گنجور

بخش ۲۲۷ - دستور یافتن حضرت سلیمان برای مهمانی مخلوقات

کرد روزی را معین بعد سال
داد فرمان از پی جمع نوال
جن و انس و وحش و طیر و دیو و دد
جمله افتادند اندر سعی و کد
جمله ساعی در براری و بحار
باد حمال و زمین تحویل دار
پهن دشتی انتها بیگانه‌اش
شد معین بهر شربتخانه‌اش
اندر آن انبارها انباشتند
کوهها ز انبارها افراشتند
گوسفند و گاو و اشتر بی شمار
صد هزار اندر هزار اندر هزار
کی توان گفتن ولی دانم همی
جمع شد سالی به سعی عالمی
روز میعاد آمد و بنشست شاه
بر سریر عزت اندر وعده‌گاه
خیل دیو و جنیان و انسیان
جمله را دامان خدمت بر میان
چون برآمد آفتاب از کوهسار
شد خطاب مستطاب از کردگار
کای همه روزی خوران بحر و بر
ساکنان خاوران تا باختر
زی سلیمان نبی پویا شوید
روزی امروز ازو جویا شوید
سوی مهمان خانهٔ او رو کنید
روزی خود را طلب از او کنید
جملگی امروز مهمان وی‌اَند
جیره خوار سفرهٔ خوان وی‌اَند
چون رسید از رازق کل این خطاب
جملهٔ روزی خوران با صد شتاب
مرغ و ماهی جن و انس و دیو و دد
وحش و طیر و مار و مور و خوب و بد
جملگی پویای مهمانی شدند
رو به شیلان سلیمانی شدند
با شکمهایی تهی زآرامگاه
هریکی از دیگری می‌جست راه
وندران صحرا سلیمان بر سریر
هر طرف پیچیده آواز تبیر
گه نمایان شد ز هرسو میهمان
کاروان در کاروان در کاروان
بالها بربسته بگشوده دهن
رو به آن سو جملگی در تاختن
آن یکی می‌آمد از پا آن ز پر
آن یکی از سینه آن دیگر ز سر
آن یکی غلطان تن خود می‌کشید
آن یکی می‌جست و آن یک می‌دوید
ماهیی آمد نخست از طرف دشت
دشت اندر فلسی از آن غرق گشت
نی کران پیدا ز طولش نی ز عرض
ارض در پیشش چو ماهی پیش ارض
گفت بعد از شرح و تسلیم و ثنا
یا بن داود النبی این الغذا
گفت رو رو مطبخ و انبار پر
هرچه داری اشتها آنجا بخور
سوی شربتخانه آمد ماهیک
آنچه بود آنجا نهاد اندر حنک
کرد یک سر آن زمین را رفت و رو
لقمه‌ای کرد و فکند اندر گلو
جمله را بلعید با صد اشتها
بازگشت و باز گفت این الغذا
ای سلیمان لقمه‌ای شد آنچه بود
هین دو لقمه دیگرم ده زود زود
طعمه‌ام باشد سه لقمه هر غذا
هم سه لقمه بایدم بهر عشا
لقمه‌ها جمله زینگون لقمه‌ها
می‌رساند خالق ارض و سما
لقمه‌هایم می‌رسد از خوان غیب
بی طلب هر روزه‌ام بی نقص و عیب
جیره‌ای هر روزه از انبار او
می‌رسد از جود ارفعبار او
شد محول طعمهٔ من ای نبی
بر تو امروز اعطنی ثم اعطنی
شد سلیمان محو و حیران بر سریر
گونه‌هایش شد ز خجلت چون ضریر
از سریر افکند خود را بر زمین
بر زمین مالید از ذلت جبین
کای خدا رحمی به این دلگشته خون
کز گلیم خود نهاده پا برون
من یکی از جیره خواران توام
یک طفیلی بر سر خوان توام
چون طفیل دیگری آرد طفیل
خود هم افتد در هزاران ویر و ویل
یک تتمه دارد اما این خبر
این زمان بگذار تا وقت دگر
از روایت بر حکایت باز گرد
گو تمام حال آن مزدور مرد
گفت با زن کان کریم کارساز
کیست می‌دانی خدای بی نیاز

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کرد روزی را معین بعد سال
داد فرمان از پی جمع نوال
هوش مصنوعی: روزی را مشخص کرد و پس از یک سال، دستوری داد تا جمع‌آوری نعمت‌ها آغاز شود.
جن و انس و وحش و طیر و دیو و دد
جمله افتادند اندر سعی و کد
هوش مصنوعی: همه‌ی موجودات، اعم از انسان‌ها، جن‌ها، جانوران و پرندگان، به تلاش و کوشش مشغولند.
جمله ساعی در براری و بحار
باد حمال و زمین تحویل دار
هوش مصنوعی: همه کسانی که در تلاش و کوشش هستند، مانند بادی هستند که بار را حمل می‌کند و زمین نیز در استقبال از آنها آماده و پذیرای تلاش‌ها و زحماتشان است.
پهن دشتی انتها بیگانه‌اش
شد معین بهر شربتخانه‌اش
هوش مصنوعی: در انتهای دشت، جایی که همه چیز ناآشنا به نظر می‌رسید، به راهی مشخص رسید که به نوشیدنی‌خانه‌اش می‌انجامید.
اندر آن انبارها انباشتند
کوهها ز انبارها افراشتند
هوش مصنوعی: در آن انبارها کوه‌ها را جمع کرده‌اند و از انبارها ساخت و سازهایی را بالا برده‌اند.
گوسفند و گاو و اشتر بی شمار
صد هزار اندر هزار اندر هزار
هوش مصنوعی: گوسفند، گاو و شتر به تعداد بسیار زیاد، به صورت هزاران هزار وجود دارند.
کی توان گفتن ولی دانم همی
جمع شد سالی به سعی عالمی
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند بگوید، اما من می‌دانم که سال‌ها تلاش و کوشش جمعیت زیادی را گرد هم آورده است.
روز میعاد آمد و بنشست شاه
بر سریر عزت اندر وعده‌گاه
هوش مصنوعی: روز موعود فرا رسید و پادشاه بر تخت بزرگواریش در مکان وعده گذار نشست.
خیل دیو و جنیان و انسیان
جمله را دامان خدمت بر میان
هوش مصنوعی: جمعیت زیادی از دیوان و جن‌ها و انسان‌ها به خدمت آماده‌اند و همگی در کنار یکدیگر ایستاده‌اند.
چون برآمد آفتاب از کوهسار
شد خطاب مستطاب از کردگار
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید از دامن کوه بالا می‌آید، پیام محبوب و شگفت‌انگیزی از سوی خداوند به گوش می‌رسد.
کای همه روزی خوران بحر و بر
ساکنان خاوران تا باختر
هوش مصنوعی: ای کسانی که روزها را فقط با خوردن و نوشیدن سپری می‌کنید، شما که در سرزمین‌های شرقی و غربی زندگی می‌کنید.
زی سلیمان نبی پویا شوید
روزی امروز ازو جویا شوید
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهید از زندگی و شخصیت سلیمان نبی درس بگیرید، امروز را غنیمت شمارید و از او الهام بگیرید.
سوی مهمان خانهٔ او رو کنید
روزی خود را طلب از او کنید
هوش مصنوعی: به سوی مهمان‌خانه او بروید و روزی خود را از او بخواهید.
جملگی امروز مهمان وی‌اَند
جیره خوار سفرهٔ خوان وی‌اَند
هوش مصنوعی: امروز همه مهمان او هستند و از سفره او روزی می‌خورند.
چون رسید از رازق کل این خطاب
جملهٔ روزی خوران با صد شتاب
هوش مصنوعی: زمانی که پیام و روزی خداوند به همه رسیده است، همه روزی‌خوران با شور و شوق خاصی به آن پاسخ می‌دهند.
مرغ و ماهی جن و انس و دیو و دد
وحش و طیر و مار و مور و خوب و بد
هوش مصنوعی: این جمله به تنوع و گوناگونی موجودات اشاره دارد، از پرندگان و آبزیان گرفته تا موجودات جاندار و بی‌جان، همچنین خوب‌ها و بدها را نیز شامل می‌شود. به طور کلی، این بیان از وجود انواع مختلفی از موجودات در جهان صحبت می‌کند.
جملگی پویای مهمانی شدند
رو به شیلان سلیمانی شدند
هوش مصنوعی: همه به سمت مهمانی حرکت کردند و به سمت شیلان سلیمانی روی آوردند.
با شکمهایی تهی زآرامگاه
هریکی از دیگری می‌جست راه
هوش مصنوعی: با دل‌های پر از خالی، هر شخصی از آرامگاه دیگری راه خود را پیدا می‌کرد.
وندران صحرا سلیمان بر سریر
هر طرف پیچیده آواز تبیر
هوش مصنوعی: در بیابان، سلیمان در هر گوشه بر تخت نشسته و صدای کرنای حیات به گوش می‌رسد.
گه نمایان شد ز هرسو میهمان
کاروان در کاروان در کاروان
هوش مصنوعی: گاه مهمانانی از هر سو ظاهر می‌شوند و در میان کاروان حاضر می‌شوند، در حالیکه خود نیز در میان کاروان قرار دارند.
بالها بربسته بگشوده دهن
رو به آن سو جملگی در تاختن
هوش مصنوعی: پرندگان با بال‌های بسته، دهن خود را رو به آن سو گشوده‌اند و همه به سمت آنجا در حال پرواز هستند.
آن یکی می‌آمد از پا آن ز پر
آن یکی از سینه آن دیگر ز سر
یکی با پا می‌رفت، دیگری با پر؛ یکی با سینه، دیگری با سر.
آن یکی غلطان تن خود می‌کشید
آن یکی می‌جست و آن یک می‌دوید
یکی غلتان تن خود را به جلو می‌کشید؛ یکی جست میزد و دیگری می‌دوید .
ماهیی آمد نخست از طرف دشت
دشت اندر فلسی از آن غرق گشت
هوش مصنوعی: ماهیی از طرف دشت به آب آمد و به خاطر فلس‌هایش، در آب غرق شد.
نی کران پیدا ز طولش نی ز عرض
ارض در پیشش چو ماهی پیش ارض
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن وسعت نی کران و مقایسه آن با ماهی در برابر زمین اشاره دارد. شاعر به بزرگی و طولانی بودن نی کران اشاره می‌کند و می‌گوید که به اندازه‌ای وسیع است که نمی‌توان آن را در یک بازه مشخص تعریف کرد. همچنین، با توجه به نکته‌ای که درباره‌ی "عرض زمین" مطرح می‌کند، به ما یادآوری می‌کند که برخی از چیزها به حدی بزرگ و عظیم هستند که نمی‌توان آن‌ها را از دور تماشا کرد، مانند ماهی‌ای که در مقابل زمین به اندازه‌ای کوچک به نظر می‌رسد.
گفت بعد از شرح و تسلیم و ثنا
یا بن داود النبی این الغذا
هوش مصنوعی: پس از بیان و ذکر صفات و ویژگی‌های نیکو، ای پسر داود، این است خوراک.
گفت رو رو مطبخ و انبار پر
هرچه داری اشتها آنجا بخور
هوش مصنوعی: برو به آشپزخانه و انباری که پر از خوراکی‌هایی است که داری، و هرچه اشتها داری، آنجا تناول کن.
سوی شربتخانه آمد ماهیک
آنچه بود آنجا نهاد اندر حنک
هوش مصنوعی: ماهی به سوی محل نوشیدنی‌ها رفت و هر چه در آنجا بود، در آنجا قرار داد.
کرد یک سر آن زمین را رفت و رو
لقمه‌ای کرد و فکند اندر گلو
هوش مصنوعی: او به طور کامل آن زمین را زیر و رو کرد و لقمه‌ای برداشت و در گلو انداخت.
جمله را بلعید با صد اشتها
بازگشت و باز گفت این الغذا
هوش مصنوعی: او با اشتهای فراوان هر چیزی را خورد و دوباره برگشت و گفت: این غذاست.
ای سلیمان لقمه‌ای شد آنچه بود
هین دو لقمه دیگرم ده زود زود
هوش مصنوعی: ای سلیمان، به چه سرعتی، آنچه بود، تبدیل به لقمه‌ای شد! پس لطفاً دو لقمه دیگر هم به من بده، زودتر زودتر.
طعمه‌ام باشد سه لقمه هر غذا
هم سه لقمه بایدم بهر عشا
هوش مصنوعی: من به سه لقمه غذا عادت کرده‌ام و برای شام هم باید همین سه لقمه را داشته باشم.
لقمه‌ها جمله زینگون لقمه‌ها
می‌رساند خالق ارض و سما
هوش مصنوعی: همه لقمه‌ها به نرمی و زیبایی بر بدن می‌نشیند و به مردم زمین و آسمان می‌رسد.
لقمه‌هایم می‌رسد از خوان غیب
بی طلب هر روزه‌ام بی نقص و عیب
هوش مصنوعی: هر روز، بدون اینکه نیازی داشته باشم، رزق من از منبعی نا مشخص و نامرئی به دستم می‌رسد و هیچ گونه کمبود یا نقصی ندارد.
جیره‌ای هر روزه از انبار او
می‌رسد از جود ارفعبار او
هر روز به لطف بخشندگی بسیار زیاد او، جیره‌ای از انبارش نصیبم می‌شد. 
شد محول طعمهٔ من ای نبی
بر تو امروز اعطنی ثم اعطنی
هوش مصنوعی: ای نبی، امروز سرنوشت من به دست توست، برای من نعمت‌ها و برکت‌ها را بفرست.
شد سلیمان محو و حیران بر سریر
گونه‌هایش شد ز خجلت چون ضریر
هوش مصنوعی: سلیمان بر تخت نشسته، از زیبایی چهره‌هایش آنقدر حیرت‌زده و شرمنده شد که مانند فردی نابینا، نمی‌دانست چه کند.
از سریر افکند خود را بر زمین
بر زمین مالید از ذلت جبین
هوش مصنوعی: او از تخت و جایگاه خود پایین آمد و خود را بر زمین انداخت و پیشانی‌اش را بر خاک مالید.
کای خدا رحمی به این دلگشته خون
کز گلیم خود نهاده پا برون
هوش مصنوعی: ای خدا، به این دل خسته و از حال رفته توجهی کن که از درد و رنج، به شدت به بیرون از مرزهای خود پا گذاشته است.
من یکی از جیره خواران توام
یک طفیلی بر سر خوان توام
هوش مصنوعی: من یکی از کسانی هستم که به سفره تو وابسته‌ام و به نوعی بدون زحمت از نعمت‌های تو بهره‌مند می‌شوم.
چون طفیل دیگری آرد طفیل
خود هم افتد در هزاران ویر و ویل
هوش مصنوعی: وقتی که کسی دیگر به کمک کسی می آید، او نیز به نوعی تحت تأثیر و ارتباط آن فرد قرار می گیرد و این ارتباط می تواند متوجه دیگران هم بشود.
یک تتمه دارد اما این خبر
این زمان بگذار تا وقت دگر
هوش مصنوعی: یک باقی‌مانده‌ای وجود دارد، ولی این موضوع را فعلاً مطرح نکن و بگذار برای زمانی دیگر.
از روایت بر حکایت باز گرد
گو تمام حال آن مزدور مرد
هوش مصنوعی: به نقل قول اشاره نکن و بپرهیز از داستان، بگذار تمام وضعیت آن مرد مزدور روشن شود.
گفت با زن کان کریم کارساز
کیست می‌دانی خدای بی نیاز
هوش مصنوعی: شخصی از کسی می‌پرسد که آیا می‌داند کمک‌رسان واقعی و بخشنده کیست. این جمله به اهمیت شناخت افرادی که در زمان نیاز، می‌توانند به دیگران یاری برسانند اشاره دارد.

حاشیه ها

1404/04/12 16:07
احمد خرم‌آبادی‌زاد

1-بیت شماره 22 پس از انطباق با نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 5379، به شکل «آن یکی می‌آمد از پا آن ز پر/آن یکی از سینه آن دیگر ز سر» درمی‌آید که در آن هخوانی و طنین شگفت انگیزی به چشم می‌خورد: در مصرع نخست، واژه‌های «پا» و «پر» در واج «پ» مشترک هستند و در مصرع دوم، واژه‌های «سینه» و «سر» در واج «س».

2-مصرع دوم بیت 35 به شکل «می‌رسد از جود و از قفیای او»، نه قافیه دارد و نه معنی روشن. متاسفانه تنها نکته‌ای هم که از نسخه خطی برمی‌آید، وجود قافیۀ «ار» است.

1404/04/15 15:07
احمد خرم‌آبادی‌زاد

اکنون می‌توان گفت که شکل درست مصرع دوم بیت 35 چنین است: «می‌رسد از جودِ اَرفَعبار او».

«ارفعبار» = «اَرفَع» + «بار» = «بسیار زیاد، در حد اعلی»

 

*این حاشیه پس از ویرایش، حذف نخواهد شد تا به عنوان سندی برای پیگیری پژوهشگران باقی بماند.