گنجور

بخش ۲۰۹ - نومید شدن شیطان از هاجر و رفتن نزد ابراهیم

آمد و گفت ای خلیل مؤتمن
یک نصیحت بشنو از من بی سخن
ناصحی هستم تو را بس مهربان
گوش کن پند من ای شاه جهان
از خرد باشد شنیدن پند پیر
گرچه باشی در خرد خود بی نظیر
پند پیر از جان شیرین خوشتر است
سوی دولت پند پیرت رهبر است
خوشتر از این ای رفیق نکته‌دان
شد دبیر مشفق و بخت جوان
یا خلیل‌الله نصیحت گوش کن
ترک این سودای عالم جوش کن
کی توان از حکم خوابی بی اثر
سر بریدن از تن زیبا پسر
چونکه این فرمان تو را آمد به خواب
از پی خوابی مکن چندین شتاب
شاید این خواب تو شیطانی بود
عاقبت سودش پشیمانی بود
می توان ناکرده را کرده همان
کرده را ناکرده کردن کی توان
گفت ای ابتر برو شیطان تویی
غول هر ره دزد هر دکان تویی
آتش اندر تخمهٔ آدم ز توست
رنج دوران فتنهٔ عالم ز توست
کاروان قرب را رهزن تویی
غول و دیو و رجس و اهریمن تویی
دست نبود دیو را بر انبیا
مکر شیطان نیست دام اولیا
خواب ایشان خواب رحمانی بود
رشحه‌ای ز الهام ربانی بود
چون قوای ظاهری از کار ماند
روح ز امر و نهیشان بی کار ماند
سوی همجنسان خود پر می‌زند
قدسیان را حلقه بر در می‌زند
می رود تا حلقهٔ روحانیان
می گذارد زیر پا هفت آسمان
روحها بیند ولیکن در مثال
در مثالش روح بنماید جمال
اسم و حرف و فعل و قول و قیل و قال
جمله را بیند مثال اندر مثال
اهرمن را ره در آنجا کی بود
توسنش در راه آنجا پی بود
می‌زنندش از نخستین آسمان
با شهاب سینه سوز جان ستان
کی ورای آسمانش ره بود
کی رهش بالای مهر و مه بود
او بود مسجون سجن طبع دون
از طبیعت کی تواند شد برون
هرکه باشد در طبیعت محفلش
دیو باشد همدم و هم منزلش
اهرمن نار است و نار ناریان
نوریان را کی ز نار آید زیان
چونکه نار شهوت و نار غضب
در نهاد آدمی شد ملتهب
صد هزاران دیو از آن زاید همی
جنس آری نزد جنس آید همی
جنس جذابست و نزد خود کشد
هرکجا هم جنس بیند تا ابد
از فتیله دود چون بالا رود
شعلهٔ جواله را پایین کشد
چون بخار شهوت و غیظ و فساد
گشت صاعد آدمی را از نهاد
هرکجا ابلیس باشد با شتاب
سوی خود آن را کشد با صد طناب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آمد و گفت ای خلیل مؤتمن
یک نصیحت بشنو از من بی سخن
هوش مصنوعی: او آمد و گفت: ای دوست وفادار، یک نصیحت بی‌وقفه از من بشنو.
ناصحی هستم تو را بس مهربان
گوش کن پند من ای شاه جهان
هوش مصنوعی: من مشاور و رهنما هستم و به تو که ای پادشاه جهان، با محبت و مهربانی، توصیه می‌کنم که به نصیحت من گوش بدهی.
از خرد باشد شنیدن پند پیر
گرچه باشی در خرد خود بی نظیر
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است خودت را خردمند و بی‌نظیر بدانی، اما شنیدن نصیحت‌های یک فرد باتجربه نشان از درایت و خردمندی توست.
پند پیر از جان شیرین خوشتر است
سوی دولت پند پیرت رهبر است
هوش مصنوعی: نصیحت بزرگتر از زندگی شیرین و لذت‌های آن ارزشمندتر است، زیرا راه رسیدن به سعادت و موفقیت، از مشورت و هدایت او می‌گذرد.
خوشتر از این ای رفیق نکته‌دان
شد دبیر مشفق و بخت جوان
هوش مصنوعی: دوست عزیز، خوشحالم که دبیر خوش‌فکر و مهربانی پیدا شده و جوانان با بخت درخشانی را یاری می‌دهد.
یا خلیل‌الله نصیحت گوش کن
ترک این سودای عالم جوش کن
هوش مصنوعی: ای خلیل خدا، به نصیحت من گوش کن و از این آرزوهای دنیوی دست بردار.
کی توان از حکم خوابی بی اثر
سر بریدن از تن زیبا پسر
هوش مصنوعی: کسی نمی‌تواند از دست قضا و قدر بی‌اثر بر روی خواب بیدار شود و خود را از زیبایی‌ها جدا کند.
چونکه این فرمان تو را آمد به خواب
از پی خوابی مکن چندین شتاب
هوش مصنوعی: وقتی این پیام به تو در خواب رسید، برای خوابیدن مجدد این‌قدر عجله نکن.
شاید این خواب تو شیطانی بود
عاقبت سودش پشیمانی بود
هوش مصنوعی: شاید این آرزوی تو ناشی از وسوسه‌های شیطانی بود و در نهایت نتیجه‌اش تنها پشیمانی بود.
می توان ناکرده را کرده همان
کرده را ناکرده کردن کی توان
هوش مصنوعی: می‌توان کاری را که انجام نشده، به‌گونه‌ای انجام داد که گویی انجام شده است. اما آیا واقعاً می‌توان کاری را که انجام شده، به حالتی برگرداند که انگار انجام نشده؟
گفت ای ابتر برو شیطان تویی
غول هر ره دزد هر دکان تویی
هوش مصنوعی: گفتند ای بی‌فرزند، تو شیطان هستی و غول هر راه و دزد هر مغازه‌ای.
آتش اندر تخمهٔ آدم ز توست
رنج دوران فتنهٔ عالم ز توست
هوش مصنوعی: آتش و درد و زحمت‌های زندگی بشر ناشی از وجود تو است. فتنه‌ها و مشکلات دنیا نیز به خاطر تو است.
کاروان قرب را رهزن تویی
غول و دیو و رجس و اهریمن تویی
هوش مصنوعی: شما باعث اختلال و موانع در مسیر رسیدن به اهداف عالی و معنوی هستید؛ همچون یک موجود ترسناک و پلید که در راه پیشرفت قرار دارد.
دست نبود دیو را بر انبیا
مکر شیطان نیست دام اولیا
هوش مصنوعی: دست دیو به پیامبران نمی‌رسد و مکر شیطان به اولیا نمی‌رسد.
خواب ایشان خواب رحمانی بود
رشحه‌ای ز الهام ربانی بود
هوش مصنوعی: خواب آن‌ها خواب و رؤیایی الهی و مقدس بود که نشانه‌ای از الهام الهی در آن وجود داشت.
چون قوای ظاهری از کار ماند
روح ز امر و نهیشان بی کار ماند
هوش مصنوعی: وقتی قوا و نیروهای جسمانی از کار بیفتند، روح نیز در برقراری دستورات و منع‌های خود ناتوان خواهد ماند.
سوی همجنسان خود پر می‌زند
قدسیان را حلقه بر در می‌زند
هوش مصنوعی: قدسیان (افراد نیکوکار و پاک) برای پیدا کردن همجنسان خود بی‌وقفه تلاش می‌کنند و به در منزل آن‌ها می‌روند.
می رود تا حلقهٔ روحانیان
می گذارد زیر پا هفت آسمان
هوش مصنوعی: او از کنار روحانیان عبور می‌کند و زیر پایش هفت آسمان را می‌گذارد.
روحها بیند ولیکن در مثال
در مثالش روح بنماید جمال
هوش مصنوعی: روح‌ها می‌بینند، اما در قالب و شمایل خود، جمال و زیبایی را به نمایش می‌گذارند.
اسم و حرف و فعل و قول و قیل و قال
جمله را بیند مثال اندر مثال
هوش مصنوعی: همه چیزهایی که گفته می‌شود، از نام و کلام و عمل گرفته تا گفت‌وگو و بحث، همواره باید به صورت مثال‌هایی از همدیگر دیده شوند.
اهرمن را ره در آنجا کی بود
توسنش در راه آنجا پی بود
هوش مصنوعی: اهریمن نمی‌تواند در آنجا وارد شود، چون نشانه‌ی او در مسیر آنجاست.
می‌زنندش از نخستین آسمان
با شهاب سینه سوز جان ستان
هوش مصنوعی: بسیاری از مشکلات و سختی‌ها از همان ابتدا به سراغ او می‌آیند و مانند شهابی سوزان و دردآور، جانش را می‌گیرند.
کی ورای آسمانش ره بود
کی رهش بالای مهر و مه بود
هوش مصنوعی: در بالای آسمان، راهی وجود ندارد و مسیرش فراتر از خورشید و ماه است.
او بود مسجون سجن طبع دون
از طبیعت کی تواند شد برون
هوش مصنوعی: شخصی که در قید و بند ذهن و طبیعت پایین‌تری گرفتار است، چگونه می‌تواند از این محدودیت‌ها رها شود؟
هرکه باشد در طبیعت محفلش
دیو باشد همدم و هم منزلش
هوش مصنوعی: هر کس که در طبیعتش بدی‌ها و ناپاکی‌ها موجود باشد، همدم و همراهش نیز دیو و زشت‌خو خواهد بود.
اهرمن نار است و نار ناریان
نوریان را کی ز نار آید زیان
هوش مصنوعی: اهرمَن، که نماد شر و تاریکی است، به آتش شباهت دارد و آتش نیز مختص کسانی است که در تاریکی زندگی می‌کنند. از این آتش، نوریان، یعنی افرادی که در نور و روشنی زندگی می‌کنند، آسیب نخواهند دید.
چونکه نار شهوت و نار غضب
در نهاد آدمی شد ملتهب
هوش مصنوعی: زمانی که دو آتش، یکی آتش شهوت و دیگری آتش خشم، در درون انسان شعله‌ور می‌شود و او را به تلاطم درمی‌آورد.
صد هزاران دیو از آن زاید همی
جنس آری نزد جنس آید همی
هوش مصنوعی: بسیاری از موجودات ناپسند و شر، از جنس بدی‌ها و ناهنجاری‌ها به وجود می‌آیند و هرگز نمی‌توانند به خوبی و نیکی نزدیک شوند.
جنس جذابست و نزد خود کشد
هرکجا هم جنس بیند تا ابد
هوش مصنوعی: اشیای زیبا و جذاب همیشه توجه افراد را به خود جلب می‌کند، و انسان‌ها به طور طبیعی به سمت هم‌نوعان خود جذب می‌شوند، حتی اگر در دورترین نقاط هم باشند.
از فتیله دود چون بالا رود
شعلهٔ جواله را پایین کشد
هوش مصنوعی: هنگامی که دود فتیله‌ای به سمت بالا می‌رود، شعله‌ی حرکت جواله به سمت پایین می‌آید.
چون بخار شهوت و غیظ و فساد
گشت صاعد آدمی را از نهاد
هوش مصنوعی: زمانی که احساسات شدید مانند شهوت، خشم و فساد در وجود انسان بالا می‌رود، او از ذات واقعی خود دور می‌شود.
هرکجا ابلیس باشد با شتاب
سوی خود آن را کشد با صد طناب
هوش مصنوعی: هرجا که شیطانی وجود داشته باشد، با شدت و سرعت به سمت خود می‌کشد و این کار را به کمک قدرت و نفوذ خود انجام می‌دهد.