گنجور

بخش ۸۶ - در بیان حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه

گفت زین ره لؤلؤ این نُه صدف
من عرف نفسه فقد ربه عرف
هرکسی کو عارف نفس خَود است
عارف پروردگار سرمد است
می‌شناسد هستِ بی جا و مکان
هم نشان یابد ز بود بی نشان
هم شناسد هستی دور از حواس
آفتابی را ز شمع آرد قیاس
هان چه گویی این زمان آزرم کن
آفتاب و شمع چه‌بْود شرم کن
خاک بر فرق قیاسات تو باد
زین قیاساتت خدا کیفر دهاد
پیش خورشید ازل صد آفتاب
ذرهٔ خوردی نیاید در حساب
روح را کی شمع گفتی می‌توان
پیش آن خورشید بی مانند دان
هست کمتر از پر پروانه‌ای
بلکه آنهم نیست جز افسانه‌ای
پیش فهم دانش ما کودکان
می‌دهد نفس از خداوندش نشان
نزد فهم ما و تو شد این نشان
معرفت حق را وگرنه ای فلان
ما کجا و درک ذات پاک او
نیست کس را رتبهٔ ادراک او
آنکه کور از مام زایید ای همام
کی تواند یافتن نور از ظلام
این وجودی کو نگنجد در جهان
کی درآید در نهاد این و آن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفت زین ره لؤلؤ این نُه صدف
من عرف نفسه فقد ربه عرف
هوش مصنوعی: این جمله به ما می‌گوید که لؤلؤ در دریا وجود دارد و برای به دست آوردن آن باید به عمق آب رفت. همچنین بیان می‌کند که کسی که خود را بشناسد، می‌تواند خداوند را نیز بشناسد. در واقع، درک خود و حقیقت وجود، راهی برای درک خداوند است.
هرکسی کو عارف نفس خَود است
عارف پروردگار سرمد است
هوش مصنوعی: هر شخصی که به درک درونی و شناخت خود بپردازد، در واقع به فهم عمیق‌تری از خداوند جاودانی نیز دست می‌یابد.
می‌شناسد هستِ بی جا و مکان
هم نشان یابد ز بود بی نشان
هوش مصنوعی: شناخت او از وجود بی‌جای ما، به گونه‌ای است که حتی در نبود ما نیز نشانه‌ای از وجود ما را پیدا می‌کند.
هم شناسد هستی دور از حواس
آفتابی را ز شمع آرد قیاس
هوش مصنوعی: هستی واقعی و حقیقی مانند آفتاب است که در روشنایی و گرمایش، به دور از احساسات سطحی و ظاهری، شناخته می‌شود. در مقابل، شمع تنها شعله‌ای موقت و ناپایدار است که نمی‌تواند به عمق وجود و نور واقعی نزدیک شود.
هان چه گویی این زمان آزرم کن
آفتاب و شمع چه‌بْود شرم کن
هوش مصنوعی: چه می‌گویی، اکنون که آفتاب و شمع در حال نورافشانی‌اند، آیا وقت آن نیست که خجالت بکشی؟
خاک بر فرق قیاسات تو باد
زین قیاساتت خدا کیفر دهاد
هوش مصنوعی: خاک بر سر استدلال‌ها و برآوردهای تو، امیدوارم خداوند به خاطر این فرضیات نادرست تو را مجازات کند.
پیش خورشید ازل صد آفتاب
ذرهٔ خوردی نیاید در حساب
هوش مصنوعی: هرگز در پیشگاه خورشید ازلی، نور هزاران خورشید کوچک محلی از اعراب ندارد و قابل مقایسه نیست.
روح را کی شمع گفتی می‌توان
پیش آن خورشید بی مانند دان
هوش مصنوعی: شمع نمی‌تواند در برابر خورشید زنده‌ای که برتر و درخشان‌تر است، قرار گیرد. روح نیز در برابر نور و عظمت آن خورشید الهی نمی‌تواند جایگاهی داشته باشد.
هست کمتر از پر پروانه‌ای
بلکه آنهم نیست جز افسانه‌ای
هوش مصنوعی: وجودش کمتر از پر پروانه است و حتی خود این وجود نیز جزو داستان‌ها و افسانه‌ها به حساب می‌آید.
پیش فهم دانش ما کودکان
می‌دهد نفس از خداوندش نشان
هوش مصنوعی: نفسی که از خداوند می‌آید، جلوه‌ای از دانش ما را به کودکان می‌آموزد.
نزد فهم ما و تو شد این نشان
معرفت حق را وگرنه ای فلان
هوش مصنوعی: این نشانه از شناخت حقیقت برای ما و تو به وجود آمده است، وگرنه ای فلان...
ما کجا و درک ذات پاک او
نیست کس را رتبهٔ ادراک او
هوش مصنوعی: ما در چه مرتبه‌ای هستیم که بتوانیم ذات پاک او را درک کنیم، هیچ‌کس به رتبه‌ی فهم او نمی‌رسد.
آنکه کور از مام زایید ای همام
کی تواند یافتن نور از ظلام
هوش مصنوعی: کسی که از ماما به دنیا آمده، چگونه می‌تواند در تاریکی، نور را پیدا کند؟
این وجودی کو نگنجد در جهان
کی درآید در نهاد این و آن
هوش مصنوعی: وجودی که نمی‌تواند در این دنیا جا بگیرد، چگونه می‌تواند در وجود این و آن وارد شود؟