بخش ۶۷ - حکایت آن شکمپرست پرخور که از قرآن کُلوا وَ اشْرَبوا را آموخته بود
آن یکی پرسید از پرخواره ای
حرفتی داری و یا بیکاره ای
گفت من دارم همایون پیشه ای
نیست جز آن پیشه ام اندیشه ای
مقریم قرآن خوانی شغل من
هم به خلوتگاه هم در انجمن
نیست غیر از مصحف حق یار من
حفظ کن در روز و شب هنجار من
گفت از قرآن چه می دانی بگو
گفت هان بشنو کلوا واشربوا
گفت دیگر گفت دیگر نیست یاد
نیست در قرآن بجز آن سیمناد
من ز قرآن غیر این نادیده ام
بلکه از استاد هم نشنیده ام
آری آری ذوق و لمس و چشم و گوش
نطق و تخییل و تصور حفظ و هوش
جمله اینها پیشکاران دلند
بزم دل را هم وثاق محفلند
آنچه دل فرماید آن بیند بصر
وانچه گفت آن بشنود گوش ای پسر
آنچه بسپارد به دل آن را نگاه
دارد و دور افکند از خود سواه
جمله اینها چاکرانند و خدم
خدمت سلطان دل را ملتزم
آنچه آن غیر از هوای دل بود
گوش و هوش تو از آن زایل بود
هان ببین آن فلسفی را ای سلیم
کز تحکم نام خود کرده حکیم
غیریؤتی الحکمة آن مرد غبی
می نداند آیه ای را از نبی
وز نبی هم غیر حکمت ضاله ای
نیست چیز دیگران را واله ای
آن مباحی مذهب و صوفی لقب
آن مرقع پوش دزد والحرب
گرچه تا طاسین مصحف را خوید
غیر مافی الارض من حرم ندید
روز و شب در طاعت امر کلوا
چون گلو شد تا گلویش واشربوا
آن فقیه شهر بین مست غرور
کو زند کوس و دهار اندر دهور
از کتاب حق که گنج اعظم است
رطب و یابس جمله در آن مدغم است
علم ما کان و علم مایکون
اندر آن اندر ظهور و در کمون
مخزن اسرار ربانیست آن
مطلع انوار سبحانیست آن
نسخه بر لیغ ملک سرمد است
نامه ی ناموس شرع احمد است
گوییا نشنیده غیر از فانکحوا
طلقوا و فاغسلوا و امسحوا
ما ان امروز عنا قد هلک
ثلث ثلثان کرد باید ماترک
ارکعوا را خوانده تا آتوالزکوة
غافل از آیات توحید و صفات
فقه اعضا و جوارح را درست
کرده ای در فقه نفس روح سست
هر گروهی مسلکی بگزیده اند
آیه ی چندش موافق دیده اند
بهر اصلاح هوای نفس خویش
پیش عامه آیه ای آورده پیش
گر نه اینها مکر نفس است و هوا
جمله قرآن هست فرمان خدا
آخر آیات اگر هم از خداست
حکمهای محکم ما و شماست
گر نداری صد مرض گو پس چرا
مؤمن بعضی و کافر بعض را
عقده ای دارم چه شد دانشوری
تا گشاید بر من حیران دری
تا بگوید فاش با طبل و علم
ما اری یا لیت اهلافی الامم
عالم و عامی بهر ملت که هست
در میانشان نیست صد ایزد پرست
نیست در عالم یکی مرد خدا
جمله شان مفتون طبعند و هوا
یا بگوید نکته ای این ماجرا
کو گزند این را دوا آن را چرا
بخش ۶۶ - جواب دادن زن مرد را: گفت آن زن ای قرین دیربازبخش ۶۸ - در بیان مذمت و نکوهش فلاسفه: آن یکی گردیده محو فلسفه
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن یکی پرسید از پرخواره ای
حرفتی داری و یا بیکاره ای
هوش مصنوعی: یک نفر از شخصی که در حال صرف غذا بود پرسید: آیا چیزی برای گفتن داری یا بیکار هستی؟
گفت من دارم همایون پیشه ای
نیست جز آن پیشه ام اندیشه ای
هوش مصنوعی: شخصی میگوید که من شغف و کار خاصی دارم و جز آن هیچ فکر و اندیشه دیگری ندارم.
مقریم قرآن خوانی شغل من
هم به خلوتگاه هم در انجمن
هوش مصنوعی: شغل من خواندن قرآن است و این کار را هم در مکانهای خصوصی و خلوت انجام میدهم و هم در جمعها و محافل عمومی.
نیست غیر از مصحف حق یار من
حفظ کن در روز و شب هنجار من
هوش مصنوعی: من تنها به قرآن و آموزههای آن اعتماد دارم، بنابراین در روز و شب، اصول و قوانین آن را در ذهن خود نگهدار.
گفت از قرآن چه می دانی بگو
گفت هان بشنو کلوا واشربوا
هوش مصنوعی: گفتند از قرآن چه میدانی؟ پاسخ داد: پس بشنوید که بخورید و بنوشید.
گفت دیگر گفت دیگر نیست یاد
نیست در قرآن بجز آن سیمناد
هوش مصنوعی: میگوید که دیگر صحبت از یاد و حافظه نیست، جز آن آیهای در قرآن که اشاره به زیبایی دارد.
من ز قرآن غیر این نادیده ام
بلکه از استاد هم نشنیده ام
هوش مصنوعی: من فقط به قرآن توجه دارم و هیچ چیز دیگری را نمیبینم؛ حتی آنچه از استادان هم شنیدهام برایم مهم نیست.
آری آری ذوق و لمس و چشم و گوش
نطق و تخییل و تصور حفظ و هوش
هوش مصنوعی: بله، احساسات و حواس مانند بینایی، شنوایی و لمس، و همچنین توانایی فکر کردن و تصور کردن، همه جزو ویژگیهای انسان هستند که به او کمک میکنند تا جهان را درک کند و با آن ارتباط برقرار کند.
جمله اینها پیشکاران دلند
بزم دل را هم وثاق محفلند
هوش مصنوعی: همه اینها آشنایان و خدمتگزاران دل هستند و محفل دل را نیز به خوبی درک میکنند.
آنچه دل فرماید آن بیند بصر
وانچه گفت آن بشنود گوش ای پسر
هوش مصنوعی: هر آنچه دل بخواهد، چشم میبیند و هر آنچه که گفته شود، گوش میشنود، پسرم.
آنچه بسپارد به دل آن را نگاه
دارد و دور افکند از خود سواه
هوش مصنوعی: هر چیزی که به دل بسپاری، آن را حفظ میکند و جز آنچه را که میخواهد، دور میسازد.
جمله اینها چاکرانند و خدم
خدمت سلطان دل را ملتزم
هوش مصنوعی: همهی اینها، خدمتگزاران و چاکران هستند و به خدمت به دل سلطان ملتزماند.
آنچه آن غیر از هوای دل بود
گوش و هوش تو از آن زایل بود
هوش مصنوعی: هر چیزی که غیر از خواسته و احساس دل تو باشد، توجه و درک تو از آن دور است.
هان ببین آن فلسفی را ای سلیم
کز تحکم نام خود کرده حکیم
هوش مصنوعی: ای سلیم، به آن فیلسوف نگاه کن که از خودبزرگبینی، خود را حکیم مینامد.
غیریؤتی الحکمة آن مرد غبی
می نداند آیه ای را از نبی
هوش مصنوعی: مرد نادان به درستی نمیداند که چه حکمتهایی در دست انسانهای با خرد وجود دارد.
وز نبی هم غیر حکمت ضاله ای
نیست چیز دیگران را واله ای
هوش مصنوعی: از پیامبر نیز جز حکمتهای گمراهکننده چیزی دیگر نیست؛ دیگران را فقط به حیرت وادار میکند.
آن مباحی مذهب و صوفی لقب
آن مرقع پوش دزد والحرب
هوش مصنوعی: آن کسی که به نحوی از مذهب و تصوف استفاده میکند، در واقع دزدی است که به ظاهر خود را پوشانده و در جنگ و درگیری قرار دارد.
گرچه تا طاسین مصحف را خوید
غیر مافی الارض من حرم ندید
هوش مصنوعی: هرچند زمانی که کتاب مقدس را به صورت خالی میخوانید، جز آنچه در زمین است، هیچ چیز دیگر را در حرمت نمیبینید.
روز و شب در طاعت امر کلوا
چون گلو شد تا گلویش واشربوا
هوش مصنوعی: هر روز و شب در اطاعت و بندگی خدا مشغول باشید، همچنان که به گلویتان غذا میرسانید و مینوشید.
آن فقیه شهر بین مست غرور
کو زند کوس و دهار اندر دهور
هوش مصنوعی: فقیه شهر تحت تاثیر غرور خود، به صدا درآورده و در هر زمان و مکانی به سرزنش و انتقاد میپردازد.
از کتاب حق که گنج اعظم است
رطب و یابس جمله در آن مدغم است
هوش مصنوعی: کتاب حق منبعی بزرگ و ارزشمند است که در آن تمام انواع اطلاعات و معانی، چه خوب و چه بد، به هم آمیخته شدهاند.
علم ما کان و علم مایکون
اندر آن اندر ظهور و در کمون
هوش مصنوعی: علم ما به آنچه بوده و آنچه خواهد شد در آنجا نهفته است، هم در آشکار و هم در نهان.
مخزن اسرار ربانیست آن
مطلع انوار سبحانیست آن
هوش مصنوعی: مطلع نورهای الهی و مقدس، محل جمع رازهای ربانی است.
نسخه بر لیغ ملک سرمد است
نامه ی ناموس شرع احمد است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که دستورالعمل یا قاعدهای که برای حکومت و مدیریت عالم هستی وجود دارد، بر اساس اصولی است که از اعتقادات و قوانین مذهبی نشأت میگیرد و ارتباطی با ظهور و رسالت حضرت محمد (ص) دارد. به عبارت دیگر، اصول اخلاقی و قانونی که بر جامعه حاکم است، از ارزشهای اسلامی و معنوی سرچشمه میگیرد.
گوییا نشنیده غیر از فانکحوا
طلقوا و فاغسلوا و امسحوا
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که فقط دستورات خاصی در مورد ازدواج، طلاق، غسل و تیمم را شنیدهاید و به دیگر مسائل توجهی نداشتهاید.
ما ان امروز عنا قد هلک
ثلث ثلثان کرد باید ماترک
هوش مصنوعی: امروز، دو سوم از آنچه که باید انجام میشد، از بین رفته است؛ بنابراین باید آنچه را که باقی مانده، ترک کنیم.
ارکعوا را خوانده تا آتوالزکوة
غافل از آیات توحید و صفات
هوش مصنوعی: نماز را به صورت ظاهری میخوانید و مشغول پرداخت زکات هستید، اما از نشانههای یکتایی خدا و ویژگیهای او غافلید.
فقه اعضا و جوارح را درست
کرده ای در فقه نفس روح سست
هوش مصنوعی: تو توانستهای در مورد اعضا و اعضای بدن به درستی فقهی درست کنی، اما در فقه مربوط به نفس و روح، هنوز به ضعف و سستی دچار هستی.
هر گروهی مسلکی بگزیده اند
آیه ی چندش موافق دیده اند
هوش مصنوعی: هر گروهی برای خود یک مذهب یا رویکرد خاصی را انتخاب کردهاند و آیات و نشانههایی را که با عقایدشان همخوانی دارد، مشاهده میکنند.
بهر اصلاح هوای نفس خویش
پیش عامه آیه ای آورده پیش
هوش مصنوعی: برای اصلاح کردن نفس خود، در حضور مردم، آیهای آوردهام.
گر نه اینها مکر نفس است و هوا
جمله قرآن هست فرمان خدا
هوش مصنوعی: اگر این مسائل نیستند، پس فریب نفس و خواستههای نفسانی است و تمام آنچه که در قرآن آمده است، دستور خداوند به شمار میآید.
آخر آیات اگر هم از خداست
حکمهای محکم ما و شماست
هوش مصنوعی: اگرچه آیات آخر از جانب خداوند هستند، اما این قوانین و احکام محکم همچنان متعلق به ما و شماست.
گر نداری صد مرض گو پس چرا
مؤمن بعضی و کافر بعض را
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی دردهای خود را بپوشانی، پس چرا بعضی را مؤمن و بعضی را کافر میدانی؟
عقده ای دارم چه شد دانشوری
تا گشاید بر من حیران دری
هوش مصنوعی: من یک احساس درونی دارم و منتظرم که یک عالم یا دانشمند به من کمک کند تا درهای تازهای به روی من باز شود و از سردرگمی نجاتم دهد.
تا بگوید فاش با طبل و علم
ما اری یا لیت اهلافی الامم
هوش مصنوعی: بند به بیان میآید که به صورت واضح و با صدای بلند، به همه اعلام شود که ای کاش ای کاش میدانستم که در این دنیا چه گروهها و ملتهایی وجود دارند.
عالم و عامی بهر ملت که هست
در میانشان نیست صد ایزد پرست
هوش مصنوعی: در میان مردم، نه دانشمندی و نه فرد نادانی وجود ندارد که به خداوند اىزدپرست اعتقاد نداشته باشد.
نیست در عالم یکی مرد خدا
جمله شان مفتون طبعند و هوا
هوش مصنوعی: در این دنیا کسی وجود ندارد که به درستی خدا را بشناسد؛ همه آنها تحت تاثیر خواستهها و تمایلات خود هستند.
یا بگوید نکته ای این ماجرا
کو گزند این را دوا آن را چرا
هوش مصنوعی: شاید بگوید که این داستان چه نکتهای دارد، و این مشکل را چطور میتوان درمان کرد و چرا آن یکی را نمیتوان اصلاح کرد.