گنجور

بخش ۳۳ - اهل و عیال، فرزند طماع یا دشمنان دوست نما

آنچه خواهد بر تو فرزند و زنت
کافرم گر می پسندد دشمنت
با رفیق خود یکی گفت ای پسر
کاشکی بکشد مرا شخصی پدر
تا برم هم ارث و هم گیرم دیت
از پدر بهتر بود این منفعت
پاسخش داد آن دگر یک کی قرین
من پدر را می نخواهم اینچنین
بلکه می خواهم که چشمانش نخست
برکنند و یک دیت گیرم درست
پس ببرندش دو گوش حق نیوش
یک دیت دیگر بگیرم بهر گوش
بینیش را پس ببرند و از آن
پس ببرندش دو لب آنگه زبان
پس جدا سازند دستانش ز تن
پایهایش پس ببرند از بدن
پس ذکر پس خصیتینش را برند
پس کشندش جان من فارغ کنند
تادیت گیرم برای هرکدام
پس ستانم ارث او را بالتمام
بر تو ای فرزند بادا آفرین
می توان پرورد فرزندی چنین
می توان کردن تن و ایمان و جان
رهن ایشان ای رفیق مهربان
ای خدا پایی عطا کن تندرو
تا برآرم خویشتن را زین گرو
هم برآرم گردن خود از کمند
هم بیندازم ز پای خویش بند
دوستی با این گروه است ای فلان
دوستی پادشه با زنگیان

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنچه خواهد بر تو فرزند و زنت
کافرم گر می پسندد دشمنت
هوش مصنوعی: اگر فرزند و همسرت فقط به خواسته‌های دشمن نزدیک باشند، من کافر می‌شوم.
با رفیق خود یکی گفت ای پسر
کاشکی بکشد مرا شخصی پدر
هوش مصنوعی: دوستش گفت: ای پسر، ای کاش کسی مانند پدرم مرا از این وضعیت نجات می‌داد.
تا برم هم ارث و هم گیرم دیت
از پدر بهتر بود این منفعت
هوش مصنوعی: بهتر بود که هم ارث ببرم و هم دیه از پدر، این برای من سود بیشتری داشت.
پاسخش داد آن دگر یک کی قرین
من پدر را می نخواهم اینچنین
هوش مصنوعی: او به من جواب داد که مثل پدرم، من نمی‌خواهم این‌گونه زندگی کنم.
بلکه می خواهم که چشمانش نخست
برکنند و یک دیت گیرم درست
هوش مصنوعی: من می‌خواهم که او ابتدا نگاهش را از من بردارد و سپس یک بار دیگر به من نگاه کند.
پس ببرندش دو گوش حق نیوش
یک دیت دیگر بگیرم بهر گوش
هوش مصنوعی: پس او را به دو سوی گوشش می‌برند، تا حق را بشنود و من برای هر کدام از گوش‌ها سختی دیگری را تحمل می‌کنم.
بینیش را پس ببرند و از آن
پس ببرندش دو لب آنگه زبان
هوش مصنوعی: اگر بینی او را ببرند و سپس لب‌هایش را نیز قطع کنند، در این وضعیت هیچ زبانی باقی نمی‌ماند.
پس جدا سازند دستانش ز تن
پایهایش پس ببرند از بدن
هوش مصنوعی: دست‌ها و پاهای او را از بدنش جدا می‌کنند.
پس ذکر پس خصیتینش را برند
پس کشندش جان من فارغ کنند
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که بعد از اینکه نام و صفات او را ذکر کردند، روح او را بیرون می‌کشند و جان من را از این مسائل رها می‌کنند.
تادیت گیرم برای هرکدام
پس ستانم ارث او را بالتمام
هوش مصنوعی: من به هرکدام از آن‌ها چیزی می‌دهم و در عوض سهم کامل او را دریافت می‌کنم.
بر تو ای فرزند بادا آفرین
می توان پرورد فرزندی چنین
هوش مصنوعی: ای فرزند باد، بر تو آفرین! می‌توانم فرزندی مثل تو را پرورش دهم.
می توان کردن تن و ایمان و جان
رهن ایشان ای رفیق مهربان
هوش مصنوعی: می‌توان برای آنان، بدن و ایمان و جان را فدای محبت و دوستی کرد، ای رفیق عزیز و مهربان.
ای خدا پایی عطا کن تندرو
تا برآرم خویشتن را زین گرو
هوش مصنوعی: خداوند، به من قدرتی بده تا با سرعت خودم را از این وابستگی‌ها و محدودیت‌ها رها کنم.
هم برآرم گردن خود از کمند
هم بیندازم ز پای خویش بند
هوش مصنوعی: من از زیر بار فشارها و قیدهایی که دارم آزاد می‌شوم و در عین حال تصمیم می‌گیرم که دیگر به خودم اجازه ندم که به آن بندها وابسته باشم.
دوستی با این گروه است ای فلان
دوستی پادشه با زنگیان
هوش مصنوعی: دوستی با این جمع، مانند دوستی یک پادشاه با افراد نادان و بی‌فرهنگ است.