بخش ۵۳ - داستان سید انبیاء ص با کودکان عرب
این صحابه جملگی در مسجدند
انتظار شاه عالم می کشند
در کشاکش شاه با آن کودکان
زودتر بفریبشان از گردکان
ای بلال آخر شه دوران کجاست
جسمهای مردمان را جان کجاست
ای مؤذن وقت ما بیگاه شد
آه ما بی روی او تا ماه شد
ای مؤذن خیز و آن شه را بجوی
حال ما را سربسر با او بگوی
چونکه از مسجد برون آمد بلال
در تفحص زان خدیو بی همال
دید آن شه را اسیر کودکان
کودکان بگرفته او را در میان
ذره ها بگرفته دور آفتاب
شاهبازی گشته محصور ذباب
چون بلال این دید از روی غضب
رفت سوی کودکان بی ادب
گفت پیغمبر که خیر است ای بلال
از چه گشتی تو چنین آشفته حال
کودکند آدابی از ایشان مخواه
نزد دانا نیست بر کودک گناه
نی قلم بر نامه شان گشته روان
نی خدا از کودکان جست امتحان
ای خدا زین امتحانها داد داد
خاک ما را امتحان بر باد داد
ای خدا ای صد فغان از امتحان
استخوانم سوخت مغز استخوان
آسمانها ز امتحان بگریختند
جمله در دامان عجز آویختند
کوها هم آهها افراشتند
ناله ها از سینه ها برداشتند
کی خدا ما از کجا و امتحان
زین امانت الامان و الامان
این من مسکین که خاکم بر دهان
تن نهادم زیر این بار گران
شاد زی ای کوه و خرم ای زمین
بر تو ای گردون هزاران آفرین
از خود این بار گران انداختند
خویش را زین لجه فارغ ساختند
شاد و خرم این زمان جولان کنید
خنده بر ما ناخردمندان کنید
الغرض گفت آن شه دنیا و دین
کای بلای ای بر تو بادا آفرین
بخش ۵۲ - در بیان حدیث لولاک لما خلقت الافلاک: هم فرستد درد و هم درمان دهدبخش ۵۴ - خریدن خاتم انبیاء ص خود را به گردکان: هان و هان ما را از این طفلان بخر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این صحابه جملگی در مسجدند
انتظار شاه عالم می کشند
هوش مصنوعی: این افراد همگی در مسجد جمع شدهاند و منتظر هستند تا پادشاه جهان بیاید.
در کشاکش شاه با آن کودکان
زودتر بفریبشان از گردکان
هوش مصنوعی: در میان جنگ و دعوای شاه با آن کودکان، بهتر است که آنها را زودتر با فریب و ترفند تحت تأثیر قرار دهی تا از دور گردون دور شوند.
ای بلال آخر شه دوران کجاست
جسمهای مردمان را جان کجاست
هوش مصنوعی: ای بلال، آخرین پیامبر کجاست؟ جان انسانها در کجا قرار دارد؟
ای مؤذن وقت ما بیگاه شد
آه ما بی روی او تا ماه شد
هوش مصنوعی: ای مؤذن، زمان ما خیلی دیر شده است. آه ما بیدیدار او، تا به حال مانند ماه تابان باقی مانده است.
ای مؤذن خیز و آن شه را بجوی
حال ما را سربسر با او بگوی
هوش مصنوعی: ای مؤذن، بیدار شو و در جستجوی آن پادشاه باش؛ حال ما را به طور کامل با او در میان بگذار.
چونکه از مسجد برون آمد بلال
در تفحص زان خدیو بی همال
هوش مصنوعی: وقتی بلال از مسجد خارج شد، به دنبال آن خداوند بینظیر و فوقالعادهاش میگشت.
دید آن شه را اسیر کودکان
کودکان بگرفته او را در میان
هوش مصنوعی: آن پادشاه را دید که توسط کودکان در دست گرفته شده و در میان آنها محاصره شده است.
ذره ها بگرفته دور آفتاب
شاهبازی گشته محصور ذباب
هوش مصنوعی: ذرات کوچک گرد آفتاب جمع شدهاند و مانند پرندهای به دلیل وجود مگسها، به دام افتادهاند.
چون بلال این دید از روی غضب
رفت سوی کودکان بی ادب
هوش مصنوعی: وقتی بلال این موضوع را دید، به خاطر عصبانیت به سمت بچههای ناپخته و بیادب رفت.
گفت پیغمبر که خیر است ای بلال
از چه گشتی تو چنین آشفته حال
هوش مصنوعی: پیامبر به بلال گفت: «چرا اینقدر نگران و آشفتهای؟»
کودکند آدابی از ایشان مخواه
نزد دانا نیست بر کودک گناه
هوش مصنوعی: از بچهها انتظارات زیادی نداشته باش، چون آنها هنوز یاد نگرفتهاند. در نظر دانایان، کودک هنوز گناهی ندارد.
نی قلم بر نامه شان گشته روان
نی خدا از کودکان جست امتحان
هوش مصنوعی: قلم برای نوشتن درباره آنها به آرامی حرکت میکند و خداوند در میان کودکان در حال آزمایش و امتحان است.
ای خدا زین امتحانها داد داد
خاک ما را امتحان بر باد داد
هوش مصنوعی: ای خدا، از این آزمایشها و امتحانها، سرنوشت ما را به باد دادهای.
ای خدا ای صد فغان از امتحان
استخوانم سوخت مغز استخوان
هوش مصنوعی: ای خدا، فریاد و ناله من بیپایان است، از شدت امتحان و فشارهای زندگی به شدت آسیب دیدهام و تمام وجودم در حال نابودی است.
آسمانها ز امتحان بگریختند
جمله در دامان عجز آویختند
هوش مصنوعی: آسمانها از امتحان و آزمایش فرار کردند و همه به دامان ناتوانی پناه بردند.
کوها هم آهها افراشتند
ناله ها از سینه ها برداشتند
هوش مصنوعی: کوهها نیز نالههایی سر میدهند و آواهای اندوه از دلهای مردم بلند میشود.
کی خدا ما از کجا و امتحان
زین امانت الامان و الامان
هوش مصنوعی: خداوند میداند ما از کجا آمدهایم و این آزمایش از ما در مورد این امانت و حفظ آن چگونه است.
این من مسکین که خاکم بر دهان
تن نهادم زیر این بار گران
هوش مصنوعی: این من ناتوان هستم که زیر بار سنگینی که بر دوش دارم، مانند خاک بر دهانم نشستهام.
شاد زی ای کوه و خرم ای زمین
بر تو ای گردون هزاران آفرین
هوش مصنوعی: ای کوه، شاد و خوشحال باش و ای زمین، خوشبختی بر تو. ای آسمان، هزاران بار بر تو درود میفرستم.
از خود این بار گران انداختند
خویش را زین لجه فارغ ساختند
هوش مصنوعی: از خود این بار سنگین را کنار گذاشتند و خود را از این دریا رها کردند.
شاد و خرم این زمان جولان کنید
خنده بر ما ناخردمندان کنید
هوش مصنوعی: این زمان خوشحال و شاداب باشید و خود را به نمایش بگذارید، در حالی که بر ما نادانان میخندید.
الغرض گفت آن شه دنیا و دین
کای بلای ای بر تو بادا آفرین
هوش مصنوعی: بسط سخن این است که آن پادشاه عالم و دین، به شخصی میگوید: ای بلا، بر تو درود و محبت باد.