بخش ۲۰۴ - بردن حضرت ابراهیم ع اسماعیل را برای قربانی به صحرای منی
آن شب ابراهیم تا وقت صباح
از نشاط و وجد افشاندی جناح
گه نشستی و گهی برخاستی
گه به خود آلات ذبح آراستی
صبح آمد گفت هاجر را که هان
هست فرزند تو امشب میهمان
میهمان سفرهٔ شاهی بزرگ
میهمان شاه سلطان سترگ
میبرم امروز آن پیوند جان
من به نزد پادشاهی میهمان
پادشاهی وعده او خواستهست
بزم میهمانی او آراستهست
هان بشو آن پیکر زیبای او
هان بیارا قامت رعنای او
شانه کن آن کاکل مشکین او
سرمه کن بر چشم پر تمکین او
گیسویش را مشک و عنبر برفشان
هم گلابش بر رخ عنبر فشان
زلف او از غالیه خوشبوی کن
یک نظر از مهر بر آن روی کن
بوسه زن بر آن جبین مهوشش
توشه بردار از جمال دلکشش
پاک ساز او گرچه پاک و طاهر است
لیک طاهر هم به خدمت حاضر است
پاک کردی چون دل آزاد را
شست و شو کن جسم خاکی زاد را
چون روی در کوی پاکان ای پسر
پاک کن هم جسم و هم جان سر به سر
پاک و پاکیزه است چون جانان ما
پاک خواهد جسم ما و جان ما
چونکه زکّیها بخواندی ای جوان
هم ثیابک طهر از قرآن بخوان
پاک جسم و جان ز هر ادبار کن
وانگهی عزم دیار یار کن
چونکه تن با جامهات باشد پلید
پا منه در مسجد ای یارِ سعید
هین منه با رجس در مسجد قدم
با نجاست چون روی اندر حرم
کوی جانان بارگاه حضرت است
کعبهٔ بیت الحرام عزت است
تا نسازی باطن و ظاهر تقی
ره نیابی اندر این بزم شهی
پاک باید باطن تو از حدث
ظاهرت هم از پلیدی و خبث
جامه با تن گر نجس آلوده شد
آن نمازت فاسد و بیهوده شد
ور بود در دل پلیدی و حدث
آن نمازت باز لغو است و عبث
گر عبث نبود نماز و روزهات
کو نمایی طاعت هر روزهات
در کتاب حق بخوان تنهیالصلوة
للمصلی عن جمیعالمنکرات
گر نماز است آنچه کردی ای عمو
چیست این فحشا و آن منکر بگو
روز و شب اندر نمازی پنجگاه
جسم و جانت غرق فحشا و گناه
یا نباشد این نماز تو نماز
یا گناهان تو منکر نیست باز
یا که دزدی هست در دکان تو
میرباید هرچه در انبان تو
راستی بد تخم طاعت کاشتیم
حاصل وارونه زان برداشتیم
سرنگون کِشتیم گویا تخمها
همچو آن تخم منار روستا
بخش ۲۰۳ - خواب دیدن ابراهیم ع که اسماعیل را قربان کند: پس در آن شب وه چه شب نوروز اوبخش ۲۰۵ - حکایت مرد روستایی ساده که تخم منار کاشت: روستایی از دهی آمد به شهر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن شب ابراهیم تا وقت صباح
از نشاط و وجد افشاندی جناح
هوش مصنوعی: آن شب ابراهیم تا صبح از شوق و شادی، بال و پرش را گسترش میداد و در خانه خود نشاط و سرزندگی ایجاد میکرد.
گه نشستی و گهی برخاستی
گه به خود آلات ذبح آراستی
هوش مصنوعی: گاهی نشستهای و گاهی بلند شدهای، گاهی تجهیزات را برای ذبح آماده کردهای.
صبح آمد گفت هاجر را که هان
هست فرزند تو امشب میهمان
هوش مصنوعی: صبح که فرا رسید، هاجر را خبر دادند که توجه کن، امشب فرزند تو مهمان است.
میهمان سفرهٔ شاهی بزرگ
میهمان شاه سلطان سترگ
هوش مصنوعی: میهمان سفرهی پادشاه بزرگ است و مهمان این سلطان بزرگ به حساب میآید.
میبرم امروز آن پیوند جان
من به نزد پادشاهی میهمان
هوش مصنوعی: امروز به دربار پادشاه میروم تا پیوند جانم را به او تقدیم کنم.
پادشاهی وعده او خواستهست
بزم میهمانی او آراستهست
هوش مصنوعی: پادشاهی به وعدهاش عمل کرده و جشن و مهمانیاش با زیبایی تزئین شده است.
هان بشو آن پیکر زیبای او
هان بیارا قامت رعنای او
هوش مصنوعی: بشتاب به سوی آن بدن زیبا و قد زیبا و ظریف او.
شانه کن آن کاکل مشکین او
سرمه کن بر چشم پر تمکین او
هوش مصنوعی: موهای سیاه او را شانه کن و آن را بر چشم با وقار او سرمه بزن.
گیسویش را مشک و عنبر برفشان
هم گلابش بر رخ عنبر فشان
هوش مصنوعی: موهای او مانند مشک و عنبر است و عطرش همچون گلاب بر چهرهاش میخوابد.
زلف او از غالیه خوشبوی کن
یک نظر از مهر بر آن روی کن
هوش مصنوعی: موهای او مانند عطر خوشبو است، با یک نگاه محبتآمیز به آن چهره زیبایش بنگر.
بوسه زن بر آن جبین مهوشش
توشه بردار از جمال دلکشش
هوش مصنوعی: بوسهای بر پیشانی زیبا و دلربا بزن و از زیبایی و جذابیت او بهرهمند شو.
پاک ساز او گرچه پاک و طاهر است
لیک طاهر هم به خدمت حاضر است
هوش مصنوعی: هرچند که او به لحاظ ذاتی پاک و خالص است، اما پاکی او به خاطر خدمت به دیگران است و همیشه آماده است که به دیگران کمک کند.
پاک کردی چون دل آزاد را
شست و شو کن جسم خاکی زاد را
هوش مصنوعی: دل آزاد را پاک کردهای، حالا باید جسم خاکی را نیز شست و شو بدهی.
چون روی در کوی پاکان ای پسر
پاک کن هم جسم و هم جان سر به سر
هوش مصنوعی: وقتی به محلهی خوبان قدم میگذاری، ای پسر، هم جسم و هم جان خود را پاکسازی کن.
پاک و پاکیزه است چون جانان ما
پاک خواهد جسم ما و جان ما
هوش مصنوعی: چون محبوب ما پاک و بیآلایش است، پس بدن و روح ما نیز باید پاک و پاکیزه باشد.
چونکه زکّیها بخواندی ای جوان
هم ثیابک طهر از قرآن بخوان
هوش مصنوعی: ای جوان، زمانی که آیات پاک قرآن را میخوانی، لباس خود را نیز به پاکی و صفا درآور.
پاک جسم و جان ز هر ادبار کن
وانگهی عزم دیار یار کن
هوش مصنوعی: جسم و روح خود را از هر آلودگی پاک کن و سپس برای رفتن به سوی محبوب خود تصمیم بگیر.
چونکه تن با جامهات باشد پلید
پا منه در مسجد ای یارِ سعید
هوش مصنوعی: تا زمانی که بدنت با لباس ناپاکی همراه باشد، در مسجد نروید ای دوستان صمیمی.
هین منه با رجس در مسجد قدم
با نجاست چون روی اندر حرم
هوش مصنوعی: بر دقت کن که با ناپاکی وارد مسجد نشوی، چرا که در حرم باید پاکی وجود داشته باشد و کسی که آلوده است نباید قدم بگذارد.
کوی جانان بارگاه حضرت است
کعبهٔ بیت الحرام عزت است
هوش مصنوعی: محل حضور محبوب، مانند مکانی مقدس و با احترام است که به لحاظ معنوی بسیار ارزشمند است.
تا نسازی باطن و ظاهر تقی
ره نیابی اندر این بزم شهی
هوش مصنوعی: تا زمانی که باطن و ظاهر خود را هماهنگ نکنی، نمیتوانی در این محفل بزرگ راهی پیدا کنی.
پاک باید باطن تو از حدث
ظاهرت هم از پلیدی و خبث
هوش مصنوعی: باید درون تو از آلودگیها پاک باشد و ظاهر تو نیز از زشتیها و ناپاکیها دور باشد.
جامه با تن گر نجس آلوده شد
آن نمازت فاسد و بیهوده شد
هوش مصنوعی: اگر لباس به نجاست آغشته شود، نماز تو باطل و بیفایده خواهد بود.
ور بود در دل پلیدی و حدث
آن نمازت باز لغو است و عبث
هوش مصنوعی: اگر در دل انسان پلیدی و نیت بد باشد، نماز او بیفایده و بیمعنا خواهد بود.
گر عبث نبود نماز و روزهات
کو نمایی طاعت هر روزهات
هوش مصنوعی: اگر نماز و روزهات بیمف meaning نباشد، پس چرا در هر روز روحیهات را در طاعت و عبادت نشان نمیدهی؟
در کتاب حق بخوان تنهیالصلوة
للمصلی عن جمیعالمنکرات
هوش مصنوعی: در کتاب حق آمده است که نماز، انسان را از تمام کارهای ناپسند بازمیدارد.
گر نماز است آنچه کردی ای عمو
چیست این فحشا و آن منکر بگو
هوش مصنوعی: اگر آنچه که تو انجام دادی نماز است، پس این فحشا و آن کارهای زشت چه معنایی دارد؟
روز و شب اندر نمازی پنجگاه
جسم و جانت غرق فحشا و گناه
هوش مصنوعی: در طول روز و شب، در پنج نوبت نماز خواندی، اما بدن و روحت غرق در فساد و خطا است.
یا نباشد این نماز تو نماز
یا گناهان تو منکر نیست باز
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که نماز تو ممکن است واقعی نباشد، یا اینکه اگر گناهانت را انکار نکردهای، پس نماز تو از ارزش و معنی اصلیاش فاصله گرفته است. به بیان دیگر، اگر در انجام اعمال نیک اصرار داری، اما گناهانت را نادیده میگیری، نمازت نیز اعتباری نخواهد داشت.
یا که دزدی هست در دکان تو
میرباید هرچه در انبان تو
هوش مصنوعی: شاید در مغازهات کسی وجود داشته باشد که هر چیز با ارزشی را از تو میدزدد و میبرد.
راستی بد تخم طاعت کاشتیم
حاصل وارونه زان برداشتیم
هوش مصنوعی: ما با نیت خوب و درست کارهایی را آغاز کردیم، اما نتیجهای که به دست آوردیم، کاملاً برعکس انتظار ما بود.
سرنگون کِشتیم گویا تخمها
همچو آن تخم منار روستا
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که ما به طور ناگهانی یا بیملاحظهای، آنچه را که کاشتهایم، نابود کردهایم، مانند تخمهایی که در منار یک روستا وجود دارند.