بخش ۴۲ - بیان اینکه به جهت امتحان دیدنیها پوشیده می شود
کاندران رادان همه گمره شدند
موشکافان جهان ابله شدند
دور بینان کور و نابینا همه
تیزهوشان بیهش و رسوا همه
داد بهر آزمایش جلوه ها
هیچ اندر هیچ اندر هیچ را
وان چه بود آن چیز و بالاتر ز چیز
کرد پنهان در پس صد پرده نیز
این منی را در نظرها جلوه داد
نام من هر هیچ بن هیچی نهاد
بیخودی را از نظرها دور کرد
دیده ها از دیدن آن کور کرد
تا به کی گویی من و من ای عمو
گوییا نشناختی خود را نکو
قطره ی آب پلیدی مایه ات
روز و شب ها سرکشی شد پایه ات
ای منی تا چند مانی و منی
ای دنی تا کی غرور و برتنی
بایدت شستن بدست خویشتن
کون خود هر روز و شب ای مؤتمن
ای تو کون شور و تو کون خود بشو
اینقدر منشین و ما و من مگو
فخر تو این بس که گویی نغز و چست
کون خود را می توانم پاک شست
بخش ۴۱ - در بیان آنکه چون سفر را نهایت نیست لازم می آید سبکبار و چالاک بود: نیست راحت تا سفر آید به سربخش ۴۳ - حکایت خلیفه با طاوس یمانی: آن خلیفه می شدی اندر حرم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کاندران رادان همه گمره شدند
موشکافان جهان ابله شدند
هوش مصنوعی: در آن زمان همه افراد آگاه و متفکر دچار سردرگمی شدند و کنجکاوان و جستجوگران جهان، به ناگاه گمراه و نادان شدند.
دور بینان کور و نابینا همه
تیزهوشان بیهش و رسوا همه
هوش مصنوعی: نیکان و هوشیاران، دورتر از واقعیت قرار دارند و درک درستی از امور ندارند. در عوض، افرادی که نادان و بیخبر هستند، خود را تیزهوش و بصیر میپندارند و در نهایت، رسوا میشوند.
داد بهر آزمایش جلوه ها
هیچ اندر هیچ اندر هیچ را
هوش مصنوعی: برای نشان دادن تواناییها یا ظواهر، هیچ چیز به تنهایی یا به صورت مستقل وجود ندارد و همه چیز به نوعی به یکدیگر وابسته است.
وان چه بود آن چیز و بالاتر ز چیز
کرد پنهان در پس صد پرده نیز
هوش مصنوعی: آنچه که وجود دارد و حتی فراتر از آن، در پس صد پرده نیز پنهان است.
این منی را در نظرها جلوه داد
نام من هر هیچ بن هیچی نهاد
هوش مصنوعی: من خود را در نگاهها به نمایش گذاشتم و نامم را بر هیچ و پوچی گذاشتم.
بیخودی را از نظرها دور کرد
دیده ها از دیدن آن کور کرد
هوش مصنوعی: بیتوجهی و بیخودی را از دید دور کرد و چشمها را از دیدن آن ناتوان ساخت.
تا به کی گویی من و من ای عمو
گوییا نشناختی خود را نکو
هوش مصنوعی: چرا ادامه میدهی که من تنها هستم، ای عمو؟ آیا خودت را به خوبی نمیشناسی؟
قطره ی آب پلیدی مایه ات
روز و شب ها سرکشی شد پایه ات
هوش مصنوعی: قطرهای از آب ناپاک، در طول روز و شب، سبب شده که تو به طغیانی دچار شوی و بر اساس آن زندگیات را بنا کنی.
ای منی تا چند مانی و منی
ای دنی تا کی غرور و برتنی
هوش مصنوعی: ای عشق من، تا کی میخواهی خود را در این صورت بر من بپوشانی؟ ای دنیا، تا کی میخواهی ما را فریب دهی و به غرور بکشانی؟
بایدت شستن بدست خویشتن
کون خود هر روز و شب ای مؤتمن
هوش مصنوعی: باید هر روز و شب خودت را از زشتیها پاک کنی، ای فرد مورد اعتماد.
ای تو کون شور و تو کون خود بشو
اینقدر منشین و ما و من مگو
هوش مصنوعی: ای تو شور و هیجان، خودت را به کثرت مشغول نکن و از واژههای من و ما دوری کن.
فخر تو این بس که گویی نغز و چست
کون خود را می توانم پاک شست
هوش مصنوعی: تو با این زیبایی و ظرافت زبانی که داری، نشان میدهی که میتوانی به راحتی خود را به بهترین شکل ممکن نشان دهی.