گنجور

بخش ۲۳۵ - خطاب به زمین عراق و کوفه و کربلا و آمدن حضرت سیدالشهداء ع

ای زمین کربلا دلشاد زی
تا قیامت زان سبب آباد زی
البشاره ای زمین کربلا
کایدت مهمان سلطان‌الوری
آسمان شو عرش شو بر خود ببال
گردن دولت بکش بربند یال
قبهٔ عزت به گردون کن بلند
هم بر آن پیرایه مهر و ماه بند
بارگاه پادشاهی ساز کن
طرح ایوان و رواق آغاز کن
تخت شاهی اندر آن ایوان بزن
بر فراز تخت مسند درفکن
کاینک از ره می‌رسد شاهی بزرگ
در رکاب او امیران سترگ
آهوانت را بگو ای کربلا
نافه اندازند اندر راهها
دشت و صحرا را عبیر افشان کنید
خاک را با مشک تر یکسان کنید
باد را گو تا بیفشاند غبار
از در و دیوار و دشت آن دیار
گو بپاشد دشت و صحرا را سحاب
از برای مقدم شه زود آب
تشنه لب آمد شه دنیا و دین
ای فرات آماده کن ماء معین
گر فرات آبی نیارد گو میار
ور نبارد ابر آنجا گو مبار
تا قیامت ز اشک چشم دوستان
دجله‌ها باشد در این صحرا روان
ور نباشد مشک و عنبر باک نیست
نافه‌ای خوشبوتر از این خاک نیست
بوی جان آید ز خاک کربلا
جان فدای خاک پاک کربلا
شهپر جبریل و زلف حور عین
بس بود جاروب در آن سرزمین
از حجاز آمد برون سلطان دین
رو به سوی کعبهٔ صدق و یقین
زد برون از کشور بطحا بساط
ره همی ببرید با شوق و نشاط

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای زمین کربلا دلشاد زی
تا قیامت زان سبب آباد زی
هوش مصنوعی: ای زمین کربلا، همیشه شاد و سرزنده باش، چون به خاطر واقعه‌ای عظیم، همیشه در یاد و خاطر مردم ماندگار خواهی بود.
البشاره ای زمین کربلا
کایدت مهمان سلطان‌الوری
هوش مصنوعی: زمینی در کربلا وجود دارد که تو را به مهمانی پادشاه عالم دعوت می‌کند.
آسمان شو عرش شو بر خود ببال
گردن دولت بکش بربند یال
هوش مصنوعی: به آسمان برو، به بلندی‌ها برس و بر خودت ببال. به قدرت و عظمت خود افتخار کن و به زیبایی زندگی‌ات توجه کن.
قبهٔ عزت به گردون کن بلند
هم بر آن پیرایه مهر و ماه بند
هوش مصنوعی: عزت و احترام را به آسمان برسان و برای آن، زینت‌هایی از خورشید و ماه قرار بده.
بارگاه پادشاهی ساز کن
طرح ایوان و رواق آغاز کن
هوش مصنوعی: برای پادشاهی، بنایی بزرگ بساز و طراحی ایوان و رواق را شروع کن.
تخت شاهی اندر آن ایوان بزن
بر فراز تخت مسند درفکن
هوش مصنوعی: در آن ایوان، تخت پادشاهی بساز و بر فراز آن، نشیمنگاه را قرار بده.
کاینک از ره می‌رسد شاهی بزرگ
در رکاب او امیران سترگ
هوش مصنوعی: اکنون از راه می‌رسد پادشاهی بزرگ و در کنار او مردان برجسته و بزرگوار حضور دارند.
آهوانت را بگو ای کربلا
نافه اندازند اندر راهها
هوش مصنوعی: به آهوانت بگو ای کربلا، که در راه‌ها به دلبری و زیبایی قدم بزنند.
دشت و صحرا را عبیر افشان کنید
خاک را با مشک تر یکسان کنید
هوش مصنوعی: دشت و بیابان را با عطر خوش پر کنید و خاک را با مشک مرطوب سازید.
باد را گو تا بیفشاند غبار
از در و دیوار و دشت آن دیار
هوش مصنوعی: به باد بگو که گرد و غبار را از در و دیوار و دشت آن منطقه بزداید.
گو بپاشد دشت و صحرا را سحاب
از برای مقدم شه زود آب
هوش مصنوعی: بگذار باران دشت و بیابان را خیس کند، تا به خاطر ورود زودهنگام پادشاه، آب ببارد.
تشنه لب آمد شه دنیا و دین
ای فرات آماده کن ماء معین
هوش مصنوعی: شاه دنیا و دین، با لب‌های تشنه، به سراغ تو آمده است ای فرات! آماده باش که آب پاک و گوارا را برای او فراهم کنی.
گر فرات آبی نیارد گو میار
ور نبارد ابر آنجا گو مبار
هوش مصنوعی: اگر رود فرات آبی نداشته باشد، آن را نیاور، و اگر ابر در آنجا نبارد، بگو تلاش بیهوده است.
تا قیامت ز اشک چشم دوستان
دجله‌ها باشد در این صحرا روان
هوش مصنوعی: تا قیامت، اشک چشم دوستان مانند رود دجله در این صحرا جاری خواهد بود.
ور نباشد مشک و عنبر باک نیست
نافه‌ای خوشبوتر از این خاک نیست
هوش مصنوعی: اگر مشک و عنبر هم نباشد، نگران نباشید؛ چون این خاک بویی خوش‌تر از آن‌ها دارد.
بوی جان آید ز خاک کربلا
جان فدای خاک پاک کربلا
هوش مصنوعی: عطر جانفزای زمین کربلا به مشام می‌رسد و جانم را فدای این خاک پاک می‌کنم.
شهپر جبریل و زلف حور عین
بس بود جاروب در آن سرزمین
هوش مصنوعی: پرهای جبریل و موهای حور عین به تنهایی برای پاکسازی آن سرزمین کافی است.
از حجاز آمد برون سلطان دین
رو به سوی کعبهٔ صدق و یقین
هوش مصنوعی: سلطان دین از سرزمین حجاز خارج شد و به سوی کعبه ای که نماد صداقت و یقین است، حرکت کرد.
زد برون از کشور بطحا بساط
ره همی ببرید با شوق و نشاط
هوش مصنوعی: از سرزمین بطحا بیرون رفت و با نشاط و اشتیاق، مراسم و زمینه‌های سفر را آماده کرد.