بخش ۸۷ - در بیان کل مامیز تموه با رهامکم فهو مخلوق مثلکم و مردود الیکم
علم تو جانا بجز تصویر نیست
خود ببین تصویر جز تأثیر چیست
خود خیالت میتراشد صورتی
سازد آن را بهر فهمت آلتی
خود تراشیده کجا یزدان بود
خاک عالم بر سر نادان بود
غیر صورت نیست فهمت ای ظریف
چیست صورت غیر مخلوقی ضعیف
هیچ در خارج تو دیدی جان من
صاحب آن صورت جانان من
چون ندیدی آن اثر را وهم دان
کار دست وهم را خالق مخوان
آنچه در ذهن تو آید ای فتی
هست مخلوقی چو تو بی دست و پا
بلکه از تو پستتر صد مرحله
هیچکس او را نگیرد چلمله
چون نه او را کردی از کس انتزاع
بلکه خود کردیش از وهم اختراع
نیست او را بازگشتی در برون
بازگشتش هست وهم واژگون
خاک را نسبت کجا با روح پاک
بر سر ادراک اهل خاک خاک
آنکه در دانایی خود عاجز است
فکر او در درک حق ناجایز است
آنکه خود را مینداند چیست آن
کی شناسد پاک یزدان کیست آن
جمله فرسادان در اینجا ابلهند
عارفان سرگشتهاند و والهند
دوربینان جمله کورند و ضریر
تیزهوشان ابلهند و در زحیر
زمره ی کروبیان ماندند مات
فرقهٔ روحانیان اندر سُبات
قلعهٔ این قاف را عنقا ندید
نی نهنگی قعر این یم را رسید
بر زمین افکند این بار گران
ناقهها از جملهٔ کنجر تتان
اندرین ره یک قدم چون تاختند
توسنان تنها به خاک انداختند
بحر ناپیدا کنار است ای رفیق
هین مران کشتی که میگردی غریق
دشت ناپیدا کرانست ای پسر
هان مران مرکب که میآید به سر
ما عرفناک از دلیل ره شنو
پس عصا دورافکن و دیگر مرو
چون نشان از هستی خود یافتی
آنچه شاید یافت ای جان یافتی
آسمان علم را این محور است
آفتابش این و اینش اختر است
میوهٔ بستان علم این است این
لؤلؤ عمان علم اینست این
ای خوش آن تاجر که آن لؤلؤ خرید
ای خنک کامی که از این میوه چشید
هستی ما هستِ مطلق شد برآن
منکشف از راه تحقیق و عیان
نی ز تقلید نیا و مام خویش
داخل اسلام کرده نام خویش
بخش ۸۶ - در بیان حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه: گفت زین ره لؤلؤ این نُه صدفبخش ۸۸ - در مذمت تقلید و نکوهش ارباب آن: جهل باشد علم تقلید ای عمو
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
علم تو جانا بجز تصویر نیست
خود ببین تصویر جز تأثیر چیست
هوش مصنوعی: عزیزم، علم تو تنها یک تصویر است. خودت ببین که این تصویر چه تأثیری دارد.
خود خیالت میتراشد صورتی
سازد آن را بهر فهمت آلتی
هوش مصنوعی: ذهن تو به صورتی خاص تصویری از آنچه در خیال داری میسازد که برای درک بهتر تو به کار آید.
خود تراشیده کجا یزدان بود
خاک عالم بر سر نادان بود
هوش مصنوعی: خود تو را کجا یزدان میداند، در حالی که خاک جهان بر سر نادانان نشسته است.
غیر صورت نیست فهمت ای ظریف
چیست صورت غیر مخلوقی ضعیف
هوش مصنوعی: ای ظریف، فهم تو جز از طریق صورت و شکل نیست، پس چگونه میتوانی به غیر از این مخلوق ضعیف فکر کنی؟
هیچ در خارج تو دیدی جان من
صاحب آن صورت جانان من
هوش مصنوعی: هیچگونه موجودی در دنیای بیرون نمیبینی، جان من، مگر آنکه آن زیبایی محبوب من را در آن مشاهده کنی.
چون ندیدی آن اثر را وهم دان
کار دست وهم را خالق مخوان
هوش مصنوعی: وقتی آن نشانه را ندیدی، بدان که خیال و توهم چیزی جز خیالی بیپایه هستند و نباید خالق را از روی آنچه نمیبینی، به اشتباه نسبت به خیال نسبت داد.
آنچه در ذهن تو آید ای فتی
هست مخلوقی چو تو بی دست و پا
هوش مصنوعی: هر چیزی که در ذهنت میگذرد، ای جوان، مخلوقی مشابه تو است، اما بدون دست و پا.
بلکه از تو پستتر صد مرحله
هیچکس او را نگیرد چلمله
هوش مصنوعی: هیچکس در این دنیا به اندازه تو پایینتر نیست و به همین خاطر هیچکس به اوج نخواهد رسید.
چون نه او را کردی از کس انتزاع
بلکه خود کردیش از وهم اختراع
هوش مصنوعی: چون تو او را از دیگران جدا نکردی، بلکه خودت او را از خیال و تصور جدا ساختی.
نیست او را بازگشتی در برون
بازگشتش هست وهم واژگون
هوش مصنوعی: او دیگر بازگشتی ندارد، اما درونش بازگشتی وجود دارد که حالتی معکوس دارد.
خاک را نسبت کجا با روح پاک
بر سر ادراک اهل خاک خاک
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خاک و ماده، نسبت به روح و آگاهی انسانها در مرتبه پایینتری قرار دارند. روحهای پاک و آگاه به بهشت و عوالم بالاتر تعلق دارند و درک آنها فراتر از دنیای مادی است. اهل خاک، به دنیای مادی و جهانی که در آن زندگی میکنیم، مرتبط هستند و در برابر ماهیت بالای روح، محدودند.
آنکه در دانایی خود عاجز است
فکر او در درک حق ناجایز است
هوش مصنوعی: کسی که در دانش خود ناتوان است، نمیتواند به درک حقیقت برسد.
آنکه خود را مینداند چیست آن
کی شناسد پاک یزدان کیست آن
هوش مصنوعی: کسی که خودش را نمیشناسد، چطور میتواند ببیند که پروردگار پاک چیست؟
جمله فرسادان در اینجا ابلهند
عارفان سرگشتهاند و والهند
هوش مصنوعی: در اینجا تمام نابخردان بیخود و بیجهت هستند و عارفان نیز در حیرت و شگفتی به سر میبرند.
دوربینان جمله کورند و ضریر
تیزهوشان ابلهند و در زحیر
هوش مصنوعی: همه افرادی که به ظاهر، تیزبین و هوشیار به نظر میرسند، در واقع کور و ناتوان از درک حقیقت هستند و عقلشان در مسائلی که باید آگاه باشند، ضعیف است.
زمره ی کروبیان ماندند مات
فرقهٔ روحانیان اندر سُبات
هوش مصنوعی: جمعی از فرشتگان در حال تحیر و شگفتی مشاهده میکنند که گروهی از روحانیان در آرامش و ثبات به سر میبرند.
قلعهٔ این قاف را عنقا ندید
نی نهنگی قعر این یم را رسید
هوش مصنوعی: در این قافله، هیچ نشانی از پرنده ایافریدهی mythical به نام عنقا وجود ندارد و همچنین نهنگی که به اعماق این دریا برسد نیز دیده نمیشود.
بر زمین افکند این بار گران
ناقهها از جملهٔ کنجر تتان
بار گران را به زمین انداخت. شترها چون فیل جنگی فریبکارند.
اندرین ره یک قدم چون تاختند
توسنان تنها به خاک انداختند
[آن فیلها] چون در این راه کمی تاختند، تنها کاری که کردند سرنگونی اسبها بود!
بحر ناپیدا کنار است ای رفیق
هین مران کشتی که میگردی غریق
هوش مصنوعی: ای دوست، دریا پنهان و عمیقی در کناره است؛ پس کشتی را نران، چرا که در حال گردش هستی و ممکن است به مشکلاتی برخورد کنی.
دشت ناپیدا کرانست ای پسر
هان مران مرکب که میآید به سر
هوش مصنوعی: ای پسر، دشت وسیع و نامشخصی پیش روست؛ بنابراین، دست از حرکت بکش و با اسبت به جلو نرو، چون این مسیر خطرناک است.
ما عرفناک از دلیل ره شنو
پس عصا دورافکن و دیگر مرو
هوش مصنوعی: ما از نشانهها و دلایل مسیر تو را شناختیم، پس عصایت را کنار بگذار و دیگر ادامه نده.
چون نشان از هستی خود یافتی
آنچه شاید یافت ای جان یافتی
هوش مصنوعی: وقتی که وجود خود را شناختهای، همه چیزهایی را که ممکن است به دست آوری، به دست آوردهای ای روح!
آسمان علم را این محور است
آفتابش این و اینش اختر است
هوش مصنوعی: آسمان علم دارای مرکزی است که مانند خورشید میدرخشد و ستارههایش به عنوان نشانهها و راهنماهای آن به شمار میروند.
میوهٔ بستان علم این است این
لؤلؤ عمان علم اینست این
هوش مصنوعی: این همراه بافت باغ علم، نشان دهنده وجود گوهر و ارزشمندی است که در این زمینه به دست آمده است. مثل لؤلؤی گرانبهایی که به دست آمده و نشانهای از دانش و آگاهی عمیق است.
ای خوش آن تاجر که آن لؤلؤ خرید
ای خنک کامی که از این میوه چشید
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن تاجر که مروارید را خرید، خوشبخت کسی که از این میوه لذت برد.
هستی ما هستِ مطلق شد برآن
منکشف از راه تحقیق و عیان
هوش مصنوعی: وجود ما همواره و به طور کامل آشکار است و این حقیقت از طریق تحقیق و مشاهده به ما نمایان شده است.
نی ز تقلید نیا و مام خویش
داخل اسلام کرده نام خویش
هوش مصنوعی: با تقلید از پدر و مادر خود به دین اسلام نپیوند و نام خود را با آن نساخت.
حاشیه ها
1404/03/13 21:06
احمد خرمآبادیزاد
1-مصرع دوم بیت 16 به شکل «فرقۀ روحانیان اندر ثبات» نادرست، نامفهوم و ناسازگار با نگاه انتقادی شاعر است. با توجه به این نکته و به استناد نسخه خطی مجلس (به شماره ثبت 5379) شکل درست عبارت است از:
«فرقۀ روحانیان اندر سُبات» («سُبات» به معنی «خواب» است)
2-در مصرع دوم بیت 18، «کنجر» (= فیل بزرگ جثۀ جنگی) به جای «گنج» درست است. منظور مصرع این است که «شترها مانند کنجر فریبکارند» چنین مفهومی در بیت 19 تایید میشود.