گنجور

بخش ۵۸ - در بیان اشاره به حدیث نیة المؤمن خیر من عمله

زان سبب فرمود آن شاه اجل
نیت مؤمن بود به از عمل
زانکه او جان است و اعمال تو جسم
نیت معنی بود کردار اسم
آن کشاند دل سوی دل آفرین
دل بپردازد زیاد آن و این
این تنت را باز دارد از وبال
از برای جسم تو باشد کمال
جز یکی از کار دل آگاه نیست
این و آن را در دل کس راه نیست
کار دل چون باشد از جز او نهان
کس بجز از او نخواهد زان نشان
کار دل فاش است و نپذیرد ریا
باشدش از این و آن چشم جزا
دل بود پاینده تن گردد هلاک
دل سوی جانان رود تن سوی خاک
کار تن سهل است فکر دل کنید
نقش باطل را ز دل زایل کنید
دل یکی دلدار هم باید یکی
می نگنجد در یکی دو بیشکی
آنچه آن او بود بسپر به او
حیث لایطمع الیه غیره
دل بود آیینه ی رخسار یار
پرده زین آیینه بفکن زینهار
خالی این آیینه از زنگار کن
پس مقابل با رخ دلدار کن
او همی گوید تورا با صد گله
می روی آخر کجا ای صد دله
رو متاب از ما که ما آن توایم
دلبر و دلدار جانان توایم
ما از آن تو تو آن کیستی
ما به یاد تو تو یاد چیستی
می کشد گاهی بلطفت گه بناز
گه بخود خواند به بانگت گه به راز
گه فرستد نامه ات گاهی پیام
گه به بیداریت خواند گه منام
حسن او گر با تو طنازی کند
لطف او یاری و دمسازی کند
راندت گر دور باش حشمتش
خواندت در دم صفیر رحمتش
چون تورا با غیر بیند در نشاط
غیرتش برد میانتان ارتباط
زشت باشد در نظرها روی تو
دور گرداند ز دلها خوی تو
تو مبادا با رقیبان خو کنی
رو بغیر آری و ترک او کنی
در دلت بیند اگر سودای غیر
یا بجای او در آنجا جای غیر
غم فرستد تا دلت را خون کند
خون کند وز دیده ات بیرون کند
با رقیبان بیندت گر در سخن
بر زند مشتی ز غیرت بر دهن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زان سبب فرمود آن شاه اجل
نیت مؤمن بود به از عمل
هوش مصنوعی: به همین دلیل آن پادشاه مرگ، نیت مؤمن را از عمل او بهتر دانست.
زانکه او جان است و اعمال تو جسم
نیت معنی بود کردار اسم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که او (خدا یا حقیقت) روح و جان هر چیز است، در حالی که اعمال و کردارهای تو مانند جسم هستند. نیت و هدفی که در پشت این اعمال وجود دارد، معنای واقعی و اصل کارها را می‌سازد. به عبارت دیگر، اعمال ظاهر و نیت باطن، دو جنبه متفاوت هستند که معنای واقعی را تشکیل می‌دهند.
آن کشاند دل سوی دل آفرین
دل بپردازد زیاد آن و این
هوش مصنوعی: کسی که دل را به سوی آفریدگار می‌کشد، باید با روح و احساس عمیق خود، به این عشق و ارتباط بپردازد و از آنچه که در دل و وجودش است، زیاد سخن بگوید.
این تنت را باز دارد از وبال
از برای جسم تو باشد کمال
هوش مصنوعی: به خاطر جسم تو، این بدن تو را از مشکلات و عذاب‌ها حفظ می‌کند و موجب کمال تو می‌شود.
جز یکی از کار دل آگاه نیست
این و آن را در دل کس راه نیست
هوش مصنوعی: فقط دل خود انسان از حالتی که در آن قرار دارد باخبر است و هیچ‌کس نمی‌تواند به دل دیگران راه پیدا کند یا از حال آن‌ها باخبر شود.
کار دل چون باشد از جز او نهان
کس بجز از او نخواهد زان نشان
هوش مصنوعی: کار دل و احساسات درونی انسان هیچ‌گاه از غیر خدا پنهان نیست و هیچ‌کس به جز او نمی‌تواند نشان و علامتی از آن را درک کند.
کار دل فاش است و نپذیرد ریا
باشدش از این و آن چشم جزا
هوش مصنوعی: کار دل آشکار است و هیچ نیرنگی نمی‌تواند آن را پنهان کند. به همین دلیل هیچ‌کس نمی‌تواند انتظار پاداشی از دیگران داشته باشد.
دل بود پاینده تن گردد هلاک
دل سوی جانان رود تن سوی خاک
هوش مصنوعی: دل جاودانه است، اما تن به مرگ دچار می‌شود. دل به سوی معشوق می‌رود و تن به سوی خاک.
کار تن سهل است فکر دل کنید
نقش باطل را ز دل زایل کنید
هوش مصنوعی: کار جسم آسان است، ولی باید به فکر دل باشید. نقشه‌های نادرست را از دل دور کنید و کنار بگذارید.
دل یکی دلدار هم باید یکی
می نگنجد در یکی دو بیشکی
هوش مصنوعی: دل هر عاشقی باید کسی را داشته باشد، چون دلدار تنها در دل یکی جا می‌گیرد و نمی‌تواند در دل‌های زیادی قرار بگیرد.
آنچه آن او بود بسپر به او
حیث لایطمع الیه غیره
هوش مصنوعی: هر آنچه که متعلق به اوست را به خود او بسپار، زیرا نمی‌توان به غیر او امید داشت.
دل بود آیینه ی رخسار یار
پرده زین آیینه بفکن زینهار
هوش مصنوعی: دل مانند آینه‌ای است که زیبایی‌های چهره معشوق را منعکس می‌کند، بنابراین از پرده‌ای که این آینه را می‌پوشاند بگذر و آن را کنار بزن.
خالی این آیینه از زنگار کن
پس مقابل با رخ دلدار کن
هوش مصنوعی: آیینه را از غبار و کثیفی پاک کن تا بتوانی چهره محبوب را در آن ببینی.
او همی گوید تورا با صد گله
می روی آخر کجا ای صد دله
هوش مصنوعی: او به تو می‌گوید با تمام نگرانی‌ها و دلشوره‌هایت، در نهایت کجا می‌روی، ای کسی که دل‌های زیادی داری.
رو متاب از ما که ما آن توایم
دلبر و دلدار جانان توایم
هوش مصنوعی: به خودت نچرخ که ما همان کسی هستیم که تو دوست‌داشتی و محبوب تو هستیم.
ما از آن تو تو آن کیستی
ما به یاد تو تو یاد چیستی
هوش مصنوعی: ما متعلق به تو هستیم و تو کیستی؟ ما در فکر و یاد تو هستیم و تو به چه چیزی فکر می‌کنی؟
می کشد گاهی بلطفت گه بناز
گه بخود خواند به بانگت گه به راز
هوش مصنوعی: گاهی محبت تو به حدی می‌رسد که مرا به آرامش می‌کشاند و گاهی خودت مرا با صدای زیبا و دلنشینت دعوت می‌کنی. گاهی نیز این احساس با ناز و لطافت تو همراه است و گاهی در سکوت و راز و نیاز خود، به دل من نفوذ می‌کند.
گه فرستد نامه ات گاهی پیام
گه به بیداریت خواند گه منام
هوش مصنوعی: گاهی نامه‌ات را می‌فرستد و پیامی برایت می‌آورد، گاهی در بیداری تو را می‌خواند و گاهی در خواب.
حسن او گر با تو طنازی کند
لطف او یاری و دمسازی کند
هوش مصنوعی: اگر زیبایی او با تو ناز کند، مهربانی او به تو کمک و همراهی می‌کند.
راندت گر دور باش حشمتش
خواندت در دم صفیر رحمتش
هوش مصنوعی: هرگاه دور باشی، با عظمت و قدرت او تو را فرا می‌خواند و در لحظه‌ای از رحمتش بهره‌مندت می‌سازد.
چون تورا با غیر بیند در نشاط
غیرتش برد میانتان ارتباط
هوش مصنوعی: وقتی کسی تو را با کسی دیگری ببیند، حسی از شادی او را فرا می‌گیرد و ارتباط میان شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
زشت باشد در نظرها روی تو
دور گرداند ز دلها خوی تو
هوش مصنوعی: اگر چهره‌ات در نظرها زشت باشد، دلت را از دیگران دور می‌کند.
تو مبادا با رقیبان خو کنی
رو بغیر آری و ترک او کنی
هوش مصنوعی: تو هرگز با رقیبان خود راحت نباش و از آن‌ها دوری کن و ارتباطت را با آن‌ها قطع کن.
در دلت بیند اگر سودای غیر
یا بجای او در آنجا جای غیر
هوش مصنوعی: اگر در دل تو خیال دیگری باشد یا به جای او فکر کسی دیگر در آنجا جا بگیرد.
غم فرستد تا دلت را خون کند
خون کند وز دیده ات بیرون کند
هوش مصنوعی: غم باعث می‌شود که دل تو به درد بیفتد و خونین شود و در نهایت قلبت را از آنچه که در درون توست جدا کند.
با رقیبان بیندت گر در سخن
بر زند مشتی ز غیرت بر دهن
هوش مصنوعی: اگر با رقیبان خود به گفتگو باشی و در این میان کسی به تو بی‌احترامی کند، باید با غیرت و اراده خود جواب آن را بدهی.

حاشیه ها

1402/02/04 03:05
یزدانپناه عسکری

18- گه فرستد نامه ات گاهی پیام - گه به بیداریت خواند گه منام

***

[شمس‌الدین محمد بن علیّ بن ملک‏ داد تبریزی . Šams-e Tabrīzī]

منامِ بندگان خدا خواب نباشد ، بلکه عین واقعۀ بیداری باشد.

زیرا چیزها باشد که در بیداری برو عرضه نکنند، از نازکی و ضعف او

در خواب ببیند تا طاقت دارد.

[یزدانپناه عسکری Yazdanpanah Askari]

رؤیا دیدن و تاب آوری اثیری.

______________

مقالات شمس تبریزی ، شمس‌الدین محمد تبریزی ، تصحیح و تعلیق محمدعلی موحد- خوارزمی 1369- صفحه 175

4.3.1/120.1

1403/01/23 16:03
مظفر محمدی الموتی خشکچالی


در بیت شماره‌ی 5 آمده است:
جز یکی از «کال دل» آگاه نیست / این و آن را در دل کس راه نیست
که به احتمال زیاد به صورت ذیل، صحیح است:
جز یکی از «کار دل»، آگاه نیست / این و آن را در دل کس، راه نیست
در بیت بعدی هم «کار دین» آمده است.

ویرایش بیت و تصحیح غلط تایپی، امکان نداشت. لذا اینجا اشاره کردم.