بخش ۲۲۴ - تذکار جوان فقیر خارکن به جهت تفکر در احوال خود
زان تفکر در خود و ایام خود
اندر آغاز خود و انجام خود
رخنهای اندر دل خود باز کرد
دل از آن رخنه گشودن ساز کرد
زان نشاطش رخنهای دیگر گشود
در گشادش رخنه هر دم میفزود
تا به دل آن رخنهها دروازه شد
طبل روحانی بلند آوازه شد
شد ز بندرگاه غیب آنجا روان
کاروان در کاروان در کاروان
پس دل بیهوش او آمد به هوش
گفت در گوش دلش آنگه سروش
کانچه میبینی ز عز و مال و جاه
وصل معشوق و نیاز پادشاه
دستبوس شاه و پابوس امیر
روی بوس آن نگار دلپذیر
سر به سر تأثیر رسم طاعت است
رسم طاعت را چنین خاصیت است
دستمال صورت طاعات توست
مزد طاعتهای بی نیات توست
قیمت کالای روی اندود توست
اجرت سعی غرض آلود توست
میوهٔ بید و صنوبرهای توست
سود سوداهای پر صفرای توست
آمدی این دست مزد پای توست
این جواب لفظ بی معنای توست
این بهای آن مبارک مژده است
این گلاب آن گل پرمژده است
هیچ کاری نزد ما بی اجر نیست
هیچ شامی نه که او را فجر نیست
گرچه کالای تو بس نابود بود
لیک نزد ما کجا مردود بود
خویشتن را وانمودی آن ما
آنِ ما کی رفته بی احسان ما
گر نه از ما بودی اما ای فتی
پیش مردم خویش را خواندی ز ما
هین بگیر این مزد صورت کاریت
این ثواب اجر ظاهر داریت
بخش ۲۲۳ - حدیث تفکر ساعة خیر من عبادة سنه و در حدیث دیگر سبعین سنه: طاعت بی فکر و بی یاد و حضوربخش ۲۲۵ - راز و نیاز جوانی در مسجد به درگاه حضرت سبحان: یک جوانی بود در ایام پیش
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زان تفکر در خود و ایام خود
اندر آغاز خود و انجام خود
هوش مصنوعی: از فکر کردن به خود و دوران زندگیام در پیوند با آغاز و پایان وجودم.
رخنهای اندر دل خود باز کرد
دل از آن رخنه گشودن ساز کرد
هوش مصنوعی: دلش از یک شکاف و روزنه ای که پیدا شده بود، راهی برای ابراز احساسات و عواطف خود پیدا کرد.
زان نشاطش رخنهای دیگر گشود
در گشادش رخنه هر دم میفزود
هوش مصنوعی: از آن شادابی، شکاف جدیدی در وجودش ایجاد شد، و هر لحظه آن شکاف بیشتر میشود.
تا به دل آن رخنهها دروازه شد
طبل روحانی بلند آوازه شد
هوش مصنوعی: به محض اینکه دلها به آن درها دسترسی پیدا کردند، صدای روحانی و بلندی به گوش رسید.
شد ز بندرگاه غیب آنجا روان
کاروان در کاروان در کاروان
هوش مصنوعی: از بندرگاه پنهان، کاروانی به راه افتاده و در دل خود کاروانهای دیگری دارد که به سوی مقصدی در حال حرکتاند.
پس دل بیهوش او آمد به هوش
گفت در گوش دلش آنگه سروش
هوش مصنوعی: دل بیهوش او ناگهان به هوش آمد و در گوش دلش صدای سروش را شنید.
کانچه میبینی ز عز و مال و جاه
وصل معشوق و نیاز پادشاه
هوش مصنوعی: هر چه که میبینی از شکوه، ثروت، مقام و اتصال به معشوق و نیاز به پادشاه.
دستبوس شاه و پابوس امیر
روی بوس آن نگار دلپذیر
هوش مصنوعی: من به احترام شاه و امیر، دست بر زمین میسایم و پای آنان را میبوسم، اما به خاطر آن چهره دلربا، بوسهای به روی او میزنم.
سر به سر تأثیر رسم طاعت است
رسم طاعت را چنین خاصیت است
هوش مصنوعی: تمامی رفتارها و اعمال ما تحت تأثیر عادتها و رسمهایی است که داریم. این عادتها خود به واسطه خاصیتی که دارند، ما را شکل میدهند و بر ما تاثیر میگذارند.
دستمال صورت طاعات توست
مزد طاعتهای بی نیات توست
هوش مصنوعی: دستمال صورت نشان دهنده ثمرات و نتایج عبادات و اعمال نیک تو است، که به خاطر خلوص نیت و بیریا بودن آنها به دست آمده است.
قیمت کالای روی اندود توست
اجرت سعی غرض آلود توست
هوش مصنوعی: قیمت ارزش ظاهری تو به خاطر زحماتی است که در دل آن نهفته است و برای رسیدن به این زیبایی تلاش زیادی کردهای.
میوهٔ بید و صنوبرهای توست
سود سوداهای پر صفرای توست
هوش مصنوعی: میوهی درخت بید و صنوبرها به حاصل و ثمر احساسات و آرزوهای تو اشاره دارد که به شدت و با شدت عشق و تمایل تو به زندگی مربوط میشود.
آمدی این دست مزد پای توست
این جواب لفظ بی معنای توست
هوش مصنوعی: تو در اینجا هستی و این پاداش کار توست، و این پاسخ به سخنان بیمعنی توست.
این بهای آن مبارک مژده است
این گلاب آن گل پرمژده است
هوش مصنوعی: این هزینه برای خبر خوشی است و این گل، نشانهای از آن خبر خوش را به همراه دارد.
هیچ کاری نزد ما بی اجر نیست
هیچ شامی نه که او را فجر نیست
نزد ما هیچ کاری بدون پاداش نیست و هیچ شبی بدون پگاه روشن.
گرچه کالای تو بس نابود بود
لیک نزد ما کجا مردود بود
هوش مصنوعی: اگرچه کالای تو بسیار خراب و بیارزش است، اما برای ما هرگز بیمقدار و رد شده نیست.
خویشتن را وانمودی آن ما
آنِ ما کی رفته بی احسان ما
هوش مصنوعی: تو خود را به گونهای نشان دادی که ما، به خاطر بیمحبتیات، دیگر وجود نداریم.
گر نه از ما بودی اما ای فتی
پیش مردم خویش را خواندی ز ما
هوش مصنوعی: اگر از ما نبودید، اما ای جوانمرد، بهخاطر مردم خودتان ما را خواندی.
هین بگیر این مزد صورت کاریت
این ثواب اجر ظاهر داریت
هوش مصنوعی: به زودی پاداش زحماتت را بگیر؛ این همان نتیجهای است که به خاطر کارهایت به دست میآوری.
حاشیه ها
1404/04/11 21:07
احمد خرمآبادیزاد
مصرع دوم بیت 15 به شکل «هیچ صبحی نه که او را فجر نیست» نادرست است، زیرا «فجر» در پی «شب» میآید. شکل درست عبارت است از «هیچ شامی نه که او را فجر نیست». نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 5379، همین شکل را تایید میکند.

ملا احمد نراقی