامه قانون است ببریدن چنان
جبه زنگاری و دستار ارغوان
هوش مصنوعی: لباس قانون به گونه‌ای است که باید آن را چنان از تن بیرون آورد که مانند یک عبا ی سیاه یا دستار ارغوانی باشد.
جامهٔ کعبه اگر باید ربود
جامه بر قانون بباید دوخت زود
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد دستورالعمل‌های درست را دنبال کند و به هدفش برسد، باید با دقت و به درستی رفتار کند و از قواعد پیروی کند.
هست قانون خواندن این میهمان
با فلان و با فلان و با فلان
هوش مصنوعی: برای این مهمان، قواعد و روش‌هایی برای پذیرایی وجود دارد که باید بر اساس آنها عمل کرد.
کاسه قانون نیست در خوان کم ز بیست
وام کن ده بیست شب آمد بایست
هوش مصنوعی: در جمعی که قاعده و قانونی مشخص وجود ندارد، دلیلی برای کم‌کاری نیست. اگر به موقع کار را انجام ندهی، در نهایت به مشکل برمی‌خوری.
رسم نبود چون تو در صف نعال
حمله‌آور سوی صدر ای ذوالجلال
هوش مصنوعی: در اینجا به طور ضمنی اشاره می‌شود که این عمل یا رفتار، به گونه‌ای نیست که به راحتی و بدون توجه به ویژگی‌های خاص آن انجام شود. به علاوه، حرکت به سمت هدفی بزرگ، نیازمند تدبیر و درک عمیق از اوضاع و شرایط است. در واقع، باید با احساس مسئولیت و آگاهی، به سوی اهداف با ارزشی قدم برداشت.
چون تویی قانون نباشد در طریق
فرد و تنها راه رفتن بی رفیق
هوش مصنوعی: زمانی که تو در مسیر قرار داری، هیچ قانونی نمی‌تواند تو را محدود کند و تنها می‌توانی در راه خود به تنهایی حرکت کنی و نیاز به همراهی دیگران نداری.
یا کشیدن آب و نان بهر عیال
باره کاری گو مکش ای ریش‌مال
هوش مصنوعی: این عبارت به تلاش برای تأمین نیازهای زندگی اشاره دارد. می‌گوید که برای معیشت خانواده باید زحمت کشید، حتی اگر در این مسیر مشکلات و سختی‌هایی وجود داشته باشد. به نوعی، اهمیت تلاش و کار برای برآورده کردن نیازهای عزیزان و خانواده را در بر دارد.
خویش را عادل شمارد آن حقیر
در عدالت بی شبیه و بی نظیر
هوش مصنوعی: کسی که خود را عادل می‌داند، حتی اگر به نظر بی‌ارزش باشد، در حالی که کسی که به واقع عادل است و در کار خود سرآمد، باید همواره مساله انصاف را جدی بگیرد.
مال مظلومان ستاند بیدریغ
با شکنجه زیر چوب و زیر تیغ
هوش مصنوعی: مال کسانی را که به ناحق ستم دیده‌اند، به راحتی و بدون هیچ ملاحظه‌ای از آن‌ها می‌گیرند، حتی با استفاده از شکنجه و تهدید.
گوییش کی با عدالت این رواست
گوید اما این نه از دوران ماست
هوش مصنوعی: گفته می‌شود که با عدالت چنین برخوردی قابل قبول نیست، اما این حرف مربوط به دوران ما نیست.
هست این قانون سلطان نامیش
ای هزاران خنده‌ات بادا به ریش
هوش مصنوعی: این قانون از سوی سلطان هریش است، و امیدوارم هزاران خنده برایت به ارمغان بیاورد.
کی کند قانون ستم را عدل و داد
آفرین بر این عدالت‌هات باد
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند قوانین ظالم را به عدالت تبدیل کند؟ گریزی نیست بر این عدالت‌های تو!
ویلکم یا قوم من تقلیدکم
و هو حبل من مسد فی جیدکم
هوش مصنوعی: به شما خوش آمدید ای قوم، تقلید شما مانند ریسمانی است که دور گردن‌تان پیچیده شده است.
رشته تقلید از پا باز کن
بهر خود رسمی ز نو آغاز کن
رشته تقلید را پاره کن و برای خودت رسمی نو بساز.
تا تو در تقلید هستی ای پسر
بنده‌ای قانونچیان، را ای پسر
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو به تقلید از دیگران مشغولی، ای پسر، به مانند بنده‌ای از کسانی هستی که تنها تابع قوانین دیگران هستند.
رشته را بگسل ز بند آزاد باش
مصلحت بینِ دل ناشاد باش
هوش مصنوعی: رشته‌های زندگی را رها کن و آزاد زندگی کن، هرچند که ممکن است دلخوش نباشی و مشکلاتی را تجربه کنی.
ترک این تقلید پر تشویش گیر
مصلحت بینیِ خود را پیش گیر
هوش مصنوعی: بهتر است از این تقلید و پیروی بی‌فکر دست بکشی و به خوبی مصلحت و منفعت خود را مد نظر قرار دهی.
هان و هان ای جان من آزاد زی
خواجهٔ خود باش از غم شاد زی
هوش مصنوعی: ای جان من، به خودت بیا و از غم رهایی یاب. شاد باش و زندگی را با شادمانی سپری کن.
بندهٔ تقلید این و آن مباش
خواجه‌ای تو، بندهٔ دونان مباش
هوش مصنوعی: به دیگران وابسته نباش و خود را درگیر افکار و نظرات دیگران نکن. تو باید مستقل و با ارزش باشی و اجازه ندهی به کسانی که مقام و ارزش کمتری دارند، تسلط پیدا کنند.
این رسوم کهنه را بر باد ده
همگنان را رسمی از نو یاد ده
رسم‌های کهنه را دور بریز و همگنان را رسمی نوین بیاموز.
اختیار خود به دست خویش ده
دست شرع و عقل دوراندیش ده
هوش مصنوعی: به خودت اختیار و تصمیم‌گیری بده و از قوانین شرع و عقل دوراندیش کمک بخواه.

حاشیه ها

1404/03/13 11:06
احمد خرم‌آبادی‌زاد

1-مصرع نخست بیت 28 به شکل «ور عدالت پیشه ای و بی نظیر» آشفته، نامفهوم، کاملا ناسازگار با مصرع دوم همین بیت و کل بیت 29 است! با توجه به این نکته و به استناد نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 5379، شکل درست این مصرع عبارت است از:

«در عدالت بی شبیه و بی نظیر»

2-در مصرع نخست بیت31 («هست این قانون سلطان هریش») واژه «هریش» بی معنی است! با انجام تصحیح و انطباق با نسخه خطی، مصرع یاد شده چنین است:

«هست این قانون سلطان نامیش» (= نام این قانون، قانون سلطان است)

3-مصرع دوم بیت 40 به شکل «هم گناهان را همی بر باد ده»، نامفهوم است و کل بیت قافیه ندارد! با انجام تصحیح و انطباق با نسخه خطی، مصرع یاد شده چنین است:

«همگنان را رسمی از نو یاد ده»

درخور یادآوری است که چنین مفهومی با بیت شماره 34 نیز سازگار است که از مخاطب می‌خواهد رشته تقلید را بگسلد و برای خود رسمی نوین برپا کند.

 

* نگرش سیستمی حکم می‌کند که پیش از هر چیز، به وجود انسجام درونی یک سیستم بیندیشیم!