گنجور

بخش ۲۶ - در بیان حال و ابتلای ارباب جاه و مکنت

داد خواهانش گرفته راهها
راه خوابش بسته شبها آهها
وان دگر در فکر جاه و منصب است
روز و شب ز اندیشه در تاب و تب است
دل به زیر بار غم دارد مدام
جرعه ی آبی نمی نوشد بکام
نی گوارا لقمه ای در کام او
نی بشادی قطره ای در جام او
خسبد اما خواب راحت نیستش
دل دمی خالی ز فکرت نیستش
خوابها بیند ولی آشفته تر
از سر زلف بتان سیمبر
دل ز بیم عزلش اندر اضطراب
ظاهرش آباد و باطن بس خراب
چشم او برگرد ره تا کیست این
گوش او بر بانگ در تا چیست این
گه گراید جانب اختر شمار
ای بیا با خود سطرلابی بیار
یک نظر در حال سال و ماه کن
طالع من بین مرا آگاه کن
گه زفالک زن زنان جوید خبر
گه معبر خواند و گه رمل گر
خود بپرس از حال او درگاه عزل
گشته مسکین سخره ی ارباب هزل
آن یکی پرسد ز اخوال درون
وین یکی آرد رکوع واژگون
بیندش اینک کند شکر خدای
یعنی از جور تو رستم هایهای
وای اگر بیچاره در منصب بمرد
می نداند خود که مالش را که خورد
وارثش دیوانیان دیو سار
می برارند از عزیزانش دمار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

داد خواهانش گرفته راهها
راه خوابش بسته شبها آهها
هوش مصنوعی: کسانی که برای حق خود درخواست می‌کنند، به درهایی دسترسی ندارند. خواب آن‌ها در شب‌ها تحت تاثیر ناامیدی و حسرت قرار گرفته است.
وان دگر در فکر جاه و منصب است
روز و شب ز اندیشه در تاب و تب است
هوش مصنوعی: دیگری در روز و شب به فکر مقام و موقعیت خود است و مدام در نگرانی و پریشانی به سر می‌برد.
دل به زیر بار غم دارد مدام
جرعه ی آبی نمی نوشد بکام
هوش مصنوعی: دل همیشه در زیر بار غم به سر می‌برد و هرگز آرامش ندارد؛ حتی جرعه‌ای آب هم نمی‌تواند او را تسکین دهد.
نی گوارا لقمه ای در کام او
نی بشادی قطره ای در جام او
هوش مصنوعی: نی در کام او خوشمزگی ندارد و هیچ شادی‌ای در جام او نیست.
خسبد اما خواب راحت نیستش
دل دمی خالی ز فکرت نیستش
هوش مصنوعی: دل خوابیده است، اما خوابش راحت نیست و لحظه‌ای از فکر تو خالی نمی‌شود.
خوابها بیند ولی آشفته تر
از سر زلف بتان سیمبر
هوش مصنوعی: خواب‌هایی می‌بینند، اما این خواب‌ها ناراحتی و درهم‌ریختگی بیشتری دارند از پیچیدگی و زیبایی موهای معشوقان زیبا.
دل ز بیم عزلش اندر اضطراب
ظاهرش آباد و باطن بس خراب
هوش مصنوعی: دل به خاطر ترس از طرد شدن در تلاطم و اضطراب است، در حالی که ظاهری آرام و سرشار از آبادانی دارد، اما باطنش بسیار خراب و ویران است.
چشم او برگرد ره تا کیست این
گوش او بر بانگ در تا چیست این
هوش مصنوعی: چشم او به دورنگری می‌نگرد تا ببیند این کیست و گوشش به صداهای در می‌شنود تا بفهمد این چیست.
گه گراید جانب اختر شمار
ای بیا با خود سطرلابی بیار
هوش مصنوعی: گاهی به جانب ستاره‌ها برو و ای دوست، با خود یک ظرف آب خوش بیاور.
یک نظر در حال سال و ماه کن
طالع من بین مرا آگاه کن
هوش مصنوعی: نگاه کوتاهی به سال و ماه داشته باش و باطل درآمدن قدر من را به من نشان بده.
گه زفالک زن زنان جوید خبر
گه معبر خواند و گه رمل گر
هوش مصنوعی: گاهی از فال و طالع‌بینی خبر می‌گیرد و گاهی هم به خواندن معبر می‌پردازد و گاهی نیز از زینت‌های دیگر مانند رمل استفاده می‌کند.
خود بپرس از حال او درگاه عزل
گشته مسکین سخره ی ارباب هزل
هوش مصنوعی: از حال او بپرس که در درگاه طرد شده است و به مضحکه اربابان مبتلا شده است.
آن یکی پرسد ز اخوال درون
وین یکی آرد رکوع واژگون
هوش مصنوعی: یکی از آن‌ها احوال درونی را می‌پرسد و دیگری به حالت رکوع به زمین می‌افتد.
بیندش اینک کند شکر خدای
یعنی از جور تو رستم هایهای
هوش مصنوعی: او حالا می‌بیند و شکر خدا را به جا می‌آورد، یعنی از ظلم و ستم تو به شدت ناراحت و گریه‌کنان است.
وای اگر بیچاره در منصب بمرد
می نداند خود که مالش را که خورد
هوش مصنوعی: آه، اگر کسی که در مقام و موقعیتی است، بمیرد، او نمی‌داند چه کسی اموالش را می‌رباید.
وارثش دیوانیان دیو سار
می برارند از عزیزانش دمار
هوش مصنوعی: وارثان او، دیوانی‌هایی هستند که از عزیزانش به شدت آسیب می‌زنند و آنها را به وضعیت بدی می‌کشانند.