بخش ۷۰ - در نکوهش صوفیان این زمان و نارسا بودن افعال با اقوالشان
هیچ دانی چیست صوفی مشربی
ملحدی بنگی مباحی مذهبی
قید شرع از دوش خود افکنده ای
کهنه انبانی زکفر آکنده ای
گربه سان سر بر سر زانو نهد
چون کند غافل به دنبه برجهد
من ندانم چیست این صوفیگری
کش سراسر حقه اس چون بنگری
نیست در آنجا یکی مرد سره
می نبینی کارهی در آن کره
گم کنی هر بر شکسته تاجری
یا زکار افتاده اس خر فاجری
یا ز منصب عزل گشته عاملی
یا شکم پرور گدایی کاهلی
یا لتتبازی ز هر در رانده ای
یا بکنج مدرسه وامانده ای
در میان صوفیانش بازجو
چرسش اندر کیسه بنگش در گلو
جلقگاه صوفیان کفهای او
ظلم و نکبت ظاهر از سیمای او
راه و رسم صوفیان خواهی تمام
حلق و جلق و دلق باشد والسلام
بخش ۶۹ - در بیان رفتن شیطان به در خانه ی فرعون: خانه ی فرعون را شیطان شبیبخش ۷۱ - حکایت آن شخص که مرید صوفیان شد و به واسطه اعمال آنها نادم گردید: ساده مردی بود از اهل سداد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هیچ دانی چیست صوفی مشربی
ملحدی بنگی مباحی مذهبی
هوش مصنوعی: آیا میدانی صوفیای که به دور از عقاید مذهبی و آزاداندیش است، چه زندگیای دارد و از کجا میآید؟ او به نوشیدن مشروبات اجازه داده است و از rigid rules مذهبی دور است.
قید شرع از دوش خود افکنده ای
کهنه انبانی زکفر آکنده ای
خود را از عمل به دستورات خدا و رسول و آل او باز داشته ای و به جای آن تکه پارچهٔ کهنه و مسخره ای (خرقه) را بر تن کرده ای که هیچ موثر نیست.
گربه سان سر بر سر زانو نهد
چون کند غافل به دنبه برجهد
مثل گربه ای که به دنبال تکه ای گوشت است درویش هم در تلاش است که از مردم پولی را بدزدد یا گدایی کند.
من ندانم چیست این صوفیگری
کش سراسر حقه اس چون بنگری
من صوفی گری موجود امروزی را نمیفهمم، که اگر دیدی خالی از تعصبات داشته باشی میدانی که اینها در توهمات و خرافات زندگی میکنند. (منظور شاعر عرفا و اهل سلوک نیست)
نیست در آنجا یکی مرد سره
می نبینی کارهی در آن کره
هوش مصنوعی: در آنجا هیچ مردی با کمال و وارستگی وجود ندارد و در آن سرزمین هیچ چیز خاصی را نمیتوانی مشاهده کنی.
گم کنی هر بر شکسته تاجری
یا زکار افتاده اس خر فاجری
اگر هر تاجر ورشکسته ای را گم کنی، یا آدمی که از زیادی فسق و فجور با خر فرقی ندارد را
یا ز منصب عزل گشته عاملی
یا شکم پرور گدایی کاهلی
یا کسی از مقام خود برکنار شده باشد یا اینکه فردی که فقط به فکر پر کردن شکم خود است را اگر کم کردی...
یا لتتبازی ز هر در رانده ای
یا بکنج مدرسه وامانده ای
یا کسی که هیچ کاری بلد نیست و یا آن که در مدرسه دروس را نمی فهمیده را اگر کم کردی
در میان صوفیانش بازجو
چرسش اندر کیسه بنگش در گلو
در بین صوفیان به دنبالش بگرد. او را پیدا میکنید در حالی که مواد مخدر مصرف میکند و تازه از گدایی کردن از مردم فارغ شده و پولهایی که از آنان گدایی کرده را در کیسه و کیفش دارد.
جلقگاه صوفیان کفهای او
ظلم و نکبت ظاهر از سیمای او
اشاره به اینکه بخشی از توهمات صوفیان بعلت خودارضایی کردن است، بر خلاف عرفا و اهل سلوک که چهرهای نورانی و زیبا دارند درویش ها و صوفیان بدعت گذار از چهرهٔشان مشخص است که افراد نکبت و زشت باطنی هستند.
راه و رسم صوفیان خواهی تمام
حلق و جلق و دلق باشد والسلام
برایت سه تا از اصول و رسوم صوفیان را بازگو میکنم که چنین است: مصرف مواد مخدر، خودارضایی و ظاهر کثیف و کهنه که خود را شبیه زهدپیشگان بکنند.