بخش ۴۰ - در بیان اینکه مکث در دنیا بر هرکس محال است
هان نپنداری که چون آید بسر
عمر تو انجام یابد این سفر
تا در این وادی تو هستی گام زن
آخرین گامت در آن باشد وطن
نی فزاید بعد از آنت مایه ای
نی فزون گردد تورا پیرایه ای
این سخن نزدیک دانایان خطاست
نزد دانا این سفر بی انتهاست
می روی منزل به منزل تا ابد
در دو عالم لیس للسیر الاحد
هم به دنیا هم به عقبا ای قوی
می روی و می روی و می روی
آنچه گردد منتهی در این جهان
آن عمل باشد عمل باشد بدان
این عمل لیک ای عمو آبستن است
پس نژاد پاکش اندر مخزن است
می نشاند ای برادر هر عمل
کودکان ماه رویت در بغل
همچنین هر کودکی که در شکم
طفل دیگر هست زاید بی الم
پس در این عالم دواسبه می روی
سوی مقصد زان دو مرکب می دودی
آن یکی باشد عملهای درست
وان دگر نسل عملهای نخست
لیک در عقبی عمل شد چون تمام
نامه ی اعمال را آمد ختام
زاده ی اعمال دنیا اندران
نسلها دارد پیاپی بیکران
فرق این دان ای رفیق نکته دان
در میان این جهان و آن جهان
فرق دیگر هست بین العالمین
کان بود از مقتضای نشأتین
وان همینستی که چون نبود روا
در سرای آخرت مرگ و فنا
زاده ی اعمال دنیا گر بماند
تا که رخت خود به آن عالم کشاند
از برای آن دگر نبود زوال
هست با هم نسل آن را اتصال
از پی همزادگانش می رسد
هست نسلا بعد نسل تا ابد
لیک دنیا جای مرگست و نفاد
هم در آنجا کون باشد هم فساد
زاده ی اعمال چون دیگر نژاد
هست اندر معرض کون و فساد
تربیت کردی گر آن را روز و شب
هم نگهبانیش از کسر و عطب
تا بماند سالم از چشم بداک
تا نیابد ره بدان حبط و هلاک
گردد آبستن به نسلی خوبتر
یک سلاله آورد محبوبتر
لیک گر غافل شدی زان نیکزاد
تا دمیدی هر زمانش مینماد
گرد او گیرند واغولان و دیو
تاکشندش سوی خود از مکر و ریو
پس نمایندش هلاک اینست حبط
پس بسر زن دستها کاینست حبط
هین نگویی چون سفر بی انتهاست
هم مسافر را به رنج و هم عناست
بخش ۳۹ - حکایت در سیر و سلوک به سوی حق: آن یکی را داد سلطان عزیزبخش ۴۱ - در بیان آنکه چون سفر را نهایت نیست لازم می آید سبکبار و چالاک بود: نیست راحت تا سفر آید به سر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هان نپنداری که چون آید بسر
عمر تو انجام یابد این سفر
هوش مصنوعی: به خود نگو که وقتی عمرت به پایان رسید، این سفر تمام میشود.
تا در این وادی تو هستی گام زن
آخرین گامت در آن باشد وطن
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این مسیر هستی، آخرین قدمی که برمیداری باید در جهت وطن باشد.
نی فزاید بعد از آنت مایه ای
نی فزون گردد تورا پیرایه ای
هوش مصنوعی: بعد از تو چیزی به من اضافه نمیشود و تجملات و زینتهایم هم افزوده نخواهد شد.
این سخن نزدیک دانایان خطاست
نزد دانا این سفر بی انتهاست
هوش مصنوعی: این حرف نزد افرادی که آگاه هستند نادرست است، چرا که برای آنها این مسیر هیچ پایانی ندارد.
می روی منزل به منزل تا ابد
در دو عالم لیس للسیر الاحد
هوش مصنوعی: تو تا ابد در دو جهان در حال حرکت هستی و مقصدی جز خدا نیست.
هم به دنیا هم به عقبا ای قوی
می روی و می روی و می روی
هوش مصنوعی: ای کسی که قدرت و توانایی داری، هم به دنیا میروی و هم به آخرت، مدام در حال پیشرفت و حرکت هستی.
آنچه گردد منتهی در این جهان
آن عمل باشد عمل باشد بدان
هوش مصنوعی: هر آنچه در این دنیا به سرانجام میرسد، نتیجهای از اعمال و کارهایی است که انجام میدهیم.
این عمل لیک ای عمو آبستن است
پس نژاد پاکش اندر مخزن است
هوش مصنوعی: این عمل، ای عمو، در حال آماده شدن است و بنابراین نتیجهٔ خالص و پاک آن در عبارت نهفته است.
می نشاند ای برادر هر عمل
کودکان ماه رویت در بغل
هوش مصنوعی: هر کار و فعالیتی که بچهها انجام میدهند، در آغوش محبت و زیبایی چهره تو جمع میشود، ای برادر.
همچنین هر کودکی که در شکم
طفل دیگر هست زاید بی الم
هوش مصنوعی: هر کودکی که در شکم مادرش قرار دارد، به دلیل عدم وجود مادر خود، از او به دنیا نمیآید.
پس در این عالم دواسبه می روی
سوی مقصد زان دو مرکب می دودی
هوش مصنوعی: در این دنیا، تو با دو نیروی مختلف به سوی هدف خود حرکت میکنی و از آنها برای رسیدن به مقصدت کمک میگیری.
آن یکی باشد عملهای درست
وان دگر نسل عملهای نخست
هوش مصنوعی: عملهای درست و نیکو از آن کسی است که به شیوهی صحیح زندگی میکند، و نسلهای بعدی، از عادات و رفتارهای اولیهای که به آنها منتقل شده است، پیروی میکنند.
لیک در عقبی عمل شد چون تمام
نامه ی اعمال را آمد ختام
هوش مصنوعی: اما در آخرت، وقتی که کارها به اتمام رسید، مانند این است که نامه اعمال همه به پایان میرسد.
زاده ی اعمال دنیا اندران
نسلها دارد پیاپی بیکران
هوش مصنوعی: نسلها به طور مداوم و بیپایان از کارها و رفتارهای دنیوی به وجود میآیند.
فرق این دان ای رفیق نکته دان
در میان این جهان و آن جهان
هوش مصنوعی: ای رفیق آگاه، تفاوت میان این دنیا و دنیای دیگر را درک کن.
فرق دیگر هست بین العالمین
کان بود از مقتضای نشأتین
هوش مصنوعی: در میان دو نوع عالم، تفاوت دیگری وجود دارد که ناشی از دو مرحله یا نشأت مختلف است.
وان همینستی که چون نبود روا
در سرای آخرت مرگ و فنا
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که آنچه که در دنیا وجود دارد و به نظر میرسد مستقل و پایدار است، در واقع در آخرت و در سرای دیگر، نه مرگ و نه نابودی واقعی ندارد. به عبارت دیگر، در دنیای پس از مرگ، چیزهایی که به عنوان واقعیات این دنیا شناخته میشوند، معنی و اهمیت خود را از دست میدهند.
زاده ی اعمال دنیا گر بماند
تا که رخت خود به آن عالم کشاند
هوش مصنوعی: اگر فرزند کارهای دنیا بماند، تا زمانی که تو خود را به عالم دیگر برسانی.
از برای آن دگر نبود زوال
هست با هم نسل آن را اتصال
هوش مصنوعی: به خاطر آنکه هیچ چیز از بین نمیرود، نسلهای یکدیگر را به یکدیگر متصل میکنند.
از پی همزادگانش می رسد
هست نسلا بعد نسل تا ابد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که او به نسلهای پیشین و همتایانش وابسته است و این ارتباط تا ابد و به طور مداوم ادامه خواهد داشت. نسلها به یکدیگر مرتبطاند و این پیوند هیچگاه قطع نمیشود.
لیک دنیا جای مرگست و نفاد
هم در آنجا کون باشد هم فساد
هوش مصنوعی: اما دنیا مکان مرگ است و در آنجا وجود و نابودی هر دو وجود دارد.
زاده ی اعمال چون دیگر نژاد
هست اندر معرض کون و فساد
هوش مصنوعی: فرزند کارها همانند دیگر نسلها در معرض شکلگیری و فساد قرار دارد.
تربیت کردی گر آن را روز و شب
هم نگهبانیش از کسر و عطب
هوش مصنوعی: اگر تو آن چیز را روز و شب تربیت کردهای، باید از آسیب و نقصان آن به خوبی مراقبت کنی.
تا بماند سالم از چشم بداک
تا نیابد ره بدان حبط و هلاک
هوش مصنوعی: برای اینکه از آسیبهای بدخواهانه در امان بماند و به خطر و نابودی نیفتد، باید هوشیار و مراقب باشد.
گردد آبستن به نسلی خوبتر
یک سلاله آورد محبوبتر
هوش مصنوعی: به نسل جدیدی که بهتر و زیباتر از نسلهای پیشین است، امیدواریم و انتظار داریم که به دنیا بیاید.
لیک گر غافل شدی زان نیکزاد
تا دمیدی هر زمانش مینماد
هوش مصنوعی: اگر از آن شخص خوب که به تو نزدیک است غافل شوی، او در هر لحظه به تو نشان داده میشود.
گرد او گیرند واغولان و دیو
تاکشندش سوی خود از مکر و ریو
هوش مصنوعی: او را احاطه میکنند و مکاران و دیوان، تا با فریبی او را به سمت خود بکشند.
پس نمایندش هلاک اینست حبط
پس بسر زن دستها کاینست حبط
هوش مصنوعی: پس عاقبت او را نابود خواهند کرد، زیرا حبط و تباهی در کار است. پس با دستان خود به او آسیب بزنید، چرا که این همان نابودی است.
هین نگویی چون سفر بی انتهاست
هم مسافر را به رنج و هم عناست
هوش مصنوعی: به تو هشدار میدهم که سفر نمیتواند پایانپذیر باشد؛ در این راه، هم مسافر با سختی روبروست و هم با مشکلهایی که در مسیر با آنها مواجه میشود.